(صفحهای تازه حاوی «{{مقاله برگزیده}} {{جعبه اطلاعات سوره|تصویر=An-Nasr.svg|نام=نصر|جزء=۳۰|آیه=۳|محل نزول=مدینه|شماره نزول=۱۰۲|کلمه=۲۳|حرف=۱۰۴}} '''نصر''' صد و دهمین سوره از سورههای قرآن است که در مصحف عثمانی قبل از سوره مسد و بعد از سوره کافرون قرار گر...» ایجاد کرد)
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱:
خط ۱:
{{مقاله برگزیده}}
{{جعبه اطلاعات سوره
{{جعبه اطلاعات سوره|تصویر=An-Nasr.svg|نام=نصر|جزء=۳۰|آیه=۳|محل نزول=مدینه|شماره نزول=۱۰۲|کلمه=۲۳|حرف=۱۰۴}}
|تصویر=An-Nasr.svg
'''نصر''' صد و دهمین [[سوره]] از سورههای [[قرآن]] است که در [[مصحف عثمانی]] قبل از [[مسد|سوره مسد]] و بعد از [[کافرون|سوره کافرون]] قرار گرفتهاست. این سوره در [[سوره مدنی|مدینه]] نازل شده و دارای ۳ آیه است که در جزء سیام قرار دارد. سوره نصر آخرین سورهای است که به صورت یکجا بر [[محمد]]، [[پیامبر اسلام]]، نازل شد.
|نام=نصر
|جزء=۳۰
|آیه=۳
|محل نزول=مدینه
|شماره نزول=۱۰۲
|کلمه=۲۳
|حرف=۱۰۴
}}
'''نصر''' صد و دهمین [[سوره]] از سورههای [[قرآن]] است که در [[مصحف عثمانی]] قبل از [[مسد|سوره مسد]] و بعد از [[کافرون|سوره کافرون]] قرار گرفته است. این سوره در [[سوره مدنی|مدینه]] نازل شده و دارای ۳ آیه است که در جزء سیام قرار دارد. سوره نصر آخرین سورهای است که به صورت یکجا بر [[محمد]]، [[پیامبر اسلام]]، نازل شد.
مقصود از نصرت در آیه اول، پیروزی و غلبه نهایی است به نحوی که دیگر دشمن قادر به تحرک نیست. در اینکه این پیروزی بر چه گروهی اتفاق افتاده، بین مفسرین اختلاف نظر وجود دارد. در آیه دوم مقصود از «أَفْوَاجًا»، این است که پس از اینکه مردم در گذشته به تنهایی و سپس چندتایی به دین اسلام گرویدند، پس از [[فتح مکه]] در سال هشتم هجرت به صورت گروهی و قبیلهای وارد دین اسلام خواهند شد. در آیه سوم، الله به تسبیح، [[حمد]] و [[استغفار]] دستور میدهد. دربارهٔ ترتیب این دستور (ابتدا به تسبیح، سپس به حمد و پس از آن به استغفار) فروضی مطرح شدهاست. برخی از مفسرین این امر را امارهای بر پایان یافتن وظیفه پیامبر اسلام در تبلیغ دین میداند و از آن این نتیجه را میگیرند که عمر محمد رو به پایان است. مشهور مفسرین این سوره را نوعی آگاهی به پیامبر اسلام مبنی بر به پایان آمدن مدت حیات وی میدانند. اما در اینکه وی چه مدت پس از نزول سوره نصر، زندگی کرد اختلاف نظر وجود دارد؛ گروهی بر این باورند که او پس از نزول این سوره کمتر از دو سال و گروهی دیگر نیز معتقدند که وی تا حدود هشتاد روز پس از نزول زندگی کرد و سپس وفات یافت.
مقصود از نصرت در آیه اول، پیروزی و غلبه نهایی است به نحوی که دیگر دشمن قادر به تحرک نیست. در اینکه این پیروزی بر چه گروهی اتفاق افتاده، بین مفسرین اختلاف نظر وجود دارد. در آیه دوم مقصود از «أَفْوَاجًا»، این است که پس از اینکه مردم در گذشته به تنهایی و سپس چندتایی به دین اسلام گرویدند، پس از [[فتح مکه]] در سال هشتم هجرت به صورت گروهی و قبیلهای وارد دین اسلام خواهند شد. در آیه سوم، الله به تسبیح، [[حمد]] و [[استغفار]] دستور میدهد. دربارهٔ ترتیب این دستور (ابتدا به تسبیح، سپس به حمد و پس از آن به استغفار) فروضی مطرح شده است. برخی از مفسرین این امر را امارهای بر پایان یافتن وظیفه پیامبر اسلام در تبلیغ دین میداند و از آن این نتیجه را میگیرند که عمر محمد رو به پایان است. مشهور مفسرین این سوره را نوعی آگاهی به پیامبر اسلام مبنی بر به پایان آمدن مدت حیات وی میدانند. اما در اینکه وی چه مدت پس از نزول سوره نصر، زندگی کرد اختلاف نظر وجود دارد؛ گروهی بر این باورند که او پس از نزول این سوره کمتر از دو سال و گروهی دیگر نیز معتقدند که وی تا حدود هشتاد روز پس از نزول زندگی کرد و سپس وفات یافت.
عمدهترین اختلاف در نزول این سوره این است که زمان نزول سوره، چه موقع است. بر اساس نظر [[محمدهادی معرفت]]، قرآن پژوه [[شیعه]]، جایگاهش در [[ترتیب نزول سورههای قرآن|ترتیب نزول]] سورهٔ صد و دوم، قبل از [[سوره نور]] و بعد از [[سوره حشر]] است. [[مرتضی مطهری]]، [[تفسیر قرآن|مفسر]] شیعه، نزول آن را قبل از [[فتح مکه]]، [[ابوحیان اندلسی|اَبوحَیّان اَندُلسی]]، مفسر اهل سنت، نزول را بعد از [[غزوه خیبر]]، [[عبدالله بن عمر|ابن عُمر]] و [[جارالله زمخشری|زَمَخشری]]، مفسر اهل سنت، نزول را در وسط [[ایام تشریق]] در [[حجةالوداع]]، [[علامه طباطبائی]]، مفسر شیعه، آن را بعد از [[صلح حدیبیه|صلح حُدَیبیه]] و بعد از نزول [[سوره فتح]] و [[محمد بن جریر طبری|طبری]]، مفسر اهل سنت، نیز آن را پس از فتح مکه و وارد شدن مردم به دین اسلام میدانند.
عمدهترین اختلاف در نزول این سوره این است که زمان نزول سوره، چه موقع است. بر اساس نظر [[محمدهادی معرفت]]، قرآن پژوه [[شیعه]]، جایگاهش در [[ترتیب نزول سورههای قرآن|ترتیب نزول]] سورهٔ صد و دوم، قبل از [[سوره نور]] و بعد از [[سوره حشر]] است. [[مرتضی مطهری]]، [[تفسیر قرآن|مفسر]] شیعه، نزول آن را قبل از [[فتح مکه]]، [[ابوحیان اندلسی|اَبوحَیّان اَندُلسی]]، مفسر اهل سنت، نزول را بعد از [[غزوه خیبر]]، [[عبدالله بن عمر|ابن عُمر]] و [[جارالله زمخشری|زَمَخشری]]، مفسر اهل سنت، نزول را در وسط [[ایام تشریق]] در [[حجةالوداع]]، [[علامه طباطبائی]]، مفسر شیعه، آن را بعد از [[صلح حدیبیه|صلح حُدَیبیه]] و بعد از نزول [[سوره فتح]] و [[محمد بن جریر طبری|طبری]]، مفسر اهل سنت، نیز آن را پس از فتح مکه و وارد شدن مردم به دین اسلام میدانند.
خط ۱۱:
خط ۱۹:
== نامها ==
== نامها ==
[[پرونده:Siyer-i_Nebi_298a.jpg|پیوند=https://fa.wikipedia.org/wiki/پرونده:Siyer-i_Nebi_298a.jpg|بندانگشتی|نگارهای از پیامبر اسلام در حال فتح و ورود به مکه]]
[[پرونده:Siyer-i_Nebi_298a.jpg|پیوند=https://fa.wikipedia.org/wiki/پرونده:Siyer-i_Nebi_298a.jpg|بندانگشتی|نگارهای از پیامبر اسلام در حال فتح و ورود به مکه]]
شهرت اصلی این سوره به «نصر» است اما به او سوره «تودیع» نیز گفته میشود؛<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۷۴|ک=جوامع الجامع|ص=۷۳۰|ج=۶}}</ref><ref>{{پک|البقاعی|ک=نظم الدرر فی تناسب الآیات والسور|ص=۳۱۲|زبان=ar|ج=۲۲}}</ref><ref>{{پک|طبرسی|ک=مجمع البیان فی تفسیر القرآن|ص=۸۴۴|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref> چراکه در این سوره به صورت ضمنی، خبر از درگذشت پیامبر اسلام داده شده.<ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۲۴۷|زبان=fa|ج=۲۷}}</ref> در روایات نیز از او به عنوان سوره «إِذا جاءَ نَصْرُ اللهِ وَ الْفَتْحُ» (آیه اول) و «إِذا جاءَ نَصْرُ الله» نام برده شدهاست.<ref>{{پک|زمخشری|۱۴۱۵|ک=الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل|ص=۸۰۷|زبان=ar|ج=۴}}</ref><ref>{{پک|طبرسی|ک=مجمع البیان فی تفسیر القرآن|ص=۸۴۳|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref><ref>{{پک|فیض کاشانی|۱۴۱۶|ک=التفسیر الصافی|ص=۵۷۲|ج=۷}}</ref> [[راغب اصفهانی|راغِب اصفهانی]] در [[مفردات راغب|المفردات]]، «نصر» را به معنای «عَون و یاری کردن» تعریف کردهاست.<ref>{{پک|راغب اصفهانی|ک=المفردات فی غریب القرآن|ص=۸۰۸|زبان=ar}}</ref>
شهرت اصلی این سوره به «نصر» است اما به او سوره «تودیع» نیز گفته میشود؛<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۷۴|ک=جوامع الجامع|ص=۷۳۰|ج=۶}}</ref><ref>{{پک|البقاعی|ک=نظم الدرر فی تناسب الآیات والسور|ص=۳۱۲|زبان=ar|ج=۲۲}}</ref><ref>{{پک|طبرسی|ک=مجمع البیان فی تفسیر القرآن|ص=۸۴۴|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref> چراکه در این سوره به صورت ضمنی، خبر از درگذشت پیامبر اسلام داده شده.<ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۲۴۷|زبان=fa|ج=۲۷}}</ref> در روایات نیز از او به عنوان سوره «إِذا جاءَ نَصْرُ اللهِ وَ الْفَتْحُ» (آیه اول) و «إِذا جاءَ نَصْرُ الله» نام برده شده است.<ref>{{پک|زمخشری|۱۴۱۵|ک=الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل|ص=۸۰۷|زبان=ar|ج=۴}}</ref><ref>{{پک|طبرسی|ک=مجمع البیان فی تفسیر القرآن|ص=۸۴۳|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref><ref>{{پک|فیض کاشانی|۱۴۱۶|ک=التفسیر الصافی|ص=۵۷۲|ج=۷}}</ref> [[راغب اصفهانی|راغِب اصفهانی]] در [[مفردات راغب|المفردات]]، «نصر» را به معنای «عَون و یاری کردن» تعریف کرده است.<ref>{{پک|راغب اصفهانی|ک=المفردات فی غریب القرآن|ص=۸۰۸|زبان=ar}}</ref>
== نزول ==
== نزول ==
