بدون جعبه اطلاعات
بدون تصویر

تصوف: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (←‏منابع: جزئی)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''تصوف'''، گرایشی عرفانی و زاهدانه در اسلام است که با سبک زندگی، ارزش‌ها، رسوم مذهبی، دکترین و سازمان‌های مخصوص خود متمایز می‌گردد. صوفی‌گری به عنوان یک گرایش زهد و عرفان متمایز در زمان عباسیان و تقریباً همزمان با جنبش‌های مشابه در سوریه، ایران و آسیای مرکزی ظهور یافت. گرچه که این گرایش فکری تحت نام‌های مختلف فعالیت می‌کردند، اما همگی نگاه درونی و نگرش‌های مشترکی داشتند.{{sfn|McAuliffe|2006|p=۱۳۷}}
'''تصوف'''، گرایشی عرفانی و زاهدانه در اسلام است که با سبک زندگی، ارزش‌ها، رسوم مذهبی، دکترین و سازمان‌های مخصوص خود متمایز می‌گردد. صوفی‌گری به عنوان یک گرایش زهد و عرفان متمایز در زمان عباسیان و تقریباً همزمان با جنبش‌های مشابه در سوریه، ایران و آسیای مرکزی ظهور یافت. گرچه که این گرایش فکری تحت نام‌های مختلف فعالیت می‌کردند، اما همگی نگاه درونی و نگرش‌های مشترکی داشتند.{{sfn|McAuliffe|2006|p=۱۳۷}}


== ارجاعات ==
== مفهوم‌شناسی ==
مفاهیم خدا تنها تصورات ساختگی هستند. این، به‌طور خلاصه، آموزهٔ بزرگ فیلسوف و متاله مسلمان اسپانیایی، [[محی‌الدین بن عربی]] (درگذشته ۱۲۴۰)، بود. از نظر او، خداوند مفهومی است که در اعتقادات بشری ساخته شده است و در واقع «خدای ساخته شده در دگم‌ها» است. در سنت اسلامی، چنین خدایی در نهایت یک فریب است. قرآن در آیه ۱۲:۴۰ بیان می‌کند که «تمامی آنچه به جای خدا می‌پرستید، تنها نام‌هایی هستند که شما و نیاکانتان اختراع کرده‌اید، که هیچ حکمی از سوی خدا برای آنها نیست.»<ref>{{پک|mayer|2008|ک=Classical Islamic Theology|ف=Theology and Sufism|زبان=en|ص=۲۵۸–۲۶۰}}</ref>
 
