آیه ولایت: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:
[[شهاب‌الدین آلوسی|آلوسی]] از فقهای [[شافعی]] مذهب گزارش می‌کند که بیشتر محدثین (اخباریون)و شیعیان امامیه و جمع زیادی از صوفیان، بر این باورند که آیه در شأن [[علی بن ابی‌طالب|علی بن ابیطالب]] نازل شده‌است.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۵۲ و ۳۳۴|ج=۳}}</ref> اما روایتی که آلوسی به نقل از ابن عباس گزارش می‌کند، چنین است که ابن سلام و گروهی از قومش به اسلام گرویدند و به نزد محمد آمدند و او را در جریان سختی‌هایی که قومشان به آنها به علت اعتقادشان به اسلام روا می‌دارند، شکایت کردند۔ محمد آیه «انما ولیکم الله و الرسول» را برایشان خواند۔ سپس محمد به مسجد رفت و در آنجا سائلی را دید۔ از او پرسید آیا کسی به تو کمک کرده‌است؛ سائل گفت بله؛ و انگشتر نقره‌ای را نشان داد۔ محمد از او پرسید چه کسی چنین عطایی به او کرده‌است؟ او به علی اشاره کرد که ایستاده بود۔ محمد از او پرسید او در چه حالتی به تو این انگشتر را داد، سائل گفت در حال رکوع بود۔ همانجا محمد آیه را به طور کامل برای دیگران خواند۔ بر اساس این روایت، در همان لحظه حسان، این آیه و رویداد را به شعر درآورد۔<ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۴|ج=۳}}</ref>
[[شهاب‌الدین آلوسی|آلوسی]] از فقهای [[شافعی]] مذهب گزارش می‌کند که بیشتر محدثین (اخباریون)و شیعیان امامیه و جمع زیادی از صوفیان، بر این باورند که آیه در شأن [[علی بن ابی‌طالب|علی بن ابیطالب]] نازل شده‌است.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۵۲ و ۳۳۴|ج=۳}}</ref> اما روایتی که آلوسی به نقل از ابن عباس گزارش می‌کند، چنین است که ابن سلام و گروهی از قومش به اسلام گرویدند و به نزد محمد آمدند و او را در جریان سختی‌هایی که قومشان به آنها به علت اعتقادشان به اسلام روا می‌دارند، شکایت کردند۔ محمد آیه «انما ولیکم الله و الرسول» را برایشان خواند۔ سپس محمد به مسجد رفت و در آنجا سائلی را دید۔ از او پرسید آیا کسی به تو کمک کرده‌است؛ سائل گفت بله؛ و انگشتر نقره‌ای را نشان داد۔ محمد از او پرسید چه کسی چنین عطایی به او کرده‌است؟ او به علی اشاره کرد که ایستاده بود۔ محمد از او پرسید او در چه حالتی به تو این انگشتر را داد، سائل گفت در حال رکوع بود۔ همانجا محمد آیه را به طور کامل برای دیگران خواند۔ بر اساس این روایت، در همان لحظه حسان، این آیه و رویداد را به شعر درآورد۔<ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۴|ج=۳}}</ref>


به شهادت اکثر مفسران شیعه و سنی این آیه مدنی و در شان علی بن ابیطالب است<ref name=":13">{{یادکرد کتاب|عنوان=سید عباس، صادقی فدکی، دانشنامه امام رضا، شماره۱، ص۲۹۷}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=محمودبن عبدالله، آلوسی، روح المعانی، ج3، ص335}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طبری، محمدبن جریر، تفسیر طبری، ترجمه مترجمان،انتشارات طوس، تهران 1356، ج2، ص411}}</ref> مفسران و محدثان شیعه برای این شأن نزول اجماع دارند۔<ref>{{پک|1=حسینی طهرانی|2=۱۴۲۶|ک=امام‌شناسی|ص=۲۰۰|ج=۵}}</ref> مفسران شیعه با استناد به این آیه مقام ولایت مطلق پیامبر اسلام را به همه امامان تعمیم می‌دهند و معتقدند علاوه بر خدا و پیامبرش، دسته سومی که شامل این آیه می‌شوند امامان هستند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن1383، تهران، ج3، ص113}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی،انتشارات رادنگار، 1388، ص123}}</ref>
به شهادت اکثر مفسران شیعه و سنی این آیه مدنی و در شان علی بن ابیطالب است<ref name=":13">{{یادکرد کتاب|عنوان=سید عباس، صادقی فدکی، دانشنامه امام رضا، شماره۱، ص۲۹۷}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=محمودبن عبدالله، آلوسی، روح المعانی، ج3، ص335}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طبری، محمدبن جریر، تفسیر طبری، ترجمه مترجمان،انتشارات طوس، تهران 1356، ج2، ص411}}</ref> مفسران و محدثان شیعه برای این شأن نزول اجماع دارند۔<ref>{{پک|1=حسینی طهرانی|2=۱۴۲۶|ک=امام‌شناسی|ص=۲۰۰|ج=۵}}</ref> مفسران شیعه با استناد به این آیه مقام ولایت مطلق پیامبر اسلام را به همه امامان تعمیم می‌دهند و معتقدند علاوه بر خدا و پیامبرش، دسته سومی که شامل این آیه می‌شوند امامان هستند.<ref>{{پک|1=موحدی|2=۱۳۸۸|ک=امامت تطبیقی|ص=۱۲۳}}</ref>