این سوره در [[سوره مدنی|مدینه]] نازل شده و قدر مسلم این است که در سه یا چهار سال پایانِ عمرِ [[محمد بن عبدالله]] نازل شدهاست. آنچه میان مفسرین مورد اختلاف واقع شدهاست، نزول سوره قبل یا بعد از [[فتح مکه]] (دهم رمضان سال هشتم هجری) میباشد.<ref>{{پک|مطهری|۱۳۹۱|ک=آشنایی با قرآن|ص=۲۴۴|زبان=fa|ج=۱۴}}</ref><ref>{{پک|رازی|۶۰۷|ک=تفسیر کبیر|ص=۳۳۹|ج=۳۲}}</ref> [[شیخ طوسی]]، [[شیخ طبرسی]] و [[مرتضی مطهری]]، از مفسران شیعه، به قرینه «اِذا جاءَ» و برداشت معنای مضارع از ترکیب فعل ماضی و «اذا»، معتقدند که این سوره قبل از فتح مکه نازل شدهاست. در مقابل گروهی دیگر از مفسران با در نظر گرفتن معنای ماضی برای فعل «جاء»، نزول سوره را بر اساس سیاق آیه، بعد از فتح مکه دانستهاند.<ref>{{پک|کلباسی|احمدنژاد|۱۳۹۶|ف=تاریخگذاری سوره نصر|ک=تحقیقات علوم قرآن و حدیث|ص=۱۲۳}}</ref><ref>{{پک|مطهری|۱۳۹۱|ک=آشنایی با قرآن|ص=۲۴۴|زبان=fa|ج=۱۴}}</ref> [[ابوحیان اندلسی]]، مفسر اهل سنت، نزول این سوره را بعد از [[غزوه خیبر]] میداند و میگوید که پیامبر اسلام، پس از نزول سوره، دو سال زندگی کرد.<ref>{{پک|الاندلسی|۱۴۲۰|ک=البحر المحیط فی التفسیر|ص=۵۶۲|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref> [[علامه طباطبائی]]، مفسر شیعه، معتقد است که این سوره بعد از [[صلح حدیبیه]] و بعد از نزول [[سوره فتح]] و قبل از فتح مکه نازل شدهاست.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۶۰|ک=تفسیر المیزان|ص=۶۵۱|ج=۲۰}}</ref> [[محمد بن جریر طبری|طبری]]، مفسر اهل سنت، خبری از [[عطاء بن یسار]] نقل میکند که او میگوید: تمام سوره نصر در مدینه، پس از فتح مکه و وارد شدن مردم به دین اسلام، نازل شد.<ref>{{پک|سیوطی|ک=الدر المنثور فی التفسیر بالماثور|ص=۶۵۹|زبان=ar|ج=۸}}</ref> وجود گزارشاتی تاریخی از جمله گزارش ابنعباس، زهری، ابن کثیر، یعقوبی و جمعی دیگر از تاریخنویسان مسلمان از واقعه فتح مکه، مویدی بر نزول سوره نصر پس از مدت کوتاهی از فتح مکه میباشد.<ref>{{پک|کلباسی|احمدنژاد|۱۳۹۶|ف=تاریخگذاری سوره نصر|ک=تحقیقات علوم قرآن و حدیث|ص=۱۲۴–۱۲۶}}</ref>
این سوره در [[سوره مدنی|مدینه]] نازل شده و قدر مسلم این است که در سه یا چهار سال پایانِ عمرِ [[محمد بن عبدالله]] نازل شده است. آنچه میان مفسرین مورد اختلاف واقع شده است، نزول سوره قبل یا بعد از [[فتح مکه]] (دهم رمضان سال هشتم هجری) میباشد.<ref>{{پک|مطهری|۱۳۹۱|ک=آشنایی با قرآن|ص=۲۴۴|زبان=fa|ج=۱۴}}</ref><ref>{{پک|رازی|۶۰۷|ک=تفسیر کبیر|ص=۳۳۹|ج=۳۲}}</ref> [[شیخ طوسی]]، [[شیخ طبرسی]] و [[مرتضی مطهری]]، از مفسران شیعه، به قرینه «اِذا جاءَ» و برداشت معنای مضارع از ترکیب فعل ماضی و «اذا»، معتقدند که این سوره قبل از فتح مکه نازل شده است. در مقابل گروهی دیگر از مفسران با در نظر گرفتن معنای ماضی برای فعل «جاء»، نزول سوره را بر اساس سیاق آیه، بعد از فتح مکه دانستهاند.<ref>{{پک|کلباسی|احمدنژاد|۱۳۹۶|ف=تاریخگذاری سوره نصر|ک=تحقیقات علوم قرآن و حدیث|ص=۱۲۳}}</ref><ref>{{پک|مطهری|۱۳۹۱|ک=آشنایی با قرآن|ص=۲۴۴|زبان=fa|ج=۱۴}}</ref> [[ابوحیان اندلسی]]، مفسر اهل سنت، نزول این سوره را بعد از [[غزوه خیبر]] میداند و میگوید که پیامبر اسلام، پس از نزول سوره، دو سال زندگی کرد.<ref>{{پک|الاندلسی|۱۴۲۰|ک=البحر المحیط فی التفسیر|ص=۵۶۲|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref> [[علامه طباطبائی]]، مفسر شیعه، معتقد است که این سوره بعد از [[صلح حدیبیه]] و بعد از نزول [[سوره فتح]] و قبل از فتح مکه نازل شده است.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۶۰|ک=تفسیر المیزان|ص=۶۵۱|ج=۲۰}}</ref> [[محمد بن جریر طبری|طبری]]، مفسر اهل سنت، خبری از [[عطاء بن یسار]] نقل میکند که او میگوید: تمام سوره نصر در مدینه، پس از فتح مکه و وارد شدن مردم به دین اسلام، نازل شد.<ref>{{پک|سیوطی|ک=الدر المنثور فی التفسیر بالماثور|ص=۶۵۹|زبان=ar|ج=۸}}</ref> وجود گزارشاتی تاریخی از جمله گزارش ابنعباس، زهری، ابن کثیر، یعقوبی و جمعی دیگر از تاریخنویسان مسلمان از واقعه فتح مکه، مویدی بر نزول سوره نصر پس از مدت کوتاهی از فتح مکه میباشد.<ref>{{پک|کلباسی|احمدنژاد|۱۳۹۶|ف=تاریخگذاری سوره نصر|ک=تحقیقات علوم قرآن و حدیث|ص=۱۲۴–۱۲۶}}</ref>
بر اساس روایتی از [[عبدالله بن عمر|ابن عمر]] - [[صحابه|صحابی]] پیامبر اسلام - که در منابع شیعی و سنی همچون ''[[تفسیر کشاف]]'' و [[تفسیر قمی|''قمی'']] گزارش شدهاست، این سوره در میانه [[ایام تشریق]] در [[حجةالوداع]] نازل گردید و محمد بن عبدالله تا حدود هشتاد روز پس از آن زندگی کرد.<ref>{{پک|زمخشری|۱۴۱۵|ک=الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل|ص=۸۰۵|زبان=ar|ج=۴}}</ref><ref>{{پک|الاندلسی|۱۴۲۰|ک=البحر المحیط فی التفسیر|ص=۵۶۲|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref><ref>{{پک|Dammen McAuliffe||||2002|ف=|ک=Encyclopaedia Of The Quran|زبان=en|ج=2|ص=179|ref=left-to-right}}</ref><ref>{{پک|کلباسی|احمدنژاد|۱۳۹۶|ف=تاریخگذاری سوره نصر|ک=تحقیقات علوم قرآن و حدیث|ص=۱۲۱}}</ref> در روایتی دیگر که مقاتل از ابنعباس نقل میکند، این سوره هشتاد روز قبل از فوت پیامبر نازل شدهاست. همچنین [[فخر رازی]]، مفسر سنی مذهب، با اشاره به روایتی مجهول، نزول سوره را ۷۰ روز قبل از وفات پیامبر اسلام گزارش کردهاست اما بدون ذکر دلیل، نزول سوره پیش از فتح مکه را ترجیح دادهاست.<ref>{{پک|کلباسی|احمدنژاد|۱۳۹۶|ف=تاریخگذاری سوره نصر|ک=تحقیقات علوم قرآن و حدیث|ص=۱۲۱}}</ref> در منابع شیعه و سنی روایتی گزارش شده که بر طبق آن سوره نصر، یکسال قبل از فوت پیامبر نازل شدهاست. بر اساس روایتی دیگر از صحابی پیامبر، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، سوره نصر در هجده روز قبل از فوت پیامبر اسلام نازل شدهاست.<ref>{{پک|کلباسی|احمدنژاد|۱۳۹۶|ف=تاریخگذاری سوره نصر|ک=تحقیقات علوم قرآن و حدیث|ص=۱۲۲}}</ref> همچنین از [[عبدالله بن عباس|ابنعباس]]، از صحابه محمد، نقل شده که این سوره، آخرین سورهای از قرآن است که یکباره نازل شدهاست.<ref>{{پک|سیوطی|ک=الدر المنثور فی التفسیر بالماثور|ص=۶۶۲|زبان=ar|ج=۸}}</ref><ref>{{پک|Dammen McAuliffe||||2002|ف=|ک=Encyclopaedia Of The Quran|زبان=en|ج=2|ص=385|ref=left-to-right}}</ref> روایتی نیز از [[علی بن موسی الرضا]] (امام هشتم شیعیان) نقل شده که وی در آن چنین میگوید:<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۶۰|ک=تفسیر المیزان|ص=۶۵۳|ج=۲۰}}</ref><ref>{{پک|بحرانی|ک=البرهان فی تفسیر القرآن|ص=۶۹|زبان=ar|ج=۱}}</ref>
بر اساس روایتی از [[عبدالله بن عمر|ابن عمر]] - [[صحابه|صحابی]] پیامبر اسلام - که در منابع شیعی و سنی همچون ''[[تفسیر کشاف]]'' و [[تفسیر قمی|''قمی'']] گزارش شده است، این سوره در میانه [[ایام تشریق]] در [[حجةالوداع]] نازل گردید و محمد بن عبدالله تا حدود هشتاد روز پس از آن زندگی کرد.<ref>{{پک|زمخشری|۱۴۱۵|ک=الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل|ص=۸۰۵|زبان=ar|ج=۴}}</ref><ref>{{پک|الاندلسی|۱۴۲۰|ک=البحر المحیط فی التفسیر|ص=۵۶۲|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref><ref>{{پک|Dammen McAuliffe||||2002|ف=|ک=Encyclopaedia Of The Quran|زبان=en|ج=2|ص=179|ref=left-to-right}}</ref><ref>{{پک|کلباسی|احمدنژاد|۱۳۹۶|ف=تاریخگذاری سوره نصر|ک=تحقیقات علوم قرآن و حدیث|ص=۱۲۱}}</ref> در روایتی دیگر که مقاتل از ابنعباس نقل میکند، این سوره هشتاد روز قبل از فوت پیامبر نازل شده است. همچنین [[فخر رازی]]، مفسر سنی مذهب، با اشاره به روایتی مجهول، نزول سوره را ۷۰ روز قبل از وفات پیامبر اسلام گزارش کرده است اما بدون ذکر دلیل، نزول سوره پیش از فتح مکه را ترجیح داده است.<ref>{{پک|کلباسی|احمدنژاد|۱۳۹۶|ف=تاریخگذاری سوره نصر|ک=تحقیقات علوم قرآن و حدیث|ص=۱۲۱}}</ref> در منابع شیعه و سنی روایتی گزارش شده که بر طبق آن سوره نصر، یکسال قبل از فوت پیامبر نازل شده است. بر اساس روایتی دیگر از صحابی پیامبر، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، سوره نصر در هجده روز قبل از فوت پیامبر اسلام نازل شده است.<ref>{{پک|کلباسی|احمدنژاد|۱۳۹۶|ف=تاریخگذاری سوره نصر|ک=تحقیقات علوم قرآن و حدیث|ص=۱۲۲}}</ref> همچنین از [[عبدالله بن عباس|ابنعباس]]، از صحابه محمد، نقل شده که این سوره، آخرین سورهای از قرآن است که یکباره نازل شده است.<ref>{{پک|سیوطی|ک=الدر المنثور فی التفسیر بالماثور|ص=۶۶۲|زبان=ar|ج=۸}}</ref><ref>{{پک|Dammen McAuliffe||||2002|ف=|ک=Encyclopaedia Of The Quran|زبان=en|ج=2|ص=385|ref=left-to-right}}</ref> روایتی نیز از [[علی بن موسی الرضا]] (امام هشتم شیعیان) نقل شده که وی در آن چنین میگوید:<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۶۰|ک=تفسیر المیزان|ص=۶۵۳|ج=۲۰}}</ref><ref>{{پک|بحرانی|ک=البرهان فی تفسیر القرآن|ص=۶۹|زبان=ar|ج=۱}}</ref>
{{گفتاورد|از پدرم شنیدم که از پدرش روایت کرد: اولین سوره ای که از قرآن نازل شد سوره (بسم الله الرحمن الرحیم اقرا باسم ربک) بود، و آخرین سوره ای که نازل شد سوره اذا جاء نصرالله بود. {{یاد|قَالَ الرِّضَا (عَلَیْهِ السَّلاَمُ): «سَمِعْتُ أَبِی یُحَدِّثُ عَنْ أَبِیهِ (عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ)، أَنَّ أَوَّلَ سُورَةٍ نَزَلَتْ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ* اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ [۳]وَ آخِرَ سُورَةٍ نَزَلَتْ إِذٰا جٰاءَ نَصْرُ اللّٰهِ وَ الْفَتْحُ».}}||}}
{{گفتاورد|از پدرم شنیدم که از پدرش روایت کرد: اولین سوره ای که از قرآن نازل شد سوره (بسم الله الرحمن الرحیم اقرا باسم ربک) بود، و آخرین سوره ای که نازل شد سوره اذا جاء نصرالله بود. {{یاد|قَالَ الرِّضَا (عَلَیْهِ السَّلاَمُ): «سَمِعْتُ أَبِی یُحَدِّثُ عَنْ أَبِیهِ (عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ)، أَنَّ أَوَّلَ سُورَةٍ نَزَلَتْ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ* اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ [۳]وَ آخِرَ سُورَةٍ نَزَلَتْ إِذٰا جٰاءَ نَصْرُ اللّٰهِ وَ الْفَتْحُ».}}||}}