در واقعه‌ای مهم در تاریخ اسلامی، در [[فتح مکه]] در ۲۰ رمضان ۸ (۱۱ ژانویه ۶۳۰ میلادی)، [[محمد|پیامبر اسلام]] با استر خود وارد [[مسجد الحرام]] شد و ابتدا به سنگ سیاه در گوشه شمال شرقی [[کعبه]] دست زد و در حالی که به بزرگی خداوند اشاره می‌کرد، هزاران نفر از جمعیت فریاد «[[الله اکبر]]» سر دادند. سپس پیامبر به دور [[بت]]‌های ۳۶۰ گانه اطراف کعبه می‌چرخد و هر یک را با عصای خود اشاره می‌کند، در حالی که [[آیه]] قرآن را تلاوت می‌کند: «حقیقت آمده و باطل از میان رفته است؛ چرا که باطل به ناچار از بین می‌رود!» (۱۷:۸۱). صوفی‌گری از این اقدام پیامبر به نتایج رادیکالی رسید. آنها نه تنها به بت‌های مادی بلکه به تصورات ذهنی نیز با تردید نگاه می‌کردند. صوفیان به جای خدای ساخته‌شده توسط انسان‌ها، خداوند زنده و معماگونه‌ای را در مسیرهای معنوی از طریق [[مراقبه]] (مُشاهده) می‌جستند. به رغم اینکه صوفی‌گری یک علم دینی دارد، این علم با الهیات نظری (متکلمین) تفاوت دارد و به نوعی «[[الهیات عرفانی]]» است که از تجربه ماورایی خدا در زندگی اولیای الهی ناشی می‌شود. در همین راستا، صوفی‌گری تمایل داشت تا به روش‌های مختلفی مانند زندگی‌نامه‌های معنوی، اخلاق روحانی، عبارات [[شطحات]] (گفته‌های غیرمعمول) و شعر به بیان الهیات خود بپردازد. به علاوه، صوفیان به‌طور عمده به رویکرد آفاقی (بیان خدا از طریق نفی) تمایل داشتند، نه رویکرد کاتافاتیک (بیان خدا از طریق اثبات). به عنوان مثال، نفاعی گزارش می‌دهد که خدا به او گفت: «صحبت نکن، زیرا کسی که به من برسد سخن نمی‌گوید!» و «نام پرده‌ای است بر حقیقت». با این حال، صوفی‌گری از جامعه مسلمانان جدا نمی‌شد و با آن تعامل داشت. این حرکت دارای تنشی تولیدی بود که به‌طور برجسته در تاریخ اندیشه اسلامی به چشم می‌خورد. از یک سو، صوفی‌گری به عنوان یک رازورزی خاص، انحصار خاص خود را داشت، اما از سوی دیگر باید با استعدادهای اجتماعی و فرهنگی مسلمانان نیز در تعامل می‌بود. این امر نشان‌دهنده ارتباط پیچیده‌ای است بین توحید الهی و توحید اجتماعی در اسلام.<ref>{{پک|mayer|2008|ک=Classical Islamic Theology|ف=Theology and Sufism|زبان=en|ص=۲۵۸–۲۶۰}}</ref>
 
در نهایت، صوفی‌گری خود را در دل اسلام می‌دانست و نقش حیاتی در [[تمدن اسلامی]] ایفا می‌کرد. از این رو، نمی‌توانست خود را از جامعه اسلامی جدا کند، هرچند که گاهی به عنوان یک جنبش عرفانی رادیکال شناخته می‌شد. این تنش میان عرفان اسلامی و الهیات در تاریخ صوفی‌گری به وضوح قابل مشاهده است، به ویژه از قرن ۹ تا ۱۰ میلادی، زمانی که اسلام در حال شکل‌گیری از طریق فرایندهای علمی ([[حدیث]]، [[فقه]]، [[الهیات]]، [[تفسیر قرآن]]) بود و این روند ممکن بود منجر به محدود شدن [[روحانیت]] در جامعه اسلامی شود.<ref>{{پک|mayer|2008|ک=Classical Islamic Theology|ف=Theology and Sufism|زبان=en|ص=۲۵۸–۲۶۰}}</ref>
 
== تاریخچه پیدایش تصوف ==
پیدایش تصوف، از هر لغتی مشتق شده باشد، قدر مسلّم این است که استعمال آن در روزگار [[محمد بن عبدالله]]، آخرین پیامبر الهی و پیامبر [[مسلمانان]]، شناخته شده نبوده است و این کلمه از مصطلحات دوران حیات دو شخصیت بارز اسلام (محمد و علی) نیست.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=در کوی صوفیان|سال=1392|نام=سید تقی (صالح علیشاه)|نام خانوادگی=واحدی|ناشر=تهران، نخل دانش|صفحه=49}}</ref>
 