ابن تیمیه گفته‌است این آیه دربارهٔ عامه مؤمنان نازل شده‌است<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> و روایت شأن نزول در مورد علی بن ابی‌طالب را از جعلیات می‌داند.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=میلانی|2=۱۳۹۰|ک=جواهر الکلام فی معرفة الامام|ص=۳۲۱|ج=۲}}</ref> او اولین کسی است که به صراحت تمام، شأن نزول آیه برای علی را انکار می‌کند. او برای سخن خود، ادعای اجماع می‌کند و می‌گوید: «اهل علم بر این مطلب که آیه در خصوص علی به صورت مخصوص نازل نشده است، اجماع دارند و علی در نمازش صدقه نداده است. او بر این باور است که سند حدیث اعطای انگشتر توسط علی، ضعیف و مخدوش است.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> طبری نیز پس از گزارش چهار روایت در مورد شأن نزول آیه و علی بن ابی‌طالب، روایتی دیگر که در آن، شأن نزول آیه [[عبادة بن صامت]] ذکر است را گزارش می‌کند.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref> ابن کثیر، از کسانی است که شأن نزول را برای عبادة بن صامت ترجیح داده است. دلیل ابن کثیر، هماهنگی شأن نزول آیات قبلی و بعدی این آیه عنوان شده است.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref><ref>{{پک|1=ابن‌کثیر|2=۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ص=۱۲۶_۱۲۷|ج=۳}}</ref> ثعلبی در تفسیر خود، ماجرای عبادة بن صامت یا سعد فرزند او را چنین گزارش می‌کند در جریان حمله پیامبر اسلام به قبیله یهودی بنی‌نضیر و بنی‌قریظه، عباده یا فرزندش دچار تردید شدند و نزد پیامبر آمدند و این آیه برای تسلی قلب آنان نازل شد۔ ثعلبی این روایت را به دو طریق از ابن عباس و جابر بن عبدالله انصاری گزارش می‌کند۔ از دیگر احادیثی که در مورد شأن نزول آیه در روایات اهل سنت گزارش شده‌است، نزول آیه در شأن ابوبکر است که روایتش را ثعلبی به نقل از ابن عباس گزارش می‌کند۔<ref>{{پک|1=ثعلبی|2=۱۴۲۲|ک=الکشف و البیان|ص=۸۰_۸۱|ج=۴}}</ref> آلوسی نیز شأن نزول را مورد اختلاف میان مفسران گزارش می‌کند و از ابوبکر نقاش نقل می‌کند که محمد باقر، آیه را در شأن مهاجرین و انصار می‌داند۔ او و رازی به روایت عکرمه در مورد شأن نزول آیه در خصوص ابوبکر نیز اشاره می‌کند۔<ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۵|ج=۳}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۲|ج=۱۲}}</ref>
ابن تیمیه گفته‌است این آیه دربارهٔ عامه مؤمنان نازل شده‌است<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> و روایت شأن نزول در مورد علی بن ابی‌طالب را از جعلیات می‌داند.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=میلانی|2=۱۳۹۰|ک=جواهر الکلام فی معرفة الامام|ص=۳۲۱|ج=۲}}</ref> او اولین کسی است که به صراحت تمام، شأن نزول آیه برای علی را انکار می‌کند. او برای سخن خود، ادعای اجماع می‌کند و می‌گوید: «اهل علم بر این مطلب که آیه در خصوص علی به صورت مخصوص نازل نشده است، اجماع دارند و علی در نمازش صدقه نداده است. او بر این باور است که سند حدیث اعطای انگشتر توسط علی، ضعیف و مخدوش است.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> طبری نیز پس از گزارش چهار روایت در مورد شأن نزول آیه و علی بن ابی‌طالب، روایتی دیگر که در آن، شأن نزول آیه [[عبادة بن صامت]] ذکر است را گزارش می‌کند.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref> ابن کثیر، از کسانی است که شأن نزول را برای عبادة بن صامت ترجیح داده است. دلیل ابن کثیر، هماهنگی شأن نزول آیات قبلی و بعدی این آیه عنوان شده است.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref><ref>{{پک|1=ابن‌کثیر|2=۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ص=۱۲۶_۱۲۷|ج=۳}}</ref> ثعلبی در تفسیر خود، ماجرای عبادة بن صامت یا سعد فرزند او را چنین گزارش می‌کند در جریان حمله پیامبر اسلام به قبیله یهودی بنی‌نضیر و بنی‌قریظه، عباده یا فرزندش دچار تردید شدند و نزد پیامبر آمدند و این آیه برای تسلی قلب آنان نازل شد۔ ثعلبی این روایت را به دو طریق از ابن عباس و جابر بن عبدالله انصاری گزارش می‌کند۔ از دیگر احادیثی که در مورد شأن نزول آیه در روایات اهل سنت گزارش شده‌است، نزول آیه در شأن ابوبکر است که روایتش را ثعلبی به نقل از ابن عباس گزارش می‌کند۔<ref>{{پک|1=ثعلبی|2=۱۴۲۲|ک=الکشف و البیان|ص=۸۰_۸۱|ج=۴}}</ref> آلوسی نیز شأن نزول را مورد اختلاف میان مفسران گزارش می‌کند و از ابوبکر نقاش نقل می‌کند که محمد باقر، آیه را در شأن مهاجرین و انصار می‌داند۔ او و رازی به روایت عکرمه در مورد شأن نزول آیه در خصوص ابوبکر نیز اشاره می‌کند۔<ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۵|ج=۳}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۲|ج=۱۲}}</ref>
خط ۶۴: خط ۶۴:
به گزارش مکارم شیرازی، مفسر شیعه، این آیه با کلمه «اِنَّما» شروع شده‌است که در [[زبان عربی]] برای انحصار کاربرد دارد و در فارسی مترادف کلمه «فقط» است. به عقیده همو، آمدن «اِنَّما» در ابتدای این آیه مشخص کرده‌است که ولی و سرپرست و متصرف در امور شما سه کس هستند که عبارتند از خدا، پیامبر و کسانی که ایمان آورده‌اند و نماز را به پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۳|ج=۴}}</ref>
به گزارش مکارم شیرازی، مفسر شیعه، این آیه با کلمه «اِنَّما» شروع شده‌است که در [[زبان عربی]] برای انحصار کاربرد دارد و در فارسی مترادف کلمه «فقط» است. به عقیده همو، آمدن «اِنَّما» در ابتدای این آیه مشخص کرده‌است که ولی و سرپرست و متصرف در امور شما سه کس هستند که عبارتند از خدا، پیامبر و کسانی که ایمان آورده‌اند و نماز را به پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۳|ج=۴}}</ref>