جایگاه این سوره در مصاحف مختلف است. در [[مصحف عثمانی]]، سوره نصر صد و دهمین سوره است که قبل از [[مسد|سوره مسد]] و بعد از [[کافرون|سوره کافرون]] قرار دارد.<ref>{{پک|معرفت|۱۳۸۰|ک=علوم قرآنی|ص=۹۱}}</ref> این سوره، صد و چهارمین سوره از [[مصحف]] [[عبدالله بن عباس|ابنعباس]] است که قبل از [[سوره واقعه]] و بعد از [[سوره توبه]] واقع شدهاست.<ref>{{پک|جمعی از محققین|۱۳۹۴|ک=فرهنگ نامه علوم قرآن|ص=۱۴۴۹}}</ref> اما در مصحف [[عبدالله بن مسعود|ابن مسعود]]، صحابی پیامبر اسلام، صد و یکمین سوره، قبل از [[سوره کوثر]] و بعد از [[سوره عصر]] است.<ref>{{پک|جمعی از محققین|۱۳۹۴|ک=فرهنگ نامه علوم قرآن|ص=۱۴۵۰}}</ref> محل قرارگیری سوره کافرون در مصحف [[ابی بن کعب|اُبَیّ بن کَعب]]، صحابی پیامبر اسلام، دقیق نیست. [[ابن ندیم]] آن را صد و یازدهمین سوره (قبل از [[سوره مسد]] و بعد از [[سوره کافرون]]) و [[سیوطی|سُیوطی]] آن را صد و پنجمین سوره از این مصحف میداند.<ref>{{پک|جمعی از محققین|۱۳۹۴|ک=فرهنگ نامه علوم قرآن|ص=۱۴۴۵}}</ref> [[محمدهادی معرفت]]، قرآن پژوه شیعه، این سوره را در ردیف صد و دومین [[ترتیب نزول سورههای قرآن|ترتیب نزول]]، قبل از [[سوره نور]] و بعد از [[سوره حشر]]، قرار دادهاست.<ref>{{پک|معرفت|۱۳۸۰|ک=علوم قرآنی|ص=۹۱}}</ref>
جایگاه این سوره در مصاحف مختلف است. در [[مصحف عثمانی]]، سوره نصر صد و دهمین سوره است که قبل از [[مسد|سوره مسد]] و بعد از [[کافرون|سوره کافرون]] قرار دارد.<ref>{{پک|معرفت|۱۳۸۰|ک=علوم قرآنی|ص=۹۱}}</ref> این سوره، صد و چهارمین سوره از [[مصحف]] [[عبدالله بن عباس|ابنعباس]] است که قبل از [[سوره واقعه]] و بعد از [[سوره توبه]] واقع شده است.<ref>{{پک|جمعی از محققین|۱۳۹۴|ک=فرهنگ نامه علوم قرآن|ص=۱۴۴۹}}</ref> اما در مصحف [[عبدالله بن مسعود|ابن مسعود]]، صحابی پیامبر اسلام، صد و یکمین سوره، قبل از [[سوره کوثر]] و بعد از [[سوره عصر]] است.<ref>{{پک|جمعی از محققین|۱۳۹۴|ک=فرهنگ نامه علوم قرآن|ص=۱۴۵۰}}</ref> محل قرارگیری سوره کافرون در مصحف [[ابی بن کعب|اُبَیّ بن کَعب]]، صحابی پیامبر اسلام، دقیق نیست. [[ابن ندیم]] آن را صد و یازدهمین سوره (قبل از [[سوره مسد]] و بعد از [[سوره کافرون]]) و [[سیوطی|سُیوطی]] آن را صد و پنجمین سوره از این مصحف میداند.<ref>{{پک|جمعی از محققین|۱۳۹۴|ک=فرهنگ نامه علوم قرآن|ص=۱۴۴۵}}</ref> [[محمدهادی معرفت]]، قرآن پژوه شیعه، این سوره را در ردیف صد و دومین [[ترتیب نزول سورههای قرآن|ترتیب نزول]]، قبل از [[سوره نور]] و بعد از [[سوره حشر]]، قرار داده است.<ref>{{پک|معرفت|۱۳۸۰|ک=علوم قرآنی|ص=۹۱}}</ref>
== محتوا و ساختار سوره ==
== محتوا و ساختار سوره ==
خط ۲۹:
خط ۳۷:
{{color|green|فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿۳﴾}} {{color|#736507|پروردگارت را تسبیح و حمد گوی و از او آمرزش بخواه که او بسیار توبهپذیر است. ﴿۳﴾}}{{پایان}}||}}
{{color|green|فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿۳﴾}} {{color|#736507|پروردگارت را تسبیح و حمد گوی و از او آمرزش بخواه که او بسیار توبهپذیر است. ﴿۳﴾}}{{پایان}}||}}
[[امید مجد]]، مترجم و شاعر ایرانی، ترجمه سوره نصر را به نظم، چنین سرودهاست:<ref>{{پک|مجد|۱۳۹۴|ک=قرآن نامه|ص=۶۰۲}}</ref>
[[امید مجد]]، مترجم و شاعر ایرانی، ترجمه سوره نصر را به نظم، چنین سروده است:<ref>{{پک|مجد|۱۳۹۴|ک=قرآن نامه|ص=۶۰۲}}</ref>
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|سرآغاز گفتار، نام خداست|که رحمتگر و مهربان خلق راست}}
{{ب|سرآغاز گفتار، نام خداست|که رحمتگر و مهربان خلق راست}}
خط ۴۷:
خط ۵۵:
== تفسیر ==
== تفسیر ==
=== آیه اول ===
=== آیه اول ===
مشهور مفسرین معتقدند که مقصود از فتح، فتح مکه است. چراکه همراه با نصر آمده، اما اگر فتح بدون نصر میآمد مصداق آن مثل [[بنینضیر|غزوه بنینضیر]] و اگر نصر بدون فتح میآمد مصداق آن مثل [[غزوه بدر]] میشد.<ref>{{پک|رازی|۶۰۷|ک=تفسیر کبیر|ص=۳۳۸|ج=۳۲}}</ref> تفاوتهایی برای کلمه «نصر» و «فتح» گفته شدهاست، نظیر اینکه نصرت یعنی پیروزی و غلبه بر دشمن و بر افراد؛ «فتح» یعنی گشودن یک شهر. فتح را در مورد پیروزی بر افراد استعمال نمیکنند، «نصر» را هم در مورد شهر استعمال نمیکنند.<ref>{{پک|مطهری|۱۳۹۱|ک=آشنایی با قرآن|ص=۲۴۷|زبان=fa|ج=۱۴}}</ref> [[فخر رازی]]، مفسر اهل سنت، میگوید تفاوت دیگر در این است که «نصر» سبب رسیدن به «فتح» است در نتیجه رابطه عِلّی و معلولی در آن وجود دارد. (به همین جهت در آیه ابتدا «نصر» آمد و سپس «فتح» به آن عطف شد)<ref>{{پک|رازی|۶۰۷|ک=تفسیر کبیر|ص=۳۳۶|ج=۳۲}}</ref> مفسر شیعه، [[ملا فتحالله کاشانی]] نیز همچون فخر رازی، از رابطهای عِلّی سخن به میان میآورد اما نصر (کمک و یاری الهی) را علتی برای نصرت (به معنای عام پیروزی) و فتح را جنس نصرت دانستهاست.<ref>{{پک|کاشانی|۱۳۸۸|ک=منهج الصادقین|ص=۱۰۰۳|ج=۵}}</ref> در دانشنامهٔ قرآن [[دانشگاه ادینبرو]] نیز چنین آمده که تا قبل از آغاز [[فتوحات اسلامی]]، مفهوم مشخصی برای کلمه «فتح» وجود نداشت. تا اینکه مسلمانان امپراتوریهای [[امپراتوری بیزانس|بیزاینس]] و [[شاهنشاهی ساسانی|ساسانی]] را فتح کردند.<ref>{{پک|Dammen McAuliffe|2001||||ف=|ک=Encyclopaedia Of The Quran|زبان=en|ج=1|ص=398|ref=left-to-right}}</ref>
مشهور مفسرین معتقدند که مقصود از فتح، فتح مکه است. چراکه همراه با نصر آمده، اما اگر فتح بدون نصر میآمد مصداق آن مثل [[بنینضیر|غزوه بنینضیر]] و اگر نصر بدون فتح میآمد مصداق آن مثل [[غزوه بدر]] میشد.<ref>{{پک|رازی|۶۰۷|ک=تفسیر کبیر|ص=۳۳۸|ج=۳۲}}</ref> تفاوتهایی برای کلمه «نصر» و «فتح» گفته شده است، نظیر اینکه نصرت یعنی پیروزی و غلبه بر دشمن و بر افراد؛ «فتح» یعنی گشودن یک شهر. فتح را در مورد پیروزی بر افراد استعمال نمیکنند، «نصر» را هم در مورد شهر استعمال نمیکنند.<ref>{{پک|مطهری|۱۳۹۱|ک=آشنایی با قرآن|ص=۲۴۷|زبان=fa|ج=۱۴}}</ref> [[فخر رازی]]، مفسر اهل سنت، میگوید تفاوت دیگر در این است که «نصر» سبب رسیدن به «فتح» است در نتیجه رابطه عِلّی و معلولی در آن وجود دارد. (به همین جهت در آیه ابتدا «نصر» آمد و سپس «فتح» به آن عطف شد)<ref>{{پک|رازی|۶۰۷|ک=تفسیر کبیر|ص=۳۳۶|ج=۳۲}}</ref> مفسر شیعه، [[ملا فتحالله کاشانی]] نیز همچون فخر رازی، از رابطهای عِلّی سخن به میان میآورد اما نصر (کمک و یاری الهی) را علتی برای نصرت (به معنای عام پیروزی) و فتح را جنس نصرت دانسته است.<ref>{{پک|کاشانی|۱۳۸۸|ک=منهج الصادقین|ص=۱۰۰۳|ج=۵}}</ref> در دانشنامهٔ قرآن [[دانشگاه ادینبرو]] نیز چنین آمده که تا قبل از آغاز [[فتوحات اسلامی]]، مفهوم مشخصی برای کلمه «فتح» وجود نداشت. تا اینکه مسلمانان امپراتوریهای [[امپراتوری بیزانس|بیزاینس]] و [[شاهنشاهی ساسانی|ساسانی]] را فتح کردند.<ref>{{پک|Dammen McAuliffe|2001||||ف=|ک=Encyclopaedia Of The Quran|زبان=en|ج=1|ص=398|ref=left-to-right}}</ref>
از نظر مرتضی مطهری، مفسر شیعه، خداوند فتح مکه را با فعل «جاءَ» (یعنی روزی که اینها آمدند) بیان کردهاست. گویی اینها مسافرینی هستند که باید بیایند و آمدند. علت این نوع تعبیر را، وعدهٔ سابق قرآن به پیروزی کامل و فتح مکه بیان میکند.<ref>{{پک|مطهری|۱۳۹۱|ک=آشنایی با قرآن|ص=۲۴۷|زبان=fa|ج=۱۴}}</ref> در این آیه مقصود از نصرت و یاری خداوند، آن یاری که در مثل آیه ۱۲۳ [[آلعمران|سوره آلعمران]]{{یاد|وَلَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ ۖ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ}} آمده، نیست؛ بلکه مقصود پیروزی و غلبه نهایی است که دیگر دشمن قادر به تحرک نیست.<ref>{{پک|مطهری|۱۳۹۱|ک=آشنایی با قرآن|ص=۲۴۶|زبان=fa|ج=۱۴}}</ref> علامه طباطبایی و [[شیخ طبرسی|طَبرسی]]، مفسران شیعه، این پیروزی را بر مشرکین [[قریش]] میدانند،<ref>{{پک|طبرسی|ک=مجمع البیان فی تفسیر القرآن|ص=۸۴۴|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref><ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۶۰|ک=تفسیر المیزان|ص=۶۵۱|ج=۲۰}}</ref> اما [[زمخشری]]، مفسر [[معتزله|معتزلی]]، و [[فخر رازی]]، مفسر اهل سنت، متعلق پیروزی را یا قریش یا [[مردم عرب|عرب]] دانستهاند.<ref>{{پک|رازی|۶۰۷|ک=تفسیر کبیر|ص=۳۳۶|ج=۳۲}}</ref><ref>{{پک|زمخشری|۱۴۱۵|ک=الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل|ص=۸۰۵|زبان=ar|ج=۴}}</ref> [[ملا محسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]]، مفسر شیعه، نیز پیروزی را بر مطلق دشمنان پیامبر اسلام دانستهاست.<ref>{{پک|فیض کاشانی|۱۴۱۶|ک=التفسیر الصافی|ص=۵۷۱|ج=۷}}</ref> شیخ طبرسی، این آیه را بشارتی از جانب خدا به محمد برای پیروزی، قبل از فتح مکه میداند.<ref>{{پک|طبرسی|ک=مجمع البیان فی تفسیر القرآن|ص=۸۴۴|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref>