=== <small>شواهد نبود تصوف در زمان پیامبر اسلام</small> ===
در زمان [[احمد بن عبدالله بن محمد بحرانی|محمد بن عبدالله]]، پیروان وی را به ایمان و اسلام نسبت می‌دادند و مسلم و مؤمن می‌نامیدند و آنان که صحبت پیامبر مسلمانان را درک کرده بودند، صحابه نامیده می‌شدند و نسل بعد از آن‌ها یعنی آنان که با صحابه محشور بودند تابعین خوانده می‌شدند. بعد اسم عابد و زاهد به میان آمد و سپس زهاد و عباد بر جمعی گفته شد که از دنیا به زعم خود کناره جستند و خود را کاملاً وقف عبادت و ریاضت نمودند و تقریباً طریقه و روش خاصی به وجود آوردند، تا اینکه در حدود [[اوائل قرن دوم هجری]] کم‌کم اسم صوفی و طریقه تصوف پیدا شد و گفتند [[تصوف]] عبارت است از همان ریاضت نفس و ترک دنیا و مجاهده برای بیرون آمدن از هر خوی بد و داخل به هر طریق خوب.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عارف و صوفی چه می‌گویند|سال=1390|نام=جوادآقا|نام خانوادگی=تهرانی|ناشر=تهران، آفاق|صفحه=33}}</ref>
 
شاهد دیگر بر نبود [[صوفیه]] در دوران صدر اسلام، ''مؤسس این جریان'' است؛ زیرا اولین کسی که در میان مسلمانان این نام بر او اطلاق شده، ''[[ابوهاشم کوفی شامی]]''، ''از بزرگان [[صوفیان]] اواخر قرن دوم هجری''، است و قبل از او کسی به این نام خوانده نشده است. حاصل آنکه ''[[تصوف]]'' د''ر روزگار شکل‌گیری اسلام در میان مسلمانان وجود نداشت'' و این اصطلاح چنان از اسلام بیگانه است که کوچک‌ترین جایگاهی برای آن در فرهنگ اسلامی وجود ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=موضع تصوف در برابر تشیّع در طول تاریخ|سال=1378|نام=داوود|نام خانوادگی=الهامی|ناشر=قم، مکتب اسلام|صفحه=32}}</ref>
 
== پانویس ==
 
=== ارجاعات ===
{{منابع|چپ‌چین=بله}}
{{منابع|چپ‌چین=بله}}


== منابع ==
=== منابع ===
{{چپ‌چین}}
{{چپ‌چین}}
{{آغاز منابع}}
{{آغاز منابع}}
* {{cite book|title=Encyclopaedia of the Qur'an|editor-last=McAuliffe|editor-first=Jane Dammen|volume=5|year=2006|publisher=Brill|publication-place=Leiden-Boston}}
* {{cite book|title=Encyclopaedia of the Qur'an|editor-last=McAuliffe|editor-first=Jane Dammen|volume=5|year=2006|publisher=Brill|publication-place=Leiden-Boston}}
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=mayer|نام=toby|پیوند نویسنده=توبی مایر|مقاله=Theological dimensions of Islamic law|دانشنامه=[[راهنمای کمبریج در الهیات اسلامی کلاسیک|The Cambridge Companion to Classical Islamic Theology]]|سال=2008|ناشر=Cambridge University Press|مکان=Cambridge|شابک=9780521785495|زبان=en}}
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}
{{پایان چپ‌چین}}
{{پایان چپ‌چین}}
خط ۱۷: خط ۳۵:
{{مطالعات اسلامی}}
{{مطالعات اسلامی}}
{{مباحث دین}}
{{مباحث دین}}
{{درجه‌بندی|نیازمند پیوند=خیر|نیازمند رده=خیر|نیازمند جعبه اطلاعات=بله|نیازمند تصویر=بله|نیازمند استانداردسازی=خیر|نیازمند ویراستاری=خیر|مقابله نشده با دانشنامه‌ها=تاحدودی|تاریخ خوبیدگی=|تاریخ برگزیدگی=|توضیحات=}}


[[رده:اسلام در پنجاب]]
[[رده:اسلام در پنجاب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۳:۴۷

تصوف، گرایشی عرفانی و زاهدانه در اسلام است که با سبک زندگی، ارزش‌ها، رسوم مذهبی، دکترین و سازمان‌های مخصوص خود متمایز می‌گردد. صوفی‌گری به عنوان یک گرایش زهد و عرفان متمایز در زمان عباسیان و تقریباً همزمان با جنبش‌های مشابه در سوریه، ایران و آسیای مرکزی ظهور یافت. گرچه که این گرایش فکری تحت نام‌های مختلف فعالیت می‌کردند، اما همگی نگاه درونی و نگرش‌های مشترکی داشتند.[۱]

