بدون جعبه اطلاعات
بدون تصویر

روح‌البیان

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو

روح البیان تفسیری عرفانی از کل قرآن به زبان عربی است که توسط اسماعیل حقی بروسوی (درگذشته ۱۱۳۷ هجری قمری)، نویسنده و مفسر ترک و از مشایخ طریقت جلوتیه به نگارش درآمده است. نام این کتاب بنابه آنچه مؤلف در کتابش آورده، روح البیان فی تفسیر القرآن است. اسماعیل حقی بروسوی به گفته خودش، این تفسیر را در مدت حدود ۲۳ سال، به اندازه سال‌های نزول قرآن، نگاشته و در سال ۱۱۱۷ هجری قمری آن را به پایان رسانده است.

مؤلف

اسماعیل حقی بروسوی، با کنیه ابوالفداء، مفسر، شاعر و از بزرگان فرقه جلوتیه است که بین سال‌های ۱۰۶۳ تا ۱۱۳۷ هجری قمری زندگی کرد. در سنین نه یا ده سالگی، به توصیه استادش و برای فراگیری علوم ظاهری، به ادرنه رفت و در آنجا به تحصیل زبان و ادبیات عرب، منطق، فقه، حدیث، کلام و تفسیر پرداخت. اسماعیل حقی در ۳۲ سالگی به عنوان شیخ طریقت جلوتیه در بروسه ساکن شد. در آغاز سکونتش در بروسه که شرایط زندگی برایش دشوار بود؛ برای تأمین معاش مجبور به فروش کتاب‌هایش شد. در آنجا بود که نگارش اثر مشهور خود، تفسیر روح البیان، را شروع کرد و پس از ۲۳ سال، در سال ۱۱۱۷ هجری قمری آن را به پایان رساند. او دربروسه کتاب‌خانه‌ای ساخت و تمامی کتاب‌های خود را وقف آن کرد. سپس مسجد و تکیه‌ای نیز در کنار کتابخانه بنا نهاد. وی سرانجام در ۷۵ سالگی درگذشت و در خانقاه خویش که امروزه به نام خانقاه اسماعیل حقی معروف است؛ مدفون شد.[۱]

شیوه تألیف

روح البیان تفسیری ترکیبی و براساس ترتیب سور قرآنی است. مؤلف در ابتدای هر سوره، پس از ذکر تعداد آیات و مکی یا مدنی بودن آن، به شأن نزول آیات پرداخته و در موارد بسیاری در پایان هر سوره، به فضائل و خواص قرائت آن اشاره می‌کند. روش مؤلف، تفسیر قرآن به قرآن است و با توجه به اعتقادش به نسخ در آیات قرآن، آیات ناسخ و منسوخ بسیاری را در روح البیان برشمرده است. با وجود آنکه لحن نوشتار بیشتر به شکل وعظ و ارشاد است؛ در این تفسیر مباحث لغوی، صرفی و نحوی نیز بیان شده است. حقی به جهت تأثیرش از ابوالسعود افندی (۹۸۲ ق) از دانش معانی در این کتاب، بهره برده است. نگارش این تفسیر بنابه گفته مؤلفش، حدود ۲۳ سال به طول انجامیده و پایان آن در سال ۱۱۱۷ هجری قمری بوده است. حقی در پایان برخی از مجلدات کتاب، تاریخ اتمام کار آن جلد و در پایان بسیاری از سوره‌ها، تاریخ فراغت از تفسیر آن سوره را ذکر کرده است. او در پایان جلد نخست کتاب نیز شرح مختصری از زندگی و آثار خود را به زبان ترکی آورده است.[۲]