از نظر مرتضی مطهری، مفسر شیعه، خداوند فتح مکه را با فعل «جاءَ» (یعنی روزی که اینها آمدند) بیان کرده است. گویی اینها مسافرینی هستند که باید بیایند و آمدند. علت این نوع تعبیر را، وعدهٔ سابق قرآن به پیروزی کامل و فتح مکه بیان میکند.<ref>{{پک|مطهری|۱۳۹۱|ک=آشنایی با قرآن|ص=۲۴۷|زبان=fa|ج=۱۴}}</ref> در این آیه مقصود از نصرت و یاری خداوند، آن یاری که در مثل آیه ۱۲۳ [[آلعمران|سوره آلعمران]]{{یاد|وَلَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ ۖ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ}} آمده، نیست؛ بلکه مقصود پیروزی و غلبه نهایی است که دیگر دشمن قادر به تحرک نیست.<ref>{{پک|مطهری|۱۳۹۱|ک=آشنایی با قرآن|ص=۲۴۶|زبان=fa|ج=۱۴}}</ref> علامه طباطبایی و [[شیخ طبرسی|طَبرسی]]، مفسران شیعه، این پیروزی را بر مشرکین [[قریش]] میدانند،<ref>{{پک|طبرسی|ک=مجمع البیان فی تفسیر القرآن|ص=۸۴۴|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref><ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۶۰|ک=تفسیر المیزان|ص=۶۵۱|ج=۲۰}}</ref> اما [[زمخشری]]، مفسر [[معتزله|معتزلی]]، و [[فخر رازی]]، مفسر اهل سنت، متعلق پیروزی را یا قریش یا [[مردم عرب|عرب]] دانستهاند.<ref>{{پک|رازی|۶۰۷|ک=تفسیر کبیر|ص=۳۳۶|ج=۳۲}}</ref><ref>{{پک|زمخشری|۱۴۱۵|ک=الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل|ص=۸۰۵|زبان=ar|ج=۴}}</ref> [[ملا محسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]]، مفسر شیعه، نیز پیروزی را بر مطلق دشمنان پیامبر اسلام دانسته است.<ref>{{پک|فیض کاشانی|۱۴۱۶|ک=التفسیر الصافی|ص=۵۷۱|ج=۷}}</ref> شیخ طبرسی، این آیه را بشارتی از جانب خدا به محمد برای پیروزی، قبل از فتح مکه میداند.<ref>{{پک|طبرسی|ک=مجمع البیان فی تفسیر القرآن|ص=۸۴۴|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref>
[[پرونده:Surah_Al-Nasr.jpg|پیوند=https://fa.wikipedia.org/wiki/پرونده:Surah_Al-Nasr.jpg|بندانگشتی|خطاطی و طراحی سوره نصر توسط محمد حیدری به خط [[شکستهنستعلیق]]]]
[[پرونده:Surah_Al-Nasr.jpg|پیوند=https://fa.wikipedia.org/wiki/پرونده:Surah_Al-Nasr.jpg|بندانگشتی|خطاطی و طراحی سوره نصر توسط محمد حیدری به خط [[شکستهنستعلیق]]]]
=== آیه دوم ===
=== آیه دوم ===
[[راغب اصفهانی]]، لغتشناس اهل سنت، در [[مفردات راغب|المفردات فی غریب القرآن]] کلمه «افواج» را جمعِ «فوج» گرفته و آن را به معنای جماعتی که به سرعت عبور میکنند، تعریف کردهاست.<ref name=":02">{{پک|راغب اصفهانی|ک=المفردات فی غریب القرآن|ص=۸۰۸|زبان=ar}}</ref> بنا به گفته وی، معنای این آیه چنین است که جماعتی بعد از جماعتی دیگر به اسلام در میآیند.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۶۰|ک=تفسیر المیزان|ص=۶۵۲|ج=۲۰}}</ref> مقصود از «أَفْوَاجًا» این است که بعد از آن که افراد به تنهایی و سپس چندتایی دعوت دین اسلام را پذیرفتند، حالا (پس از فتح مکه) کل قبیله با هم وارد دین اسلام شدند.<ref>{{پک|زجاج|۱۹۸۸|ک=معانی القران واعرابه|ص=۳۷۳|زبان=ar|ج=۵}}</ref><ref>{{پک|زمخشری|۱۴۱۵|ک=الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل|ص=۸۰۶|زبان=ar|ج=۴}}</ref><ref>{{پک|طبرسی|ک=مجمع البیان فی تفسیر القرآن|ص=۸۴۴|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref><ref>{{پک|طبرسی|۱۳۷۴|ک=جوامع الجامع|ص=۷۲۸|ج=۶}}</ref> یعنی اهالی مکه، [[طائف]]، [[یمن]] و سایر قبیلههای عرب، به یکباره اسلام آوردند.<ref>{{پک|فیض کاشانی|۱۴۱۶|ک=التفسیر الصافی|ص=۵۷۱|ج=۷}}</ref> از [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر بن عبدالله]]، [[صحابه|صحابی]] پیامبر اسلام، حدیثی نقل شده که پیامبر اسلام میگوید: «مردم دسته دسته در دین خدا داخل شدند و به زودی دسته دسته از آن خارج میشوند.{{یاد|دخل الناس فی دین الله أفواجا وسیخرجون منه أفواجا}}»<ref>{{پک|سیوطی|ک=الدر المنثور فی التفسیر بالماثور|ص=۶۶۴|زبان=ar|ج=۸}}</ref>
[[راغب اصفهانی]]، لغتشناس اهل سنت، در [[مفردات راغب|المفردات فی غریب القرآن]] کلمه «افواج» را جمعِ «فوج» گرفته و آن را به معنای جماعتی که به سرعت عبور میکنند، تعریف کرده است.<ref name=":02">{{پک|راغب اصفهانی|ک=المفردات فی غریب القرآن|ص=۸۰۸|زبان=ar}}</ref> بنا به گفته وی، معنای این آیه چنین است که جماعتی بعد از جماعتی دیگر به اسلام در میآیند.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۶۰|ک=تفسیر المیزان|ص=۶۵۲|ج=۲۰}}</ref> مقصود از «أَفْوَاجًا» این است که بعد از آن که افراد به تنهایی و سپس چندتایی دعوت دین اسلام را پذیرفتند، حالا (پس از فتح مکه) کل قبیله با هم وارد دین اسلام شدند.<ref>{{پک|زجاج|۱۹۸۸|ک=معانی القران واعرابه|ص=۳۷۳|زبان=ar|ج=۵}}</ref><ref>{{پک|زمخشری|۱۴۱۵|ک=الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل|ص=۸۰۶|زبان=ar|ج=۴}}</ref><ref>{{پک|طبرسی|ک=مجمع البیان فی تفسیر القرآن|ص=۸۴۴|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref><ref>{{پک|طبرسی|۱۳۷۴|ک=جوامع الجامع|ص=۷۲۸|ج=۶}}</ref> یعنی اهالی مکه، [[طائف]]، [[یمن]] و سایر قبیلههای عرب، به یکباره اسلام آوردند.<ref>{{پک|فیض کاشانی|۱۴۱۶|ک=التفسیر الصافی|ص=۵۷۱|ج=۷}}</ref> از [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر بن عبدالله]]، [[صحابه|صحابی]] پیامبر اسلام، حدیثی نقل شده که پیامبر اسلام میگوید: «مردم دسته دسته در دین خدا داخل شدند و به زودی دسته دسته از آن خارج میشوند.{{یاد|دخل الناس فی دین الله أفواجا وسیخرجون منه أفواجا}}»<ref>{{پک|سیوطی|ک=الدر المنثور فی التفسیر بالماثور|ص=۶۶۴|زبان=ar|ج=۸}}</ref>
=== آیه سوم ===
=== آیه سوم ===
علامه طباطبایی، مفسر شیعه، میگوید خدا در این آیه، ابتدا به تسبیح سپس به [[حمد]] و در آخر به [[استغفار]] امر میکند. برای این ترتیب فروضی ذکر شدهاست: از آنجا که فتح مکه در سالهای پایانی زندگی محمد، پیامبر اسلام، بود، ممکن بود برای برخی از مسلمانان این تصور ایجاد شود که چرا در حالی که آنها بر حق هستند، پس از این همه مدت موفق به فتح مکه شدند؛ برای همین خدا ابتدا امر به تسبیح میکند تا پیامبر او را منزه از آن بداند که کسی بر وی حقی داشته باشد، و مسلمانان بدانند که حکمتی در تأخیر در فتح مکه وجود داشتهاست. حال پس از آن که شخص از تسبیح خدا فارغ گشت، شایستهاست، خدا را به خاطر خوبیهایی که به او کرده، حمد و پس از آن از گناهان خود استغفار کند.<ref>{{پک|رازی|۶۰۷|ک=تفسیر کبیر|ص=۳۴۱|ج=۳۲}}</ref> فرض دیگر آن است که این نصرت و فتح، ابطالِ باطل و احقاقِ حق بود، پس مناسب بود که از جهت اول سخن از تسبیح و تنزیه خداوند، و از جهت دوم (که نعمت بزرگی است) سخن از حمد و ثنای او برود، و به همین جهت به پیامبر اسلام دستور داد تا خدا را با حمد تسبیح بگوید.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۶۰|ک=تفسیر المیزان|ص=۶۵۲|ج=۲۰}}</ref>
علامه طباطبایی، مفسر شیعه، میگوید خدا در این آیه، ابتدا به تسبیح سپس به [[حمد]] و در آخر به [[استغفار]] امر میکند. برای این ترتیب فروضی ذکر شده است: از آنجا که فتح مکه در سالهای پایانی زندگی محمد، پیامبر اسلام، بود، ممکن بود برای برخی از مسلمانان این تصور ایجاد شود که چرا در حالی که آنها بر حق هستند، پس از این همه مدت موفق به فتح مکه شدند؛ برای همین خدا ابتدا امر به تسبیح میکند تا پیامبر او را منزه از آن بداند که کسی بر وی حقی داشته باشد، و مسلمانان بدانند که حکمتی در تأخیر در فتح مکه وجود داشته است. حال پس از آن که شخص از تسبیح خدا فارغ گشت، شایسته است، خدا را به خاطر خوبیهایی که به او کرده، حمد و پس از آن از گناهان خود استغفار کند.<ref>{{پک|رازی|۶۰۷|ک=تفسیر کبیر|ص=۳۴۱|ج=۳۲}}</ref> فرض دیگر آن است که این نصرت و فتح، ابطالِ باطل و احقاقِ حق بود، پس مناسب بود که از جهت اول سخن از تسبیح و تنزیه خداوند، و از جهت دوم (که نعمت بزرگی است) سخن از حمد و ثنای او برود، و به همین جهت به پیامبر اسلام دستور داد تا خدا را با حمد تسبیح بگوید.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۶۰|ک=تفسیر المیزان|ص=۶۵۲|ج=۲۰}}</ref>
زمخشری، مفسر معتزلی، امر به استغفار همراه با تسبیح را کاملکننده هم میداند؛ چراکه خداوند امر را بین طاعت و مراقبت از ارتکاب [[گناه|معصیت]] جمع کردهاست؛ و فلسفه امر کردن پیامبر اسلام به استغفار را، از باب لطف بر امت دانستهاست. چراکه محمد معصوم و استغفار وی از جهت تواضع و هضم النفس بوده، که آن هم به خودی خود، نوعی عبادت محسوب میشود.<ref>{{پک|زمخشری|۱۴۱۵|ک=الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل|ص=۸۰۶|زبان=ar|ج=۴}}</ref> خداوند در پایان این آیه (إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً) امیدواری عظیمی به استغفار کنندگان دادهاست.<ref>{{پک|الاندلسی|۱۴۲۰|ک=البحر المحیط فی التفسیر|ص=۵۶۴|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref> فیض کاشانی از [[ناصرالدین عبدالله بیضاوی|بَیضاوی]]، مفسر [[اشاعره|اشعری]]، احتمالی را مبنی بر این که شاید بتوان این آیه را نشانهای برای درگذشت پیامبر اسلام گرفت، ذکر میکند؛ چرا که آیه بر تمام شدن دعوت وی و کامل شدن دین دلالت دارد.<ref>{{پک|فیض کاشانی|۱۴۱۶|ک=التفسیر الصافی|ص=۵۷۱|ج=۷}}</ref>
