تربیت در خانواده

از اسلامیکال
نسخهٔ تاریخ ‏۶ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۱۷ توسط Morningview (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تربیت دینی)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

در نظام تربیتی اسلام، پرورش انسان با همه ابعاد وجودی او پیوند دارد. این ابعاد شامل جنبه‌های عقلانی، اخلاقی، معنوی، اجتماعی و عاطفی می‌شود. تربیت مطلوب آن است که تمامی این جنبه‌ها را به شکلی هماهنگ رشد دهد. ازاین‌رو، خانواده نخستین و اساسی‌ترین نهاد تربیتی و اجتماعی به شمار می‌رود و نقش آن در شکل‌گیری شخصیت انسان بسیار تعیین‌کننده است. بدیهی است که اگر روابط خانوادگی از استحکام کافی برخوردار باشد، ارزش‌های دینی و آموزشی به‌طور مؤثرتری از سوی والدین به فرزندان منتقل خواهد شد.[۱]

نظام تربیتی اسلام

خانواده واحدی کوچک از اجتماع است که آغاز آن با پیمان زن و مرد است و با ولادت فرزندان، به توسعه و استحکام می‌رسد. انسان، زندگی خانوادگی را بهترین نوع زندگی می‌داند زیرا با تشکیل خانواده، والدین از روش‌های صحیح و مطمئن برای تربیت فرزند، بهره می‌برند و با رعایت حقوق بیان شده در دین اسلام در تلاش هستند تا فرزندانی شایسته و با ایمان، تحویل جامعه دهند.[۲]

مفهوم شناسی

خانواده

خانواده شامل مجموعه افرادیست که با هدف مشترک و منافع مشترک در زیر یک سقف زندگی می‌کنند. از نظر اسلام، خانواده گروهی است که دارای شخصیت مدنی، حقوقی و معنوی است، که هسته اولیه آن با ازدواج مشروع زن و مردی تشکیل می‌شود.[۳]

اساس تربیت فرزند

انسان موجودی است که با همه هستی پیوند دارد. اگر توجه و وابستگی او تنها به زندگی دنیا محدود شود، ظرفیت و توانایی‌هایش شکوفا نخواهد شد و از مسیر صحیح رشد بازمی‌ماند. همان‌طور که اگر بخواهند بچه‌ماهی را در استخر پرورش دهند، از بین می‌رود؛ چون ماهی موجودی است که آب فراوان و محیط گسترده می‌طلبد. انسان نیز برای رشد فکری و معنوی نیازمند افقی وسیع و نگرشی عمیق به جهان است. زندگی دنیا به‌تنهایی نمی‌تواند زمینه کافی برای شکوفایی اندیشه و رشد روحی او باشد. اگر در روند تربیت کودک از همان آغاز، توجه تنها معطوف به شرایط محیطی باشد و به اصلاح ریشه‌ای و درونیِ رفتار او پرداخته نشود، مسیر تربیت به نتیجه نمی‌رسد. در چنین حالتی، صفت ناپسندی که قرار بود اصلاح شود از میان نمی‌رود؛ بلکه کنار می‌رود و جای خود را به صفت نامطلوب دیگری می‌دهد. بنابراین کودک به‌جای اینکه از مشکل اصلی خود رهایی یابد، با مسئله‌ای تازه و پیچیده‌تر روبه‌رو می‌شود.[۴]

اساس پرورش و تربیت فرزند باید از دوران خردسالی شکل بگیرد. اشتباه بزرگ ما این است که کودک را در دوران خردسالی و نوجوانی رها می‌کنیم و سپس وقتی به دانشگاه رسید، برای او برنامه‌ریزی می‌کنیم. در حقیقت، تربیت فرزند باید از زمان انعقاد نطفه و دوران بارداری آغاز شود و والدین با مراقبت و تلاش، مسیر درست را برای او هموار کنند. افکار، اعتقادات و رفتارهای زن و شوهر بر کودکی که به دنیا می‌آید تأثیر می‌گذارد و روحیات و خلقیات مادر به‌خصوص در دوران جنینی، اثر مستقیم بر کودک دارد. پس از تولد، شیوه برخورد و روش تربیت والدین نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری شخصیت کودک ایفا می‌کند. شاکله و پایه شخصیت کودک از همان دوران طفولیت شکل می‌گیرد. کودک خردسال مانند نهالی است که هر طور پرورش داده شود، همان‌طور رشد خواهد کرد. تغییر شخصیت و خلق و خوی او پس از بزرگ شدن، کاری دشوار است. تربیت در دوران خردسالی مانند حک کردن روی سنگ است؛ هر چیزی که در این دوران شکل گیرد، سال‌ها باقی خواهد ماند.[۵]

تربیت دینی

تربیت دینی، یعنی مجموعه اعمال عمدی و هدفمند، برای آموزش گزاره‌های معتبر یک دین به دیگر افراد، به طوری که افراد مورد آموزش در عمل به آن آموزه‌ها، متعهد و پایبند باشد.[۶]

منابع

  1. نبوی چاشمی، زینب؛ شاهورانی، فاطمه زهرا؛ مستخدمین، فهیمه (۱۴۰۳). «نقش والدین بر میزان مسئولیت پذیری در خانواده متعالی»: ۲.
  2. حسینی نژاد، مجتبی (۱۳۹۸). نقش والدین در تربیت دینی فرزندان. قم: اثر قلم. ص. ۱۵.
  3. حسینی نژاد، مجتبی (۱۳۹۸). نقش والدین در تربیت دینی فرزندان. قم: اثر قلم. ص. ۳۱.
  4. حائری شیرازی، محی الدین (۱۳۹۵). تربیت دینی کودک. نشر معارف. صص. ۱۴-۱۵.
  5. فرحزاد، حبیب‌الله (۱۳۹۵). اکبر اسدی، ویراستار. تربیت فرزند. قم: نشر عطش. صص. ۴۴-۴۵.
  6. حسینی نژاد، مجتبی (۱۳۹۸). نقش والدین در تربیت دینی فرزندان. قم: اثر قلم. ص. ۲۹.