ویژگی‌های تفسیر

در نگارش تفسیر روح البیان، مؤلف از منابع گوناگون علوم قرآنی، تفسیری، حدیثی، تصوفی، اصولی، فقهی، لغوی، اعتقادی، تراجم و شعری بهره برده است. او در موارد فراوانی به دیدگاه‌های تفسیری مفسران پیش از خود استناد کرده است. از جمله مفسرانی که دیدگاه‌های تفسیری آنها در جای‌جای تفسیر روح البیان پراکنده است، می‌توان به نجم‌الدین کبری، ابن عطیه، بغوی، ثعلبی، واحدی نیشابوری، قشیری، روزبهان بقلی، فخر رازی، زمخشری، قرطبی، نسفی، ابوالسعود، ابواللیث سمرقندی و سیوطی اشاره کرد. در این میان، دیدگاه‌های تفسیری نجم‌الدین کبری و فخرالدین رازی بیش از دیگران در این تفسیر به چشم می‌خورد. مؤلف به زبان فارسی علاقه و توجه خاصی داشته است و برای توضیح بسیاری از واژگان و تعابیر قرآنی به معادل فارسی آنها اشاره کرده یا توضیحی به زبان فارسی داده است. همچنین در مواردی، بخش‌هایی طولانی از تفاسیر فارسی، به‌ویژه تفسیر کاشفی، را عیناً نقل کرده است که اهمیت فراوان دارد. گستردگی استشهاد مفسر به اشعار فارسی حکیمان و شاعرانی چون فردوسی، عطار، سنایی، سعدی، حافظ، مولوی و جامی، گذشته از ذوق و خلاقیت مفسر، حاکی از تسلطش بر منابع کهن شعری و حِکْمی فارسی و همچنین رونق این آثار در قلمرو عثمانی است. از محتوای کتاب برمی‌آید که بروسوی خود نیز در سرودن اشعار فارسی و ترکی و عربی از ذوق و نبوغ درخور تحسینی بهره‌مند بوده است. مؤلف در موارد بی‌شماری بدون ذکر نام و نشانی شاعر به اشعاری در تفسیرش استناد کرده است. تسامح بسیار در روایات و نقل اسرائیلیات، پرداختن به مسائل کلامی و نیز بیان و نقد دیدگاه‌های کلامی معتزله و مشبهه در مسائل مختلف یکی دیگر از ویژگی‌های این تفسیر است. رویکرد اخلاقی مؤلف به مباحث عرفانی و استخراج آموزه‌های اخلاقی از بیان عارفان سبب شده است تا این اثر، تفسیری اخلاقی ـ عرفانی دانسته شود. چنان‌که از زندگی‌نامه بروسوی برمی‌آید، او به شدت از ابن عربی اثر پذیرفته است و این اثرپذیری، به روشنی، در آثارش خودنمایی می‌کند. بروسوی از قائلان به وحدت وجود است و در تفسیرش بر این امر تصریح کرده است. بروسوی، همچون بسیاری دیگر از مفسران، شیعه و معتزله را به این دلیل که در تفسیر کتاب و شرح سنت نبوی با اهل سنت مخالفت داشته‌اند، از اهل هوی خوانده است و در برخی از بخش‌های تفسیرش دیدگاه‌های تفسیری شیعه را به نقد کشیده است. بروسوی، در عین حال، همسو با برخی روایات شیعه و اهل سنت، عبارات قرآنی را با اهل بیت تطبیق داده است. برای نمونه در تفسیر آیه ۲۳ سوره شوری، حسنه را هرگونه عمل پسندیده به ویژه محبت‌ورزی به اهل بیت تفسیر کرده و البته از دیدگاهی متفاوت با شیعه، مصداق اهل بیت را توسعه داده و همسران پیامبر را نیز در شمار اهل بیت یاد کرده است. به طور کلی، یکی از ویژگی‌های این تفسیر بهره‌گیری از روایات تفسیری امامان شیعه در ذیل آیات است. انعکاس دیدگاه‌های فقهی رؤسای مذاهب چهارگانه اهل سنت، از ویژگی‌های دیگر این تفسیر است. بروسوی در موارد بی‌شماری به مقایسه تطبیقی آرای فقهی مذاهب چهارگانه پرداخته که گویای تسلط او بر جوانب مختلف فقه اهل سنت است.[۲]

نسخه شناسی

روح البیان در مناطق ترک‌نشین رواج بسیار داشته است و واعظان و مفسران بسیاری از آن بهره گرفته و به نقل یا تلخیص آن پرداخته‌اند. محمد نوری قادری موصلی از این تفسیر خلاصه‌ای با نام تلخیص البیان پدید آورده است. همچنین در دوران معاصر، محمدعلی صابونی تفسیر بروسوی را در چهار جلد با عنوان زبدة البیان من تفسیر روح البیان خلاصه کرده که این خلاصه به ترکی نیز ترجمه شده است. روح البیان به دفعات در استانبول، بولاق و بیروت به صورت چهار جلدی، شش جلدی و ده جلدی چاپ شده است. همچنین، چندبار به ترکی ترجمه شده و فیض احمد اویسی نیز آن را به اردو ترجمه کرده است. ییلدیز هم یک سوم رساله دکتری‌اش را به بررسی روح البیان از ابعاد گوناگون اختصاص داده است. عزالدین حسن اتروشی نیز در رساله دکتری‌اش با عنوان «منهجُ اسماعيل حقى البروسوى فى تفسيره روح البيان» در دانشگاه بغداد (۱۹۹۶ م) این تفسیر را بررسی کرده است. مبارکفوری در تحفة الاحوذی، امینی در الغدیر، واعظ کجوری در الخصائص الفاطمیة، عبدالقادر ملاحُوَیش در بیان المعانی و محمدجواد مغنیه در دو اثر التفسیر الکاشف و التفسیر المبین از تفسیر روح البیان بهره گرفته‌اند. مشابهت نام دو تفسیر روح البیان بروسوی و روح المعانی اثر آلوسی، گاه موجب اشتباه این دو اثر با یکدیگر شده است.[۲]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • لاشیء، حسین (۱۳۸۸). «اسماعیل حقی بروسوی». دانشنامه بزرگ اسلامی. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  • اصغرپور، حسن (۱۳۹۴). «روح‌البیان فی تفسیرالقرآن». دانشنامه جهان اسلام. تهران: بنیاد دایرة المعارف اسلامی.