زمخشری، مفسر معتزلی، امر به استغفار همراه با تسبیح را کاملکننده هم میداند؛ چراکه خداوند امر را بین طاعت و مراقبت از ارتکاب [[گناه|معصیت]] جمع کرده است؛ و فلسفه امر کردن پیامبر اسلام به استغفار را، از باب لطف بر امت دانسته است. چراکه محمد معصوم و استغفار وی از جهت تواضع و هضم النفس بوده، که آن هم به خودی خود، نوعی عبادت محسوب میشود.<ref>{{پک|زمخشری|۱۴۱۵|ک=الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل|ص=۸۰۶|زبان=ar|ج=۴}}</ref> خداوند در پایان این آیه (إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً) امیدواری عظیمی به استغفار کنندگان داده است.<ref>{{پک|الاندلسی|۱۴۲۰|ک=البحر المحیط فی التفسیر|ص=۵۶۴|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref> فیض کاشانی از [[ناصرالدین عبدالله بیضاوی|بَیضاوی]]، مفسر [[اشاعره|اشعری]]، احتمالی را مبنی بر این که شاید بتوان این آیه را نشانهای برای درگذشت پیامبر اسلام گرفت، ذکر میکند؛ چرا که آیه بر تمام شدن دعوت وی و کامل شدن دین دلالت دارد.<ref>{{پک|فیض کاشانی|۱۴۱۶|ک=التفسیر الصافی|ص=۵۷۱|ج=۷}}</ref>
محیالدین درویش، مفسر اهل سنت، برداشت دیگری نیز از آیه کردهاست و آن منع کردن پیامبر اسلام از اشتغال به کار مردم است؛ زیرا زمانی که خدا، محمد را به تسبیح، حمد و استغفار امر میکند؛ گویی دارد او را از اشتغال به کارهای دیگر نظیر امور [[امت]] منع میکند. در این نوع برداشت نوعی آگاهی به تمام و کامل شدنِ تبلیغ پیامبر اسلام است و تنبیه به این نکته که محمد، عمرش رو به پایان است.<ref>{{پک|الدرویش|ک=إعراب القرآن الکریم وبیانه|ص=۶۰۷|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref> آخرین کلمه از این سوره «[[توبه|تواب]]» است. تواب اگر به عنوان صفتِ خدا استعمال شود به معنی کسی است که توبه بسیاری را میپذیرد؛ ولی اگر به عنوان صفتِ انسان استعمال شود به معنی کسی است که بسیار توبه میکند.<ref>{{پک|طوسی|ک=تفسیر التبیان|ص=۴۲۶|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref><ref>{{پک|راغب اصفهانی|ک=المفردات فی غریب القرآن|ص=۱۶۹|زبان=ar}}</ref>
محیالدین درویش، مفسر اهل سنت، برداشت دیگری نیز از آیه کرده است و آن منع کردن پیامبر اسلام از اشتغال به کار مردم است؛ زیرا زمانی که خدا، محمد را به تسبیح، حمد و استغفار امر میکند؛ گویی دارد او را از اشتغال به کارهای دیگر نظیر امور [[امت]] منع میکند. در این نوع برداشت نوعی آگاهی به تمام و کامل شدنِ تبلیغ پیامبر اسلام است و تنبیه به این نکته که محمد، عمرش رو به پایان است.<ref>{{پک|الدرویش|ک=إعراب القرآن الکریم وبیانه|ص=۶۰۷|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref> آخرین کلمه از این سوره «[[توبه|تواب]]» است. تواب اگر به عنوان صفتِ خدا استعمال شود به معنی کسی است که توبه بسیاری را میپذیرد؛ ولی اگر به عنوان صفتِ انسان استعمال شود به معنی کسی است که بسیار توبه میکند.<ref>{{پک|طوسی|ک=تفسیر التبیان|ص=۴۲۶|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref><ref>{{پک|راغب اصفهانی|ک=المفردات فی غریب القرآن|ص=۱۶۹|زبان=ar}}</ref>
== فضیلت سوره ==
== فضیلت سوره ==
در منابع مختلف اسلامی (اعم از شیعه و سنی) برای این سوره فضیلتهایی ذکر شدهاست.
در منابع مختلف اسلامی (اعم از شیعه و سنی) برای این سوره فضیلتهایی ذکر شده است.
=== منابع شیعی ===
=== منابع شیعی ===
* [[پرونده:Surah Al Nasr.jpg|بندانگشتی|سوره نصر، اثرِ [[احمد نیریزی|میرزا احمد نیریزی]]؛ کتابت: ۱۱۱۷ ه. ق، اواخر [[هنر دوره صفوی|دورهٔ صفوی]]؛ نگاهداریشده در [[کاخ گلستان|کتابخانهٔ کاخ گلستان]]؛ معروف به قرآن آریامهری یا پهلوی]]در حدیثی از پیامبر اسلام نقل شده:<ref>{{پک|طبرسی|ک=مجمع البیان فی تفسیر القرآن|ص=843|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref><ref>{{پک|فیض کاشانی|۱۴۱۶|ک=التفسیر الصافی|ص=۵۷۲|ج=۷}}</ref>{{گفتاورد|کسی که سوره «اذا جا نصرالله و الفتح» را در نمازهای مستحبی و واجبش قرائت کند، خداوند او را بر همه دشمنانش یاری میرساند و در روز قیامت او را با منشوری گویا و رسا که خداوند آن را از درون قبر او بیرون آوردهاست برمیانگیزد که به وسیله آن، از پل دوزخ و آتش و خروش آن در امان میماند. پس از چیزی نمیگذرد مگر آن که به او بشارت و خبر از هر خیری بدهند تا اینکه وارد بهشت شود و در دنیا درهای خیری بر او میگشایند که هرگز آرزوی او را نداشته و از ذهنش هم خطور نکرده.{{یاد|مَنْ قَرَأَ إِذا جاءَ نَصْرُ اللهِ وَ الْفَتْحُ فِی نَافِلَهْ أَوْ فَرِیضَهْ نَصَرَهُ اللَّهُ عَلَی جَمِیعِ أَعْدَائِهِ وَ جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَهْ وَ مَعَهُ کِتَابٌ یَنْطِقُ قَدْ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ جَوْفِ قَبْرِهِ فِیهِ أَمَانٌ مِنْ جِسْرِ جَهَنَّمَ وَ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ زَفِیرِ جَهَنَّمَ فَلَا یَمُرُّ عَلَی شَیْءٍ یَوْمَ الْقِیَامَهْ إِلَّا بَشَّرَهُ وَ أَخْبَرَهُ بِکُلِّ خَیْرٍ حَتَّی یَدْخُلَ الْجَنَّهْ وَ یُفْتَحُ لَهُ فِی الدُّنْیَا مِنْ أَسْبَابِ الْخَیْرِ مَا لَمْ یَتَمَنَّ وَ لَمْ یَخْطُرْ عَلَی قَلْبِهِ}}||}}
* [[پرونده:Surah Al Nasr.jpg|بندانگشتی|سوره نصر، اثرِ [[احمد نیریزی|میرزا احمد نیریزی]]؛ کتابت: ۱۱۱۷ ه. ق، اواخر [[هنر دوره صفوی|دورهٔ صفوی]]؛ نگاهداریشده در [[کاخ گلستان|کتابخانهٔ کاخ گلستان]]؛ معروف به قرآن آریامهری یا پهلوی]]در حدیثی از پیامبر اسلام نقل شده:<ref>{{پک|طبرسی|ک=مجمع البیان فی تفسیر القرآن|ص=843|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref><ref>{{پک|فیض کاشانی|۱۴۱۶|ک=التفسیر الصافی|ص=۵۷۲|ج=۷}}</ref>{{گفتاورد|کسی که سوره «اذا جا نصرالله و الفتح» را در نمازهای مستحبی و واجبش قرائت کند، خداوند او را بر همه دشمنانش یاری میرساند و در روز قیامت او را با منشوری گویا و رسا که خداوند آن را از درون قبر او بیرون آورده است برمیانگیزد که به وسیله آن، از پل دوزخ و آتش و خروش آن در امان میماند. پس از چیزی نمیگذرد مگر آن که به او بشارت و خبر از هر خیری بدهند تا اینکه وارد بهشت شود و در دنیا درهای خیری بر او میگشایند که هرگز آرزوی او را نداشته و از ذهنش هم خطور نکرده.{{یاد|مَنْ قَرَأَ إِذا جاءَ نَصْرُ اللهِ وَ الْفَتْحُ فِی نَافِلَهْ أَوْ فَرِیضَهْ نَصَرَهُ اللَّهُ عَلَی جَمِیعِ أَعْدَائِهِ وَ جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَهْ وَ مَعَهُ کِتَابٌ یَنْطِقُ قَدْ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ جَوْفِ قَبْرِهِ فِیهِ أَمَانٌ مِنْ جِسْرِ جَهَنَّمَ وَ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ زَفِیرِ جَهَنَّمَ فَلَا یَمُرُّ عَلَی شَیْءٍ یَوْمَ الْقِیَامَهْ إِلَّا بَشَّرَهُ وَ أَخْبَرَهُ بِکُلِّ خَیْرٍ حَتَّی یَدْخُلَ الْجَنَّهْ وَ یُفْتَحُ لَهُ فِی الدُّنْیَا مِنْ أَسْبَابِ الْخَیْرِ مَا لَمْ یَتَمَنَّ وَ لَمْ یَخْطُرْ عَلَی قَلْبِهِ}}||}}
=== منابع سنی ===
=== منابع سنی ===
* در حدیثی از پیامبر اسلام نقل شده:<ref>{{پک|زمخشری|۱۴۱۵|ک=الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل|ص=۸۰۷|زبان=ar|ج=۴}}</ref>
* در حدیثی از پیامبر اسلام نقل شده:<ref>{{پک|زمخشری|۱۴۱۵|ک=الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل|ص=۸۰۷|زبان=ar|ج=۴}}</ref>
{{گفتاورد|هرکه سوره إذا جاء نصرالله را بخواند، خداوند پاداشی همچون پاداش کسی که روز فتح مکّه را به همراه محمد دیدهاست، به او عطا میکند. {{یاد|من قرأ سورة إذا جاء نصرالله أعطی من الأجر کمن شهد مع محمد یوم فتح مکة}}||}}
{{گفتاورد|هرکه سوره إذا جاء نصرالله را بخواند، خداوند پاداشی همچون پاداش کسی که روز فتح مکّه را به همراه محمد دیده است، به او عطا میکند. {{یاد|من قرأ سورة إذا جاء نصرالله أعطی من الأجر کمن شهد مع محمد یوم فتح مکة}}||}}
== خبر درگذشت پیامبر اسلام ==
== خبر درگذشت پیامبر اسلام ==