نظر دانشمندان ادبیات عرب در مورد «انما» :وقتی کتاب‌های دانشمندان ادبیات عرب را بررسی می‌کنیم، ابن هشام تفتازانی و ابوحیان معتقدند انما از ادات حصر می‌باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی،انتشارات رادنگار، ۱۳۸۸، ص۱۴۷}}</ref>
نظر دانشمندان ادبیات عرب در مورد «انما» :وقتی کتاب‌های دانشمندان ادبیات عرب را بررسی می‌کنیم، ابن هشام تفتازانی و ابوحیان معتقدند انما از ادات حصر می‌باشد.<ref>{{پک|1=موحدی|2=۱۳۸۸|ک=امامت تطبیقی|ص=۱۴۷}}</ref>


به عقیده فخر رازی، واژه انما دلالت بر حصر نمی‌کند.<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref><ref>{{پک|1=دژآباد|2=صادقی|3=فرامرزی|4=۱۳۹۹|ف=پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»|ک=پژوهشنامه کلام}}</ref> او برای مدعای خود، آیاتی چون آیه ۲۴ یونس و ۳۶ محمد را نمونه آورده که واژه انما در آنها به صورت حصر به کار نرفته‌است۔<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref>
به عقیده فخر رازی، واژه انما دلالت بر حصر نمی‌کند.<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref><ref>{{پک|1=دژآباد|2=صادقی|3=فرامرزی|4=۱۳۹۹|ف=پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»|ک=پژوهشنامه کلام}}</ref> او برای مدعای خود، آیاتی چون آیه ۲۴ یونس و ۳۶ محمد را نمونه آورده که واژه انما در آنها به صورت حصر به کار نرفته‌است۔<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref>


===واژه ولی===
===واژه ولی===
واژه «ولی» در کتب لغوی قرن اول فقط به معنای «سرپرست» به کار بسته می‌شد و معنای «دوست» بعدها افزوده شده‌است. «ولی» در اصطلاح فقها و مفسران بیشتر به معنای «متولی» و «اولی به تصرف» به کار رفته‌است. در لغت عرب «ولی» به معنای محب، دوست، یاور، همسایه، هم سوگند، پیرو، داماد<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی، ص۱۲۳}}</ref> و قرب است.<ref name=":12">{{یادکرد کتاب|عنوان=سید عباس، صادقی فدکی، دانشنامه امام رضا، شماره۱، ص۲۹۷}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صادقی فرد، غلامرضا، آیه ولایت، ص}}</ref>
واژه «ولی» در کتب لغوی قرن اول فقط به معنای «سرپرست» به کار بسته می‌شد و معنای «دوست» بعدها افزوده شده‌است. «ولی» در اصطلاح فقها و مفسران بیشتر به معنای «متولی» و «اولی به تصرف» به کار رفته‌است. در لغت عرب «ولی» به معنای محب، دوست، یاور، همسایه، هم سوگند، پیرو، داماد<ref>{{پک|1=موحدی|2=۱۳۸۸|ک=امامت تطبیقی|ص=۱۲۳}}</ref> و قرب است.<ref name=":12">{{یادکرد کتاب|عنوان=سید عباس، صادقی فدکی، دانشنامه امام رضا، شماره۱، ص۲۹۷}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صادقی فرد، غلامرضا، آیه ولایت، ص}}</ref>


«ولی» کسی است که امر دیگری را به عهده گیرد و «ولایت» در این‌جا همان «اولی به تصرف» معنی می‌دهد. برای اثبات این ادعا به صورت طبیعی معانی داماد، هم‌پیمان، همسایه و پیرو حذف می‌شود. با توجه به واژه «انما» که افاده حصر (فقط برای یک نفر مصداق دارد) می‌کند، معانی دوست و محب و یاور هم حذف می‌شود؛ چون این معانی بار بر افراد خاصی از مؤمنان نمی‌شود، چرا که قرآن همه مؤمنان را محب و دوست یکدیگر می‌داند. پس فقط معنی اولی به تصرف در این آیه صدق می‌کند.<ref name=":102">{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نور، ج3، ص112}}</ref>
«ولی» کسی است که امر دیگری را به عهده گیرد و «ولایت» در این‌جا همان «اولی به تصرف» معنی می‌دهد. برای اثبات این ادعا به صورت طبیعی معانی داماد، هم‌پیمان، همسایه و پیرو حذف می‌شود. با توجه به واژه «انما» که افاده حصر (فقط برای یک نفر مصداق دارد) می‌کند، معانی دوست و محب و یاور هم حذف می‌شود؛ چون این معانی بار بر افراد خاصی از مؤمنان نمی‌شود، چرا که قرآن همه مؤمنان را محب و دوست یکدیگر می‌داند. پس فقط معنی اولی به تصرف در این آیه صدق می‌کند.<ref name=":102">{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نور، ج3، ص112}}</ref>
خط ۸۵: خط ۸۵:


===واژه زکات ===
===واژه زکات ===
اغلب کاربردهای زکات در قرآن به معنی صدقه واجب نیست، بلکه معنی انفاق و صدقه نیز می‌دهد، مثل مریم/ ۳۱ «وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا». حتی در آیات مکی هم زکات به معنی صدقه و انفاق است. بسیاری از مفسران اهل سنت مثل قرطبی نیز مانند شیعیان قائل هستند چه صدقه مستحبی و چه زکات واجب هر دو در قرآن زکات نامیده شده‌است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی، رادنگار، ۱۳۸۸، ص۱۶۳}}</ref> زکات در آیات مکی، به معنای مستحبی آن استعمال شده‌است، چرا که تا پیش از سال دوم هجری در مدینه، حکم زکات وضع نشده بود.<ref>{{پک|1=دژآباد|2=صادقی|3=فرامرزی|4=۱۳۹۹|ف=پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»|ک=پژوهشنامه کلام}}</ref>
اغلب کاربردهای زکات در قرآن به معنی صدقه واجب نیست، بلکه معنی انفاق و صدقه نیز می‌دهد، مثل مریم/ ۳۱ «وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا». حتی در آیات مکی هم زکات به معنی صدقه و انفاق است. بسیاری از مفسران اهل سنت مثل قرطبی نیز مانند شیعیان قائل هستند چه صدقه مستحبی و چه زکات واجب هر دو در قرآن زکات نامیده شده‌است.<ref>{{پک|1=موحدی|2=۱۳۸۸|ک=امامت تطبیقی|ص=۱۶۳}}</ref> زکات در آیات مکی، به معنای مستحبی آن استعمال شده‌است، چرا که تا پیش از سال دوم هجری در مدینه، حکم زکات وضع نشده بود.<ref>{{پک|1=دژآباد|2=صادقی|3=فرامرزی|4=۱۳۹۹|ف=پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»|ک=پژوهشنامه کلام}}</ref>


همچنین فخر رازی می‌گوید کلمه زکات در قرآن برای عمل واجب به کار می‌رود اما عمل علی نمی‌تواند ادای زکات واجب باشد، زیرا در آن صورت باید قائل شویم که او ادای زکات را تا آن وقت به تأخیر انداخته‌است و این از نظر بسیاری معصیت بوده و جایز نیست. اگر بخواهیم زکات در این عبارت را به معنای صدقه مستحبی بدانیم، خلاف اصل کلی است که زکات همواره در امور واجب استعمال شده است.<ref>{{پک|1=دژآباد|2=صادقی|3=فرامرزی|4=۱۳۹۹|ف=پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»|ک=پژوهشنامه کلام}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref> به عقیده فخر رازی، علی به مقدار زیادی مال نداشته‌‌است زکات بر او واجب شود۔ او میزان اموال علی را با استناد به شأن نزول [[آیه اطعام]]، ناچیز دانسته‌است که به سبب بخشش سه قرص نان، مورد توجه خداوند قرار گرفته و آیه‌ای برای او نازل شده‌است۔ بنابر این استدلال، حمل آیه برای علی بن ابی‌طالب به جهت دادت زکات واجب در نماز، ممتنع است۔<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref>
همچنین فخر رازی می‌گوید کلمه زکات در قرآن برای عمل واجب به کار می‌رود اما عمل علی نمی‌تواند ادای زکات واجب باشد، زیرا در آن صورت باید قائل شویم که او ادای زکات را تا آن وقت به تأخیر انداخته‌است و این از نظر بسیاری معصیت بوده و جایز نیست. اگر بخواهیم زکات در این عبارت را به معنای صدقه مستحبی بدانیم، خلاف اصل کلی است که زکات همواره در امور واجب استعمال شده است.<ref>{{پک|1=دژآباد|2=صادقی|3=فرامرزی|4=۱۳۹۹|ف=پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»|ک=پژوهشنامه کلام}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref> به عقیده فخر رازی، علی به مقدار زیادی مال نداشته‌‌است زکات بر او واجب شود۔ او میزان اموال علی را با استناد به شأن نزول [[آیه اطعام]]، ناچیز دانسته‌است که به سبب بخشش سه قرص نان، مورد توجه خداوند قرار گرفته و آیه‌ای برای او نازل شده‌است۔ بنابر این استدلال، حمل آیه برای علی بن ابی‌طالب به جهت دادت زکات واجب در نماز، ممتنع است۔<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref>
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
به عقیده طبرسی، اگر معنای الذین آمنوا، با وجود جمع بودنش، همه مومنان باشد، این آیه دچار اشکال در مفهوم خواهد شد۔ به این صورت که، تمام مومنان به عنوان مخاطب آیه به ولایت تمام مومنان موظف شدند که این امر محال است، چرا که مضاف و مضاف الیه یکی خواهند شد۔<ref>{{پک|1=طبرسی|2=۱۴۰۸|ک=مجمع البیان|ص=۳۲۷|ج=۳}}</ref>
به عقیده طبرسی، اگر معنای الذین آمنوا، با وجود جمع بودنش، همه مومنان باشد، این آیه دچار اشکال در مفهوم خواهد شد۔ به این صورت که، تمام مومنان به عنوان مخاطب آیه به ولایت تمام مومنان موظف شدند که این امر محال است، چرا که مضاف و مضاف الیه یکی خواهند شد۔<ref>{{پک|1=طبرسی|2=۱۴۰۸|ک=مجمع البیان|ص=۳۲۷|ج=۳}}</ref>