مفهوم‌شناسی

مفاهیم خدا تنها تصورات ساختگی هستند. این، به‌طور خلاصه، آموزهٔ بزرگ فیلسوف و متاله مسلمان اسپانیایی، محی‌الدین بن عربی (درگذشته ۱۲۴۰)، بود. از نظر او، خداوند مفهومی است که در اعتقادات بشری ساخته شده است و در واقع «خدای ساخته شده در دگم‌ها» است. در سنت اسلامی، چنین خدایی در نهایت یک فریب است. قرآن در آیه ۱۲:۴۰ بیان می‌کند که «تمامی آنچه به جای خدا می‌پرستید، تنها نام‌هایی هستند که شما و نیاکانتان اختراع کرده‌اید، که هیچ حکمی از سوی خدا برای آنها نیست.»[۲]

در واقعه‌ای مهم در تاریخ اسلامی، در فتح مکه در ۲۰ رمضان ۸ (۱۱ ژانویه ۶۳۰ میلادی)، پیامبر اسلام با استر خود وارد مسجد الحرام شد و ابتدا به سنگ سیاه در گوشه شمال شرقی کعبه دست زد و در حالی که به بزرگی خداوند اشاره می‌کرد، هزاران نفر از جمعیت فریاد «الله اکبر» سر دادند. سپس پیامبر به دور بت‌های ۳۶۰ گانه اطراف کعبه می‌چرخد و هر یک را با عصای خود اشاره می‌کند، در حالی که آیه قرآن را تلاوت می‌کند: «حقیقت آمده و باطل از میان رفته است؛ چرا که باطل به ناچار از بین می‌رود!» (۱۷:۸۱). صوفی‌گری از این اقدام پیامبر به نتایج رادیکالی رسید. آنها نه تنها به بت‌های مادی بلکه به تصورات ذهنی نیز با تردید نگاه می‌کردند. صوفیان به جای خدای ساخته‌شده توسط انسان‌ها، خداوند زنده و معماگونه‌ای را در مسیرهای معنوی از طریق مراقبه (مُشاهده) می‌جستند. به رغم اینکه صوفی‌گری یک علم دینی دارد، این علم با الهیات نظری (متکلمین) تفاوت دارد و به نوعی «الهیات عرفانی» است که از تجربه ماورایی خدا در زندگی اولیای الهی ناشی می‌شود. در همین راستا، صوفی‌گری تمایل داشت تا به روش‌های مختلفی مانند زندگی‌نامه‌های معنوی، اخلاق روحانی، عبارات شطحات (گفته‌های غیرمعمول) و شعر به بیان الهیات خود بپردازد. به علاوه، صوفیان به‌طور عمده به رویکرد آفاقی (بیان خدا از طریق نفی) تمایل داشتند، نه رویکرد کاتافاتیک (بیان خدا از طریق اثبات). به عنوان مثال، نفاعی گزارش می‌دهد که خدا به او گفت: «صحبت نکن، زیرا کسی که به من برسد سخن نمی‌گوید!» و «نام پرده‌ای است بر حقیقت». با این حال، صوفی‌گری از جامعه مسلمانان جدا نمی‌شد و با آن تعامل داشت. این حرکت دارای تنشی تولیدی بود که به‌طور برجسته در تاریخ اندیشه اسلامی به چشم می‌خورد. از یک سو، صوفی‌گری به عنوان یک رازورزی خاص، انحصار خاص خود را داشت، اما از سوی دیگر باید با استعدادهای اجتماعی و فرهنگی مسلمانان نیز در تعامل می‌بود. این امر نشان‌دهنده ارتباط پیچیده‌ای است بین توحید الهی و توحید اجتماعی در اسلام.[۳]