[[ابواسحاق زجاج|ابواسحاق زَجّاج]]، مفسر اهل سنت، بر این باور است که پس از فتح مکه و ورودِ گروهیِ مردم به اسلام، خدا به محمد دستور میدهد که تسبیح و استغفار بگوید، چراکه او را دارد به نزد خودش میبرد.<ref>{{پک|زجاج|۱۹۸۸|ک=معانی القران واعرابه|ص=۳۷۳|زبان=ar|ج=۵}}</ref> [[قتاده بن دعامه|قَتاده]]، مفسر اهل سنت، نیز معتقد است پیامبر اسلام پس از نزول این سوره کمتر از دو سال عمر کرد.<ref>{{پک|سیوطی|ک=الدر المنثور فی التفسیر بالماثور|ص=۶۶۰|زبان=ar|ج=۸}}</ref><ref>{{پک|طوسی|ک=تفسیر التبیان|ص=۴۲۶|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref> برخی نیز مثل زمخشری، معتقدند که پیامبر اسلام تا حدود هشتاد روز پس از آن زندگی کرد و سپس درگذشت.<ref>{{پک|زمخشری|۱۴۱۵|ک=الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل|ص=۸۰۵|زبان=ar|ج=۴}}</ref><ref>{{پک|الاندلسی|۱۴۲۰|ک=البحر المحیط فی التفسیر|ص=۵۶۲|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref> در روایتی از [[امسلمه|اُمِّ سَلَمه]] چنین آمدهاست:<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۶۰|ک=تفسیر المیزان|ص=۶۵۳|ج=۲۰}}</ref><ref>{{پک|فیض کاشانی|۱۴۱۶|ک=التفسیر الصافی|ص=۵۷۲|ج=۷}}</ref><ref>{{پک|مطهری|۱۳۹۱|ک=آشنایی با قرآن|ص=۲۴۸|زبان=fa|ج=۱۴}}</ref>{{Quotation|رسولالله اواخر این جور بود که نه میایستاد و نه مینشست، و نه میرفت و نه میآمد مگر آنکه این جمله را تکرار میکرد: سُبْحانَ اللهِ وَ بِحَمْدِهِ، اَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ. ما از او سؤال کردیم که شما چرا این ذکر را اینقدر زیاد میفرمایید؟ فرمود: این جور به من دستور دادهاند. سپس سوره «اِذا جاءَ نَصْرُ اللهِ» را خواندند.{{یاد|کانَ رَسولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ بِآخِرَةٍ لا یقومُ وَ لا یقْعُدُ وَ لا یجیئُ وَ لا یذْهَبُ اِلّا قالَ: سُبْحانَ اللهِ وَ بِحَمْدِهِ، اَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ. فَسَأَ لْناهُ عَنْ ذلِک، فَقالَ: «اِنّی اُمِرْتُ بِها» ثُمَّ قَرَأَ اِذا جاءَ نَصْرُ اللهِ وَ الْفَتْحُ}}}}[[طبرانی|طَبَرانی]]، محدث اهل سنت، و [[ابن مردویه|ابن مَردَوَیه]]، محدث اهل سنت، از ابنعباس نقل کردهاند که محمد پس از نزول این سوره، برای دخترش، [[فاطمه زهرا|فاطمه]] دعا کرد و گفت: او به زودی به سوی من بر میگردد.<ref>{{پک|سیوطی|ک=الدر المنثور فی التفسیر بالماثور|ص=۶۶۱|زبان=ar|ج=۸}}</ref>
[[ابواسحاق زجاج|ابواسحاق زَجّاج]]، مفسر اهل سنت، بر این باور است که پس از فتح مکه و ورودِ گروهیِ مردم به اسلام، خدا به محمد دستور میدهد که تسبیح و استغفار بگوید، چراکه او را دارد به نزد خودش میبرد.<ref>{{پک|زجاج|۱۹۸۸|ک=معانی القران واعرابه|ص=۳۷۳|زبان=ar|ج=۵}}</ref> [[قتاده بن دعامه|قَتاده]]، مفسر اهل سنت، نیز معتقد است پیامبر اسلام پس از نزول این سوره کمتر از دو سال عمر کرد.<ref>{{پک|سیوطی|ک=الدر المنثور فی التفسیر بالماثور|ص=۶۶۰|زبان=ar|ج=۸}}</ref><ref>{{پک|طوسی|ک=تفسیر التبیان|ص=۴۲۶|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref> برخی نیز مثل زمخشری، معتقدند که پیامبر اسلام تا حدود هشتاد روز پس از آن زندگی کرد و سپس درگذشت.<ref>{{پک|زمخشری|۱۴۱۵|ک=الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل|ص=۸۰۵|زبان=ar|ج=۴}}</ref><ref>{{پک|الاندلسی|۱۴۲۰|ک=البحر المحیط فی التفسیر|ص=۵۶۲|زبان=ar|ج=۱۰}}</ref> در روایتی از [[امسلمه|اُمِّ سَلَمه]] چنین آمده است:<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۶۰|ک=تفسیر المیزان|ص=۶۵۳|ج=۲۰}}</ref><ref>{{پک|فیض کاشانی|۱۴۱۶|ک=التفسیر الصافی|ص=۵۷۲|ج=۷}}</ref><ref>{{پک|مطهری|۱۳۹۱|ک=آشنایی با قرآن|ص=۲۴۸|زبان=fa|ج=۱۴}}</ref>{{Quotation|رسولالله اواخر این جور بود که نه میایستاد و نه مینشست، و نه میرفت و نه میآمد مگر آنکه این جمله را تکرار میکرد: سُبْحانَ اللهِ وَ بِحَمْدِهِ، اَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ. ما از او سؤال کردیم که شما چرا این ذکر را اینقدر زیاد میفرمایید؟ فرمود: این جور به من دستور دادهاند. سپس سوره «اِذا جاءَ نَصْرُ اللهِ» را خواندند.{{یاد|کانَ رَسولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ بِآخِرَةٍ لا یقومُ وَ لا یقْعُدُ وَ لا یجیئُ وَ لا یذْهَبُ اِلّا قالَ: سُبْحانَ اللهِ وَ بِحَمْدِهِ، اَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ. فَسَأَ لْناهُ عَنْ ذلِک، فَقالَ: «اِنّی اُمِرْتُ بِها» ثُمَّ قَرَأَ اِذا جاءَ نَصْرُ اللهِ وَ الْفَتْحُ}}}}[[طبرانی|طَبَرانی]]، محدث اهل سنت، و [[ابن مردویه|ابن مَردَوَیه]]، محدث اهل سنت، از ابنعباس نقل کردهاند که محمد پس از نزول این سوره، برای دخترش، [[فاطمه زهرا|فاطمه]] دعا کرد و گفت: او به زودی به سوی من بر میگردد.<ref>{{پک|سیوطی|ک=الدر المنثور فی التفسیر بالماثور|ص=۶۶۱|زبان=ar|ج=۸}}</ref>
== بلاغت ==
== بلاغت ==
[[ملا فتحالله کاشانی|ملافتح الله کاشانی]]، مفسر شیعه، دلیل شروع سوره به ظهور دین در آیه را ختم سوره قبل با ذکر دین دانستهاست.<ref>{{پک|کاشانی|۱۳۸۸|ک=منهج الصادقین|ص=۱۰۰۳|ج=۵}}</ref> رسول ملکیان اصفهانی، مفسر شیعه، و وَهَبَه زُحَیلی، مفسر اهل سنت، معنای «نصر» در آیه ﴿إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ﴾ را به معنای عامی گرفتهاند که شامل تمام [[فتوحات مسلمانان|فتوحات اسلام]] (چه فتح مکه و چه غیر آن) میشود، اما فتح مکه که دارای معنای خاصی است، به دلیل بزرگ شمردن و تعظیم آن، مجدد ذکر و بر «نصر» عطف شدهاست. کلمه «ناس» در آیه ﴿وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ﴾ به صورت عام ذکر شده و شامل تمام مردم عرب و غیر عرب میشود اما آنچه که در آیه اراده شده معنای خاص آن یعنی «عرب» است. دین خدا همان [[اسلام]] است، اما خداوند با [[اضافه]] کردن کلمه «دین» به «الله» باعث بیان شرافت و تکریم اسلام شدهاست. واژه «تواب» نیز با آرایه ادبی [[اغراق|مبالغه]] به کار برده شده که بیانگر معنای بخشندگی زیاد خداوند است.<ref>{{پک|زحیلی|۱۴۱۸|ک=تفسیر المنیر|ص=۴۴۸|ج=۳۰}}</ref> یکی از استعاراتی که در این سوره مورد استفاده قرار گرفتهاست، [[استعاره مکنیه]] است که «نصر» و «فتح» را به عنوان موجودی زنده با قابلیت حرکت در نظر گرفته و آنها را از ازل تا زمان حصول به «صفت مجی (آمدن)» توصیف کردهاست. در این عبارت [[تشبیه|مشبه به]] حذف گردیدهاست.<ref>{{پک|صافی|۱۴۱۸|ک=الجدول فی اعراب القرآن|ص=۴۲۰|ج=۳۰}}</ref> همچنین عبارت پایانی سوره «انه کان توابا» نیز به عنوان تعلیل برای ما قبل آمدهاست.<ref>{{پک|ملکیان اصفهانی|۱۳۹۴|ک=علم مفاهیمشناسی قرآن|ص=۴۱۶۸|ج=۴}}</ref>
[[ملا فتحالله کاشانی|ملافتح الله کاشانی]]، مفسر شیعه، دلیل شروع سوره به ظهور دین در آیه را ختم سوره قبل با ذکر دین دانسته است.<ref>{{پک|کاشانی|۱۳۸۸|ک=منهج الصادقین|ص=۱۰۰۳|ج=۵}}</ref> رسول ملکیان اصفهانی، مفسر شیعه، و وَهَبَه زُحَیلی، مفسر اهل سنت، معنای «نصر» در آیه ﴿إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ﴾ را به معنای عامی گرفتهاند که شامل تمام [[فتوحات مسلمانان|فتوحات اسلام]] (چه فتح مکه و چه غیر آن) میشود، اما فتح مکه که دارای معنای خاصی است، به دلیل بزرگ شمردن و تعظیم آن، مجدد ذکر و بر «نصر» عطف شده است. کلمه «ناس» در آیه ﴿وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ﴾ به صورت عام ذکر شده و شامل تمام مردم عرب و غیر عرب میشود اما آنچه که در آیه اراده شده معنای خاص آن یعنی «عرب» است. دین خدا همان [[اسلام]] است، اما خداوند با [[اضافه]] کردن کلمه «دین» به «الله» باعث بیان شرافت و تکریم اسلام شده است. واژه «تواب» نیز با آرایه ادبی [[اغراق|مبالغه]] به کار برده شده که بیانگر معنای بخشندگی زیاد خداوند است.<ref>{{پک|زحیلی|۱۴۱۸|ک=تفسیر المنیر|ص=۴۴۸|ج=۳۰}}</ref> یکی از استعاراتی که در این سوره مورد استفاده قرار گرفته است، [[استعاره مکنیه]] است که «نصر» و «فتح» را به عنوان موجودی زنده با قابلیت حرکت در نظر گرفته و آنها را از ازل تا زمان حصول به «صفت مجی (آمدن)» توصیف کرده است. در این عبارت [[تشبیه|مشبه به]] حذف گردیده است.<ref>{{پک|صافی|۱۴۱۸|ک=الجدول فی اعراب القرآن|ص=۴۲۰|ج=۳۰}}</ref> همچنین عبارت پایانی سوره «انه کان توابا» نیز به عنوان تعلیل برای ما قبل آمده است.<ref>{{پک|ملکیان اصفهانی|۱۳۹۴|ک=علم مفاهیمشناسی قرآن|ص=۴۱۶۸|ج=۴}}</ref>
در تمام قرآن تنها هفت سوره با حروف شرط آغاز شدهاند که از جمله آنها، سوره نصر میباشد. واژه شرطیه «اذ» در ابتدای سوره، در بیان حتمیت اخذ شدهاست و دلیل این حتمیت نیز وعده الهی بودن آن است.<ref>{{پک|مطعنی|۱۹۹۲|ک=خصائص التعبیر|ص=۱۹۲ و ۲۱۵|ج=۱}}</ref> یکی دیگر از [[کنایه|کنایات]] موجود در سوره، کنایه از نسبت است که در آیه ﴿وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا﴾ به کار رفتهاست. بر اساس این کنایه، فعل «یدخلون» به گروه اسمی «دین الله» به صورت کنایی، نسبت داده شدهاست و منظور از این کنایه (داخل شدن افراد در دین خدا)، اسلام آوردن آنان بودهاست.<ref>{{پک|باوانپور|سجادیفر|باقری|جعفریان|۱۳۹۲|ف=نگاهی به بلاغت کنایه در قرآن|ک=اعجاز قرآن ایران|ص=۹}}</ref>
در تمام قرآن تنها هفت سوره با حروف شرط آغاز شدهاند که از جمله آنها، سوره نصر میباشد. واژه شرطیه «اذ» در ابتدای سوره، در بیان حتمیت اخذ شده است و دلیل این حتمیت نیز وعده الهی بودن آن است.<ref>{{پک|مطعنی|۱۹۹۲|ک=خصائص التعبیر|ص=۱۹۲ و ۲۱۵|ج=۱}}</ref> یکی دیگر از [[کنایه|کنایات]] موجود در سوره، کنایه از نسبت است که در آیه ﴿وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا﴾ به کار رفته است. بر اساس این کنایه، فعل «یدخلون» به گروه اسمی «دین الله» به صورت کنایی، نسبت داده شده است و منظور از این کنایه (داخل شدن افراد در دین خدا)، اسلام آوردن آنان بوده است.<ref>{{پک|باوانپور|سجادیفر|باقری|جعفریان|۱۳۹۲|ف=نگاهی به بلاغت کنایه در قرآن|ک=اعجاز قرآن ایران|ص=۹}}</ref>
نصر صد و دهمین سوره از سورههای قرآن است که در مصحف عثمانی قبل از سوره مسد و بعد از سوره کافرون قرار گرفته است. این سوره در مدینه نازل شده و دارای ۳ آیه است که در جزء سیام قرار دارد. سوره نصر آخرین سورهای است که به صورت یکجا بر محمد، پیامبر اسلام، نازل شد.