معتقدان به نزول آیه برای حاتم بخشی علی بن ابی‌طالب جمع آمدن آیه را توجیه می‌کنند. زمخشری در انتقاد به فخر رازی معتقد است که به کار بردن صیغه جمع در آیه، برای دعوت دیگر مؤمنان به چنین کاریست که علی انجام داده‌است. این احتمال که صیغه جمع در آیه برای بزرگ شمردن اقدام علی صورت گرفته‌است نیز از جانب برخی مفسران گزارش شده‌است.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> به گزارش مکارم شیرازی، در ادبیات عرب مکرر دیده می‌شود که لفظ جمع برای مفرد به کار رفته‌است؛<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۶_۴۲۷|ج=۴}}</ref> علامه امینی در الغدیر بیست آیه از قرآن را ذکر کرده‌است که در آن لفظ جمع آورده شده ولی اراده یک نفر را دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی، ص۱۵۵}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=امینی نجفی، عبدالحسین، الغدیر، ج۳، ص۱۶۳}}</ref> به نظر طباطبایی، با توجه به کلمه «الذین» و «آمنوا» که جمع آمده‌اند و مصداق آن علی بن ابیطالب است به این نکته توجه می‌شود که حمل جمع بر مفرد در قرآن بارها ذکر شده‌است. نمونه‌ای از این موارد، آیه ۱ سوره ممتحنه، آیه ۸ سوره منافقون است۔ همچنین در قرآن بارها از عبارت یسئلون استفاده شده‌است که مراد آن تنها یک نفر بوده است۔<ref>{{پک|1=طباطبایی|2=۱۳۷۸|ک=المیزان|ص=۱۰|ج=۶}}</ref> به عقیده مکارم شیرازی، آیه ۶۱ سوره آل عمران مشهور به آیه مباهله است که در آن، کلمه نِساءَنا و أَنفُسَنا به صورت جمع آمده در حالیکه تنها بر یک نفر دلالت دارد.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۷|ج=۴}}</ref>
معتقدان به نزول آیه برای حاتم بخشی علی بن ابی‌طالب جمع آمدن آیه را توجیه می‌کنند. زمخشری در انتقاد به فخر رازی معتقد است که به کار بردن صیغه جمع در آیه، برای دعوت دیگر مؤمنان به چنین کاریست که علی انجام داده‌است. این احتمال که صیغه جمع در آیه برای بزرگ شمردن اقدام علی صورت گرفته‌است نیز از جانب برخی مفسران گزارش شده‌است.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> به گزارش مکارم شیرازی، در ادبیات عرب مکرر دیده می‌شود که لفظ جمع برای مفرد به کار رفته‌است؛<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۶_۴۲۷|ج=۴}}</ref> علامه امینی در الغدیر بیست آیه از قرآن را ذکر کرده‌است که در آن لفظ جمع آورده شده ولی اراده یک نفر را دارد.<ref>{{پک|1=موحدی|2=۱۳۸۸|ک=امامت تطبیقی|ص=۱۵۵}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=امینی نجفی، عبدالحسین، الغدیر، ج۳، ص۱۶۳}}</ref> به نظر طباطبایی، با توجه به کلمه «الذین» و «آمنوا» که جمع آمده‌اند و مصداق آن علی بن ابیطالب است به این نکته توجه می‌شود که حمل جمع بر مفرد در قرآن بارها ذکر شده‌است. نمونه‌ای از این موارد، آیه ۱ سوره ممتحنه، آیه ۸ سوره منافقون است۔ همچنین در قرآن بارها از عبارت یسئلون استفاده شده‌است که مراد آن تنها یک نفر بوده است۔<ref>{{پک|1=طباطبایی|2=۱۳۷۸|ک=المیزان|ص=۱۰|ج=۶}}</ref> به عقیده مکارم شیرازی، آیه ۶۱ سوره آل عمران مشهور به آیه مباهله است که در آن، کلمه نِساءَنا و أَنفُسَنا به صورت جمع آمده در حالیکه تنها بر یک نفر دلالت دارد.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۷|ج=۴}}</ref>


ابراهیمی گزارش می‌کند که در آیه ولایت، ادعای مفسران و متلکمان شیعه، عام بودن آیه و دلالت بر مفهومی خاص نیست؛ بلکه ادعا، عام بودن آیه و وجود تنها یک مصداق است که این مصداق توسط روایات مشخص می‌شود. به طور کلی، عام بودن الفاظ آیه با خاص بودن مصادیق آن در تنافی نیست.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref>
ابراهیمی گزارش می‌کند که در آیه ولایت، ادعای مفسران و متلکمان شیعه، عام بودن آیه و دلالت بر مفهومی خاص نیست؛ بلکه ادعا، عام بودن آیه و وجود تنها یک مصداق است که این مصداق توسط روایات مشخص می‌شود. به طور کلی، عام بودن الفاظ آیه با خاص بودن مصادیق آن در تنافی نیست.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref>


======وصف مقوم و وصف مشیر======
======وصف مقوم و وصف مشیر======
وصف مقوم وصفیست که دلیل و ملاک حکم راهم بیان می‌کند. وصف مشیر وصفیست که تنها مصداق مورد نظر را معین می‌سازد و دلیل حکم را بیان نمی‌کند. در آیه ولایت وصف ''الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون'' برای موصوف ''الذین آمنوا'' وصف مشیر است. چرا که زکات دادن در حالت نماز نمی‌تواند دلیل ایمان باشد. پس وصف مقوم نیست. در این آیه با به کار بردن وصف مشیر ولی مؤمنان که با توجه به شأن نزول علی بوده‌است، مشخص می‌شود. درآیه فوق باید دید مشار الیه وصف مشیر کیست، تا مصداق آن پیدا شود و با توجه به روایات وارده امامان از مصادیق آن هستند؛ ثانیاً ولایت سایر ائمه با ادله استوار در جای خود ثابت شده‌است و امامان نیز واردبر این ولایت می‌شوند مثل پذیرش ولایت پیامبران الهی از سوی اهل ادیان که در طول پذیرش ولایت خداوند است اینجا نیز ولایت اهل بیت در طول ولایت خدا، رسول و علی بن ابیطالب است.<ref name=":92">{{یادکرد کتاب|عنوان=موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی، ص۱۲۵_۱۳۰}}</ref>
وصف مقوم وصفیست که دلیل و ملاک حکم راهم بیان می‌کند. وصف مشیر وصفیست که تنها مصداق مورد نظر را معین می‌سازد و دلیل حکم را بیان نمی‌کند. در آیه ولایت وصف ''الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون'' برای موصوف ''الذین آمنوا'' وصف مشیر است. چرا که زکات دادن در حالت نماز نمی‌تواند دلیل ایمان باشد. پس وصف مقوم نیست. در این آیه با به کار بردن وصف مشیر ولی مؤمنان که با توجه به شأن نزول علی بوده‌است، مشخص می‌شود. درآیه فوق باید دید مشار الیه وصف مشیر کیست، تا مصداق آن پیدا شود و با توجه به روایات وارده امامان از مصادیق آن هستند؛ ثانیاً ولایت سایر ائمه با ادله استوار در جای خود ثابت شده‌است و امامان نیز واردبر این ولایت می‌شوند مثل پذیرش ولایت پیامبران الهی از سوی اهل ادیان که در طول پذیرش ولایت خداوند است اینجا نیز ولایت اهل بیت در طول ولایت خدا، رسول و علی بن ابیطالب است.<ref>{{پک|1=موحدی|2=۱۳۸۸|ک=امامت تطبیقی|ص=۱۲۵_۱۳۰}}</ref>