در نهایت، صوفی‌گری خود را در دل اسلام می‌دانست و نقش حیاتی در تمدن اسلامی ایفا می‌کرد. از این رو، نمی‌توانست خود را از جامعه اسلامی جدا کند، هرچند که گاهی به عنوان یک جنبش عرفانی رادیکال شناخته می‌شد. این تنش میان عرفان اسلامی و الهیات در تاریخ صوفی‌گری به وضوح قابل مشاهده است، به ویژه از قرن ۹ تا ۱۰ میلادی، زمانی که اسلام در حال شکل‌گیری از طریق فرایندهای علمی (حدیث، فقه، الهیات، تفسیر قرآن) بود و این روند ممکن بود منجر به محدود شدن روحانیت در جامعه اسلامی شود.[۴]

تاریخچه پیدایش تصوف

پیدایش تصوف، از هر لغتی مشتق شده باشد، قدر مسلّم این است که استعمال آن در روزگار محمد بن عبدالله، آخرین پیامبر الهی و پیامبر مسلمانان، شناخته شده نبوده است و این کلمه از مصطلحات دوران حیات دو شخصیت بارز اسلام (محمد و علی) نیست.[۵]

شواهد نبود تصوف در زمان پیامبر اسلام

در زمان محمد بن عبدالله، پیروان وی را به ایمان و اسلام نسبت می‌دادند و مسلم و مؤمن می‌نامیدند و آنان که صحبت پیامبر مسلمانان را درک کرده بودند، صحابه نامیده می‌شدند و نسل بعد از آن‌ها یعنی آنان که با صحابه محشور بودند تابعین خوانده می‌شدند. بعد اسم عابد و زاهد به میان آمد و سپس زهاد و عباد بر جمعی گفته شد که از دنیا به زعم خود کناره جستند و خود را کاملاً وقف عبادت و ریاضت نمودند و تقریباً طریقه و روش خاصی به وجود آوردند، تا اینکه در حدود اوائل قرن دوم هجری کم‌کم اسم صوفی و طریقه تصوف پیدا شد و گفتند تصوف عبارت است از همان ریاضت نفس و ترک دنیا و مجاهده برای بیرون آمدن از هر خوی بد و داخل به هر طریق خوب.[۶]

شاهد دیگر بر نبود صوفیه در دوران صدر اسلام، مؤسس این جریان است؛ زیرا اولین کسی که در میان مسلمانان این نام بر او اطلاق شده، ابوهاشم کوفی شامی، از بزرگان صوفیان اواخر قرن دوم هجری، است و قبل از او کسی به این نام خوانده نشده است. حاصل آنکه تصوف در روزگار شکل‌گیری اسلام در میان مسلمانان وجود نداشت و این اصطلاح چنان از اسلام بیگانه است که کوچک‌ترین جایگاهی برای آن در فرهنگ اسلامی وجود ندارد.[۷]

پانویس

ارجاعات

  1. McAuliffe 2006, p. 137.
  2. mayer, “Theology and Sufism”, Classical Islamic Theology, 258–260.
  3. mayer, “Theology and Sufism”, Classical Islamic Theology, 258–260.
  4. mayer, “Theology and Sufism”, Classical Islamic Theology, 258–260.
  5. واحدی، سید تقی (صالح علیشاه) (۱۳۹۲). در کوی صوفیان. تهران، نخل دانش. ص. ۴۹.
  6. تهرانی، جوادآقا (۱۳۹۰). عارف و صوفی چه می‌گویند. تهران، آفاق. ص. ۳۳.
  7. الهامی، داوود (۱۳۷۸). موضع تصوف در برابر تشیّع در طول تاریخ. قم، مکتب اسلام. ص. ۳۲.

منابع

  • McAuliffe, Jane Dammen, ed. (2006). Encyclopaedia of the Qur'an. Vol. 5. Leiden-Boston: Brill.
  • mayer, toby (2008). "Theological dimensions of Islamic law". The Cambridge Companion to Classical Islamic Theology (به انگلیسی). Cambridge: Cambridge University Press.