مقصود از نصرت در آیه اول، پیروزی و غلبه نهایی است به نحوی که دیگر دشمن قادر به تحرک نیست. در اینکه این پیروزی بر چه گروهی اتفاق افتاده، بین مفسرین اختلاف نظر وجود دارد. در آیه دوم مقصود از «أَفْوَاجًا»، این است که پس از اینکه مردم در گذشته به تنهایی و سپس چندتایی به دین اسلام گرویدند، پس از فتح مکه در سال هشتم هجرت به صورت گروهی و قبیلهای وارد دین اسلام خواهند شد. در آیه سوم، الله به تسبیح، حمد و استغفار دستور میدهد. دربارهٔ ترتیب این دستور (ابتدا به تسبیح، سپس به حمد و پس از آن به استغفار) فروضی مطرح شده است. برخی از مفسرین این امر را امارهای بر پایان یافتن وظیفه پیامبر اسلام در تبلیغ دین میداند و از آن این نتیجه را میگیرند که عمر محمد رو به پایان است. مشهور مفسرین این سوره را نوعی آگاهی به پیامبر اسلام مبنی بر به پایان آمدن مدت حیات وی میدانند. اما در اینکه وی چه مدت پس از نزول سوره نصر، زندگی کرد اختلاف نظر وجود دارد؛ گروهی بر این باورند که او پس از نزول این سوره کمتر از دو سال و گروهی دیگر نیز معتقدند که وی تا حدود هشتاد روز پس از نزول زندگی کرد و سپس وفات یافت.
در فضیلت این سوره روایات متعددی از شیعه و سنی نقل شده که در برخی ثواب قرائت آن را معادل کسانی دانسته که در فتح مکه با پیامبر اسلام بودند و در برخی دیگر فضیلت آن را در اثرات آن، مثل یاری کردن خدا به او در دنیا و آخرت دانستهاند.
شهرت اصلی این سوره به «نصر» است اما به او سوره «تودیع» نیز گفته میشود؛[۱][۲][۳] چراکه در این سوره به صورت ضمنی، خبر از درگذشت پیامبر اسلام داده شده.[۴] در روایات نیز از او به عنوان سوره «إِذا جاءَ نَصْرُ اللهِ وَ الْفَتْحُ» (آیه اول) و «إِذا جاءَ نَصْرُ الله» نام برده شده است.[۵][۶][۷]راغِب اصفهانی در المفردات، «نصر» را به معنای «عَون و یاری کردن» تعریف کرده است.[۸]
نزول
این سوره در مدینه نازل شده و قدر مسلم این است که در سه یا چهار سال پایانِ عمرِ محمد بن عبدالله نازل شده است. آنچه میان مفسرین مورد اختلاف واقع شده است، نزول سوره قبل یا بعد از فتح مکه (دهم رمضان سال هشتم هجری) میباشد.[۹][۱۰]شیخ طوسی، شیخ طبرسی و مرتضی مطهری، از مفسران شیعه، به قرینه «اِذا جاءَ» و برداشت معنای مضارع از ترکیب فعل ماضی و «اذا»، معتقدند که این سوره قبل از فتح مکه نازل شده است. در مقابل گروهی دیگر از مفسران با در نظر گرفتن معنای ماضی برای فعل «جاء»، نزول سوره را بر اساس سیاق آیه، بعد از فتح مکه دانستهاند.[۱۱][۱۲]ابوحیان اندلسی، مفسر اهل سنت، نزول این سوره را بعد از غزوه خیبر میداند و میگوید که پیامبر اسلام، پس از نزول سوره، دو سال زندگی کرد.[۱۳]علامه طباطبائی، مفسر شیعه، معتقد است که این سوره بعد از صلح حدیبیه و بعد از نزول سوره فتح و قبل از فتح مکه نازل شده است.[۱۴]طبری، مفسر اهل سنت، خبری از عطاء بن یسار نقل میکند که او میگوید: تمام سوره نصر در مدینه، پس از فتح مکه و وارد شدن مردم به دین اسلام، نازل شد.[۱۵] وجود گزارشاتی تاریخی از جمله گزارش ابنعباس، زهری، ابن کثیر، یعقوبی و جمعی دیگر از تاریخنویسان مسلمان از واقعه فتح مکه، مویدی بر نزول سوره نصر پس از مدت کوتاهی از فتح مکه میباشد.[۱۶]
بر اساس روایتی از ابن عمر - صحابی پیامبر اسلام - که در منابع شیعی و سنی همچون تفسیر کشاف و قمی گزارش شده است، این سوره در میانه ایام تشریق در حجةالوداع نازل گردید و محمد بن عبدالله تا حدود هشتاد روز پس از آن زندگی کرد.[۱۷][۱۸][۱۹][۲۰] در روایتی دیگر که مقاتل از ابنعباس نقل میکند، این سوره هشتاد روز قبل از فوت پیامبر نازل شده است. همچنین فخر رازی، مفسر سنی مذهب، با اشاره به روایتی مجهول، نزول سوره را ۷۰ روز قبل از وفات پیامبر اسلام گزارش کرده است اما بدون ذکر دلیل، نزول سوره پیش از فتح مکه را ترجیح داده است.[۲۱] در منابع شیعه و سنی روایتی گزارش شده که بر طبق آن سوره نصر، یکسال قبل از فوت پیامبر نازل شده است. بر اساس روایتی دیگر از صحابی پیامبر، جابر بن عبدالله انصاری، سوره نصر در هجده روز قبل از فوت پیامبر اسلام نازل شده است.[۲۲] همچنین از ابنعباس، از صحابه محمد، نقل شده که این سوره، آخرین سورهای از قرآن است که یکباره نازل شده است.[۲۳][۲۴] روایتی نیز از علی بن موسی الرضا (امام هشتم شیعیان) نقل شده که وی در آن چنین میگوید:[۲۵][۲۶]
از پدرم شنیدم که از پدرش روایت کرد: اولین سوره ای که از قرآن نازل شد سوره (بسم الله الرحمن الرحیم اقرا باسم ربک) بود، و آخرین سوره ای که نازل شد سوره اذا جاء نصرالله بود. [الف]
در تعداد آیات این سوره اختلافی وجود ندارد و همه در آن روی عدد سه متفق هستند.[۳۲][۳۳][۳۴][۳۵] محتوای این سوره دربارهٔ فتح و پیروزی و حمد و استغفار و این نوع مسائل است و مربوط به شخص پیامبر اسلام است.[۳۶] متن سوره با ترجمه مکارم شیرازی، مفسر شیعه، عبارت است از:[۳۷]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ و الفتحُ ﴿۱﴾هنگامی که یاری خدا و پیروزی بر مشرکان مکه فرا رسد، ﴿۱﴾
وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿۲﴾و ببینی مردم گروه گروه وارد دین خدا میشوند، ﴿۲﴾
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿۳﴾پروردگارت را تسبیح و حمد گوی و از او آمرزش بخواه که او بسیار توبهپذیر است. ﴿۳﴾
امید مجد، مترجم و شاعر ایرانی، ترجمه سوره نصر را به نظم، چنین سروده است:[۳۸]
نکته دوم: آیه ۳ وظایف پیامبر و مسلمانان پس از کسب پیروزی
،
نکته اول: آیه ۱–۲ بشارت پیروزیهای بزرگ برای مسلمانان
وظیفه دوم: آیه ۳ پیروی از فرمان خدا و طلب آمرزش گناهان
وظیفه اول: آیه ۴ تسبیح خدا با یادآوری نعمتها و کمالات او
پیروزی دوم: آیه ۲ استقبال گسترده مردم از دین اسلام در پی فتح مکه
پیروزی اول: آیه ۱۳ فتح مکه توسط مسلمانان با یاری خداوند
تفسیر
آیه اول
مشهور مفسرین معتقدند که مقصود از فتح، فتح مکه است. چراکه همراه با نصر آمده، اما اگر فتح بدون نصر میآمد مصداق آن مثل غزوه بنینضیر و اگر نصر بدون فتح میآمد مصداق آن مثل غزوه بدر میشد.[۴۰] تفاوتهایی برای کلمه «نصر» و «فتح» گفته شده است، نظیر اینکه نصرت یعنی پیروزی و غلبه بر دشمن و بر افراد؛ «فتح» یعنی گشودن یک شهر. فتح را در مورد پیروزی بر افراد استعمال نمیکنند، «نصر» را هم در مورد شهر استعمال نمیکنند.[۴۱]فخر رازی، مفسر اهل سنت، میگوید تفاوت دیگر در این است که «نصر» سبب رسیدن به «فتح» است در نتیجه رابطه عِلّی و معلولی در آن وجود دارد. (به همین جهت در آیه ابتدا «نصر» آمد و سپس «فتح» به آن عطف شد)[۴۲] مفسر شیعه، ملا فتحالله کاشانی نیز همچون فخر رازی، از رابطهای عِلّی سخن به میان میآورد اما نصر (کمک و یاری الهی) را علتی برای نصرت (به معنای عام پیروزی) و فتح را جنس نصرت دانسته است.[۴۳] در دانشنامهٔ قرآن دانشگاه ادینبرو نیز چنین آمده که تا قبل از آغاز فتوحات اسلامی، مفهوم مشخصی برای کلمه «فتح» وجود نداشت. تا اینکه مسلمانان امپراتوریهای بیزاینس و ساسانی را فتح کردند.[۴۴]
از نظر مرتضی مطهری، مفسر شیعه، خداوند فتح مکه را با فعل «جاءَ» (یعنی روزی که اینها آمدند) بیان کرده است. گویی اینها مسافرینی هستند که باید بیایند و آمدند. علت این نوع تعبیر را، وعدهٔ سابق قرآن به پیروزی کامل و فتح مکه بیان میکند.[۴۵] در این آیه مقصود از نصرت و یاری خداوند، آن یاری که در مثل آیه ۱۲۳ سوره آلعمران[ب] آمده، نیست؛ بلکه مقصود پیروزی و غلبه نهایی است که دیگر دشمن قادر به تحرک نیست.[۴۶] علامه طباطبایی و طَبرسی، مفسران شیعه، این پیروزی را بر مشرکین قریش میدانند،[۴۷][۴۸] اما زمخشری، مفسر معتزلی، و فخر رازی، مفسر اهل سنت، متعلق پیروزی را یا قریش یا عرب دانستهاند.[۴۹][۵۰]فیض کاشانی، مفسر شیعه، نیز پیروزی را بر مطلق دشمنان پیامبر اسلام دانسته است.[۵۱] شیخ طبرسی، این آیه را بشارتی از جانب خدا به محمد برای پیروزی، قبل از فتح مکه میداند.[۵۲]
خطاطی و طراحی سوره نصر توسط محمد حیدری به خط شکستهنستعلیق
آیه دوم
راغب اصفهانی، لغتشناس اهل سنت، در المفردات فی غریب القرآن کلمه «افواج» را جمعِ «فوج» گرفته و آن را به معنای جماعتی که به سرعت عبور میکنند، تعریف کرده است.[۵۳] بنا به گفته وی، معنای این آیه چنین است که جماعتی بعد از جماعتی دیگر به اسلام در میآیند.[۵۴] مقصود از «أَفْوَاجًا» این است که بعد از آن که افراد به تنهایی و سپس چندتایی دعوت دین اسلام را پذیرفتند، حالا (پس از فتح مکه) کل قبیله با هم وارد دین اسلام شدند.[۵۵][۵۶][۵۷][۵۸] یعنی اهالی مکه، طائف، یمن و سایر قبیلههای عرب، به یکباره اسلام آوردند.[۵۹] از جابر بن عبدالله، صحابی پیامبر اسلام، حدیثی نقل شده که پیامبر اسلام میگوید: «مردم دسته دسته در دین خدا داخل شدند و به زودی دسته دسته از آن خارج میشوند.[پ]»[۶۰]