===آیه ۵۶ سوره مائده===
===آیه ۵۶ سوره مائده===
خط ۲۰۰: خط ۲۰۰:
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=ابن‌کثیر|نام=اسماعیل بن عمر|عنوان=تفسیر القرآن العظیم|سال=۱۴۱۹|مکان=بیروت|ناشر=دارالکتب العلمیة|پیوند نویسنده=ابن‌‌کثیر|پیوند=http://lib.eshia.ir/41719/1/1|شابک=2-7451-2221-5|کوشش=شمس‌الدین، محمدحسین}}
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=ابن‌کثیر|نام=اسماعیل بن عمر|عنوان=تفسیر القرآن العظیم|سال=۱۴۱۹|مکان=بیروت|ناشر=دارالکتب العلمیة|پیوند نویسنده=ابن‌‌کثیر|پیوند=http://lib.eshia.ir/41719/1/1|شابک=2-7451-2221-5|کوشش=شمس‌الدین، محمدحسین}}
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=ثعلبی|نام=احمد بن محمد|عنوان=الکشف و البیان عن تفسیر القرآن|سال=۱۴۲۲|مکان=بیروت|ناشر=دار احیاء التراث العربی|پیوند نویسنده=ثعلبی|پیوند=http://lib.eshia.ir/15381/4/4|کوشش=ساعدی، نظیر؛ و ابن‌عاشور، ابی‌محمد}}
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=ثعلبی|نام=احمد بن محمد|عنوان=الکشف و البیان عن تفسیر القرآن|سال=۱۴۲۲|مکان=بیروت|ناشر=دار احیاء التراث العربی|پیوند نویسنده=ثعلبی|پیوند=http://lib.eshia.ir/15381/4/4|کوشش=ساعدی، نظیر؛ و ابن‌عاشور، ابی‌محمد}}
**{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=حسکانی|نام=عبیدالله بن عبدالله|عنوان=شواهد التنزيل لقواعد التفضيل|سال=۱۴۱۱|مکان=تهران|ناشر=مؤسسة الطبع و النشر|پیوند نویسنده=حاکم حسکانی|پیوند=http://lib.eshia.ir/16046|کوشش=محمودی، محمدباقر}}
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=حسکانی|نام=عبیدالله بن عبدالله|عنوان=شواهد التنزيل لقواعد التفضيل|سال=۱۴۱۱|مکان=تهران|ناشر=مؤسسة الطبع و النشر|پیوند نویسنده=حاکم حسکانی|پیوند=http://lib.eshia.ir/16046|کوشش=محمودی، محمدباقر}}
*{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=حسن‌بگی|نام=علی|عنوان=پاسخ به شبهه آلوسی بر امامت امامان علیهم السّلام براساس نقش «انّما» در آیه ولایت|ژورنال=مطالعات تفسیری|مکان=قم|شماره=۳۹|تاریخ=۱۳۹۸|صفحه=۷۵_۸۲|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1543971|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]}}
*{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=حسن‌بگی|نام=علی|عنوان=پاسخ به شبهه آلوسی بر امامت امامان علیهم السّلام براساس نقش «انّما» در آیه ولایت|ژورنال=مطالعات تفسیری|مکان=قم|شماره=۳۹|تاریخ=۱۳۹۸|صفحه=۷۵_۸۲|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1543971|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]}}
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=حسینی طهرانی|نام=محمدحسین|عنوان=امام‌شناسی|سال=۱۴۲۶|مکان=مشهد|ناشر=علامه طباطبایی|پیوند نویسنده=محمدحسین طهرانی|شابک=964-6533-02-7|پیوند=https://noorlib.ir/book/view/3767}}
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=حسینی طهرانی|نام=محمدحسین|عنوان=امام‌شناسی|سال=۱۴۲۶|مکان=مشهد|ناشر=علامه طباطبایی|پیوند نویسنده=محمدحسین طهرانی|شابک=964-6533-02-7|پیوند=https://noorlib.ir/book/view/3767}}
خط ۲۱۲: خط ۲۱۲:
*{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=محمود|نام=طیب‌حسینی|عنوان=بازخوانی معنای «رکوع» در آیه ولایت از منظر فریقین|ژورنال=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی|مکان=قم|شماره=۸|تاریخ=۱۳۹۷|صفحه=۲۱۵_۲۳۸|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1462665|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]}}
*{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=محمود|نام=طیب‌حسینی|عنوان=بازخوانی معنای «رکوع» در آیه ولایت از منظر فریقین|ژورنال=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی|مکان=قم|شماره=۸|تاریخ=۱۳۹۷|صفحه=۲۱۵_۲۳۸|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1462665|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]}}
*{{یادکرد کتاب|عنوان=دائرة المعارف قرآن کریم.|نام=|نام خانوادگی=مرکز فرهنگ و معارف قرآن و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی|ناشر=بوستان کتاب|پیوند=https://noorlib.ir/book/view/5014/|سال=1382|مکان=قم}}
*{{یادکرد کتاب|عنوان=دائرة المعارف قرآن کریم.|نام=|نام خانوادگی=مرکز فرهنگ و معارف قرآن و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی|ناشر=بوستان کتاب|پیوند=https://noorlib.ir/book/view/5014/|سال=1382|مکان=قم}}
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=موحدی|نام=عبدالعلی|عنوان=[[امامت تطبیقی: پژوهشی در مفهوم امامت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن]]|سال=۱۳۸۸|مکان=تهران|ناشر=رادنگار|شابک=9789649659824}}
*{{یادکرد کتاب|عنوان=المراجعات|نام=عبدالحسین شرف‌الدین|نام خانوادگی=موسوی عاملی|ناشر=دارالاسلامیه|پیوند=http://lib.eshia.ir/10428/1/0|کوشش=حسین الراضی|سال=بی‌تا}}
*{{یادکرد کتاب|عنوان=المراجعات|نام=عبدالحسین شرف‌الدین|نام خانوادگی=موسوی عاملی|ناشر=دارالاسلامیه|پیوند=http://lib.eshia.ir/10428/1/0|کوشش=حسین الراضی|سال=بی‌تا}}
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=میلانی|نام=علی|عنوان=جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام|سال=۱۳۹۰|مکان=قم|ناشر=الحقایق|پیوند نویسنده=علی میلانی|شابک=978-600-5348-42-2}}
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=میلانی|نام=علی|عنوان=جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام|سال=۱۳۹۰|مکان=قم|ناشر=الحقایق|پیوند نویسنده=علی میلانی|شابک=978-600-5348-42-2}}