آیه سوم
علامه طباطبایی، مفسر شیعه، میگوید خدا در این آیه، ابتدا به تسبیح سپس به حمد و در آخر به استغفار امر میکند. برای این ترتیب فروضی ذکر شده است: از آنجا که فتح مکه در سالهای پایانی زندگی محمد، پیامبر اسلام، بود، ممکن بود برای برخی از مسلمانان این تصور ایجاد شود که چرا در حالی که آنها بر حق هستند، پس از این همه مدت موفق به فتح مکه شدند؛ برای همین خدا ابتدا امر به تسبیح میکند تا پیامبر او را منزه از آن بداند که کسی بر وی حقی داشته باشد، و مسلمانان بدانند که حکمتی در تأخیر در فتح مکه وجود داشته است. حال پس از آن که شخص از تسبیح خدا فارغ گشت، شایسته است، خدا را به خاطر خوبیهایی که به او کرده، حمد و پس از آن از گناهان خود استغفار کند.[۶۱] فرض دیگر آن است که این نصرت و فتح، ابطالِ باطل و احقاقِ حق بود، پس مناسب بود که از جهت اول سخن از تسبیح و تنزیه خداوند، و از جهت دوم (که نعمت بزرگی است) سخن از حمد و ثنای او برود، و به همین جهت به پیامبر اسلام دستور داد تا خدا را با حمد تسبیح بگوید.[۶۲]
زمخشری، مفسر معتزلی، امر به استغفار همراه با تسبیح را کاملکننده هم میداند؛ چراکه خداوند امر را بین طاعت و مراقبت از ارتکاب معصیت جمع کرده است؛ و فلسفه امر کردن پیامبر اسلام به استغفار را، از باب لطف بر امت دانسته است. چراکه محمد معصوم و استغفار وی از جهت تواضع و هضم النفس بوده، که آن هم به خودی خود، نوعی عبادت محسوب میشود.[۶۳] خداوند در پایان این آیه (إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً) امیدواری عظیمی به استغفار کنندگان داده است.[۶۴] فیض کاشانی از بَیضاوی، مفسر اشعری، احتمالی را مبنی بر این که شاید بتوان این آیه را نشانهای برای درگذشت پیامبر اسلام گرفت، ذکر میکند؛ چرا که آیه بر تمام شدن دعوت وی و کامل شدن دین دلالت دارد.[۶۵]
محیالدین درویش، مفسر اهل سنت، برداشت دیگری نیز از آیه کرده است و آن منع کردن پیامبر اسلام از اشتغال به کار مردم است؛ زیرا زمانی که خدا، محمد را به تسبیح، حمد و استغفار امر میکند؛ گویی دارد او را از اشتغال به کارهای دیگر نظیر امور امت منع میکند. در این نوع برداشت نوعی آگاهی به تمام و کامل شدنِ تبلیغ پیامبر اسلام است و تنبیه به این نکته که محمد، عمرش رو به پایان است.[۶۶] آخرین کلمه از این سوره «تواب» است. تواب اگر به عنوان صفتِ خدا استعمال شود به معنی کسی است که توبه بسیاری را میپذیرد؛ ولی اگر به عنوان صفتِ انسان استعمال شود به معنی کسی است که بسیار توبه میکند.[۶۷][۶۸]
فضیلت سوره
در منابع مختلف اسلامی (اعم از شیعه و سنی) برای این سوره فضیلتهایی ذکر شده است.
کسی که سوره «اذا جا نصرالله و الفتح» را در نمازهای مستحبی و واجبش قرائت کند، خداوند او را بر همه دشمنانش یاری میرساند و در روز قیامت او را با منشوری گویا و رسا که خداوند آن را از درون قبر او بیرون آورده است برمیانگیزد که به وسیله آن، از پل دوزخ و آتش و خروش آن در امان میماند. پس از چیزی نمیگذرد مگر آن که به او بشارت و خبر از هر خیری بدهند تا اینکه وارد بهشت شود و در دنیا درهای خیری بر او میگشایند که هرگز آرزوی او را نداشته و از ذهنش هم خطور نکرده.[ت]
هرکه سوره إذا جاء نصرالله را بخواند، خداوند پاداشی همچون پاداش کسی که روز فتح مکّه را به همراه محمد دیده است، به او عطا میکند. [ث]
خبر درگذشت پیامبر اسلام
ابواسحاق زَجّاج، مفسر اهل سنت، بر این باور است که پس از فتح مکه و ورودِ گروهیِ مردم به اسلام، خدا به محمد دستور میدهد که تسبیح و استغفار بگوید، چراکه او را دارد به نزد خودش میبرد.[۷۲]قَتاده، مفسر اهل سنت، نیز معتقد است پیامبر اسلام پس از نزول این سوره کمتر از دو سال عمر کرد.[۷۳][۷۴] برخی نیز مثل زمخشری، معتقدند که پیامبر اسلام تا حدود هشتاد روز پس از آن زندگی کرد و سپس درگذشت.[۷۵][۷۶] در روایتی از اُمِّ سَلَمه چنین آمده است:[۷۷][۷۸][۷۹]
رسولالله اواخر این جور بود که نه میایستاد و نه مینشست، و نه میرفت و نه میآمد مگر آنکه این جمله را تکرار میکرد: سُبْحانَ اللهِ وَ بِحَمْدِهِ، اَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ. ما از او سؤال کردیم که شما چرا این ذکر را اینقدر زیاد میفرمایید؟ فرمود: این جور به من دستور دادهاند. سپس سوره «اِذا جاءَ نَصْرُ اللهِ» را خواندند.[ج]
طَبَرانی، محدث اهل سنت، و ابن مَردَوَیه، محدث اهل سنت، از ابنعباس نقل کردهاند که محمد پس از نزول این سوره، برای دخترش، فاطمه دعا کرد و گفت: او به زودی به سوی من بر میگردد.[۸۰]
بلاغت
ملافتح الله کاشانی، مفسر شیعه، دلیل شروع سوره به ظهور دین در آیه را ختم سوره قبل با ذکر دین دانسته است.[۸۱] رسول ملکیان اصفهانی، مفسر شیعه، و وَهَبَه زُحَیلی، مفسر اهل سنت، معنای «نصر» در آیه ﴿إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ﴾ را به معنای عامی گرفتهاند که شامل تمام فتوحات اسلام (چه فتح مکه و چه غیر آن) میشود، اما فتح مکه که دارای معنای خاصی است، به دلیل بزرگ شمردن و تعظیم آن، مجدد ذکر و بر «نصر» عطف شده است. کلمه «ناس» در آیه ﴿وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ﴾ به صورت عام ذکر شده و شامل تمام مردم عرب و غیر عرب میشود اما آنچه که در آیه اراده شده معنای خاص آن یعنی «عرب» است. دین خدا همان اسلام است، اما خداوند با اضافه کردن کلمه «دین» به «الله» باعث بیان شرافت و تکریم اسلام شده است. واژه «تواب» نیز با آرایه ادبی مبالغه به کار برده شده که بیانگر معنای بخشندگی زیاد خداوند است.[۸۲] یکی از استعاراتی که در این سوره مورد استفاده قرار گرفته است، استعاره مکنیه است که «نصر» و «فتح» را به عنوان موجودی زنده با قابلیت حرکت در نظر گرفته و آنها را از ازل تا زمان حصول به «صفت مجی (آمدن)» توصیف کرده است. در این عبارت مشبه به حذف گردیده است.[۸۳] همچنین عبارت پایانی سوره «انه کان توابا» نیز به عنوان تعلیل برای ما قبل آمده است.[۸۴]
در تمام قرآن تنها هفت سوره با حروف شرط آغاز شدهاند که از جمله آنها، سوره نصر میباشد. واژه شرطیه «اذ» در ابتدای سوره، در بیان حتمیت اخذ شده است و دلیل این حتمیت نیز وعده الهی بودن آن است.[۸۵] یکی دیگر از کنایات موجود در سوره، کنایه از نسبت است که در آیه ﴿وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا﴾ به کار رفته است. بر اساس این کنایه، فعل «یدخلون» به گروه اسمی «دین الله» به صورت کنایی، نسبت داده شده است و منظور از این کنایه (داخل شدن افراد در دین خدا)، اسلام آوردن آنان بوده است.[۸۶]
إِذَا شرطیه ظرفیه و در محل نصب و متعلق به فعل شرط و مضاف، جَاءَ فعل، نَصْرُ اللَّهِ مضاف و مضاف الیه و فاعل «جاء»، وَ عاطفه، الْفَتْحُ عطف بر «نصرالله» جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ و الفتحُ محلا مجرور و مضاف الیه «اذا» (جمله شرطیه)
وَ عاطفه، رَأَیْتَ فعل ماضی و فاعل، النَّاسَ مفعولبه برای «رایتَ» رَأَیْتَ النَّاسَ محلا مجرور و عطف بر جمله «جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ و الفتحُ»، یَدْخُلُونَ فعل مضارع و فاعل، فِی دِینِ اللَّهِ جار و مجرور و مضاف و مضاف الیه و متعلق به «یدخلون»، أَفْوَاجًا حال از فاعل «یدخلون»، یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا محلا منصوب و حال از «الناس» است.
فَـ جواب شرط سَبِّحْ فعل امر و ضمیر مستتر «انت» فاعل آن است، بِحَمْدِ جار و مجرور و متعلق به «سَبح» و حمد مضاف است، رَبِّکَ مضاف و مضاف الیه و «رب» مضاف الیه «حمد» است، سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ محلی از اعراب ندارد و جواب شرط غیر جازم (آیه اول) است. وَ عاطفه اسْتَغْفِرْهُ فعل و ضمیر «انت» مستتر فاعل و ضمیر هاء در محل نصب و مفعول به، إِنَّهُ از حروف مشبهه بالفعل و ضمیر هاء در محل نصب و اسم آن، کَانَ از افعال ناقصه و ضمیر هو مستتر اسمش، تَوَّابًا خبر «کانَ» کَانَ تَوَّابًا محلا مرفوع و خبر «اِنَّ»، إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا محلی از اعراب ندارد و تعلیلیه است.