نسخهٔ ‏۷ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۵

آیه ولایت
سنگ مقامی مربوط به یکی از قدمگاه‌های علی بن موسی الرضا که بر حاشیه آن، آیه ولایت حکاکی شده‌است
مشخصات قرآنی
نام آیهآیه ولایت
نام سوره[[مائده|مائده]]
محل نزولمدینه
شأن نزولدارد
اختلاف درشأن نزول
اطلاعات دیگر
شماره کلمه۱۴
شماره حرف۸۲
حروف مقطعهندارد
متن آیهref>«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»
ترجمه آیهولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند همان کسانی که نماز برپا می‌دارند و زکات می‌دهند در حالی که در رکوع نمازند.

آیه ۵۵ سوره مائده از قرآن به آیه ولایت معروف است که توسط علی بن موسی الرضا نامگذاری شده‌است. در تمام کتاب‌های تفسیری در مورد این آیه صحبت شده‌است و از اهمیت خاصی نزد شیعه و سنی برخوردار است. به باور شیعیان این آیه در بیان مقام ولایت و امامت محمد و علی است و معتقدند علاوه بر خدا و رسول دسته سومی هم شامل این آیه می‌شوند که امامان شیعه هستند داستان وارد شده برای نزول آیه به این شرح است که در سال‌های اولیه اسلام بعد از هجرت محمد به مدینه فقیری وارد مسجد می‌شود و درخواست کمک می‌کند ولی هیچ‌کس به او کمکی نکرده و در این بین تنها علی در حالی که در رکوع نماز بود به فقیر اشاره کرد تا انگشتری را از انگشت کوچک دست راستش درآورد و برای خود بردارد پس جبرئیل نازل شد و آیه ولایت را بر محمد خواند.

ماجرا و علت نزول مورد اتفاق همه مسلمانان است در معنی کلمه ولی و افاده حصر انما دانشمندان شیعه و سنی نظر متفاوتی دارند و نتایج مختلفی از آیه گرفته‌اند شیعیان انما را حصر دانسته‌اند و ولایت را به معنی سرپرستی و اولی به تصرف و قربت گرفته‌اند و آیه را اینگونه معنا کرده‌اند ولی و سرپرست شما فقط خدا و رسول و کسانی هستند که نماز می‌خوانند و در حال رکوع زکات می‌دهند اما اهل سنت نظریات متفاوتی ارائه کرده‌اند برخی مانند فخر رازی ولی را به معنی دوست یا مانند رشید رضا به معنی ولایت در نصرت گرفتند عده ای انما را منحصر به علی نمی‌دانند دسته‌ای دیگر ایرادات فقهی به اعطای زکات در نماز گرفته‌اند؛ در نهایت آیه معروف به ولایت یکی از آیه‌های مهم برای شیعیان است و علت آن مهر تأییدی است که خداوند به اعطای زکات در نماز به عمل علی بن ابیطالب زده‌است. چه در آیه توصیه به ولایت علی شده باشد، یا به دوستی علی این آیه برای شیعیان برگ برنده ای تلقی می‌شود.

نام‌گذاری

آیه ۵۵ از سوره مائده، در منابع شیعی به نام آیه ولایت شهرت یافته‌است.[۱][۲][۳][۴]

دردانشنامه امام رضا چنین آمده‌است که امام هشتم شیعیان علی بن موسی الرضا این آیه را با نام ولایت خوانده و مصداق آن را علی بن ابیطالب دانسته‌است.[۵]

محتوا و ساختار

متن و ترجمه

مکارم شیرازی، مفسر شیعه مذهب، متن و ترجمه آیه ولایت را اینگونه شرح داده‌است:[۶]

متن:

«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»

ترجمه:

«سرپرست و رهبر شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند و نماز را برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌پردازند۔»

محتوا

در آیه، ولی مسلمانان، خدا، پیامبر و مومنانی که نماز به پا می‌دارند و در رکوع زکات می‌دهند عنوان شده‌است.[۷] از دیدگاه شیعه و برخی از مفسرین سنی، این آیه قصد دارد تا مراتب ولایت را بیا کند.[۸] اما از دیدگاه بعض دیگر از مفسران اهل سنت، این آیه را با آیات قبل و بعدش در سیاق شرکت دارد و معنای آن بیان یکى از وظائف مسلمین است۔ از دیدگاه این مفسران، آن وظیفه عبارت‌است از اینکه مسلمین باید دست از یارى یهود و نصارا و کفار بر دارند، و منحصرا خدا و رسول و مؤمنین را یارى کنند، البته مؤمنینى که نماز بپا مى‌دارند و در حال رکوع زکات مى‌دهند، نه هر کس که در سلک اسلام در آمده باشد، پس منافقینى که در دل کافرند نیز مانند کفار نباید یارى نمود.[۹][۱۰]

شأن، مکان و زمان نزول

روایات بسیاری در خصوص شأن نزول آیه ولایت در منابع شیعه و سنی گزارش شده‌اند. بیشتر این روایت‌ها، شأن نزول آیه را اعطای انگشتر به فقیر در حال نماز توسط علی بن ابی‌طالب دانسته‌اند.[۱۱] در دایرةالمعارف قرآن از تفسیر مجمع‌البیان گزارش شده‌است که ابوذر غفاری — از صحابه محمد — گوید که روزی از روزها با پیامبر اسلام در مسجد نماز می‌خواندم که سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد اما کسی جوابش را نداد؛ او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم ولی کسی جواب مساعد به من نداد، در همین حال علی بن ابیطالب که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست او بیرون آورد. محمد نیز که در حال نماز بود این جریان را مشاهده کرد، هنگامی که از نماز فارغ شد سر به سوی آسمان بلند کرد و چنین گفت: خدایا برادرم موسی از تو تقاضا کرد روحش را وسیع گردانی و کارها را بر او آسان سازی و گره از زبانش بگشایی تا مردم گفتارش را درک کنند؛ و نیز موسی درخواست کرد برادرش هارون را وزیر و یاورش قرار دهی و به وسیله او بر توانش بیفزایی و او را در کارهایش شریک قرار دهی؛ خدایا من محمد پیامبر و برگزیده توأم سینه مرا گشاده گردان کارها را بر من آسان ساز و از خاندانم علی را وزیرم گردان تا به وسیله او پشتم قوی و محکم گردد؛ ابوذر می‌گوید هنوز دعای محمد پایان نیافته بود که جبرئیل آیه ولایت را نازل کرد؛[۱۲][۱۳][۱۴][۱۵] این شأن نزول با اختصار و تفصیل در منابع روایی و تفسیری و کلامی مذاهب اسلامی نقل شده‌است.[۱۶][۱۷][۱۸] از جمله صحابه‌ای که این واقعه را نقل کرده‌اند، می‌توان به علی بن ابی‌طالب، عبدالله بن عباس، ابورافع مدنی، عمار یاسر، ابوذر غفاری، انس بن مالک و مقداد بن اسود اشاره کرد. غیر از صحابه، تابیعینی چون مسلمة بن کهیل، عتبة بن ابی‌حکیم، سدی و مجاهد نیز ناقل این شأن نزول بوده‌اند.[۱۹]

سید هاشم بحرانی در کتاب غایة المرام تعداد ۲۴ حدیث دربارهٔ شأن نزول آیه که دربارهٔ علی بن ابی‌طالب است از منابع اهل سنت و تعداد ۱۹ حدیث نیز از منابع شیعه گزارش شده‌است.[۲۰][۲۱][۲۲] حاکم حسکانی نیز این سبب نزول را با ۲۶ طریق گزارش کرده‌است.[۲۳] جمعی از متکلمین اهل سنت که برای این شأن نزول ادعای اجماع کرده‌اند عبارتند از قوشچی حنفی در شرح تجرید، قاضی عضدالدین ایجی، در شرح مواقف فی علم الکلام، میر سیدشریف جرجانی در شرح مواقف و سعدالدین تفتازانی در شرح مقاصد.[۲۴]

مکارم شیرازی در تفسیر نمونه، برخی از علمای اهل سنت را به تعصب متهم می‌کند و این تعصب را عامل رد کردن شأن نزول آیه در مورد علی بن ابی‌طالب می‌داند.[۲۵]

از دیدگاه شیعیان، تردیدی در خصوص نزول آیه در شأن علی بن ابی‌طالب وجود ندارد، اما از دیدگاه اهل سنت، اختلاف‌هایی گزارش شده‌است. با این وجود دیدگاه غالب اهل سنت، بر این است که این آیه در شأن علی نازل شده‌است. در اینباره قاضی ایجی در کتاب مواقف تصریح می‌کند که مفسران مسلمان بر نزول این آیه در وصف علی بن ابی‌طالب اجماع دارند. دیگر علمای اهل سنت همچون سعدالدین تفتازانی در شرح المقاصد، قوشچی در شرح تجرید و جرجانی در شرح مواقف به این اجماع، اشاره کرده‌اند.[۲۶] ابوالعباس احمد بن ابراهیم از علمای زیدیه نیز به روایات متواتری اشاره می‌کند که در اثبات شأن نزول آیه برای علی بن ابی‌طالب، تردیدی باقی نمی‌گذارند.[۲۷] ابن عطیه به نقل از سدی، نقل می‌کند که هر چند مصداق آیه عام است، اما این علی بن ابی‌طالب بود که بخشش انگشتر در نماز برای او گزارش شده‌است. ابن عطیه نیز خود این ماجرا را مورد اجماع مفسران گزارش می‌کند. ابن عطیه همچنین با نقل نظر مجاهد که آیه را در شأن علی دانسته است، این سخن را محل تأمل می‌داند. ابن عطیه شأن نزول دیگری را گزارش می‌کند مبنی بر اینکه، گروهی از اهل کتاب که مسلمان شده بودند، برای شکایت از سختی‌های رواداشته شده بر آنها توسط طایفه خود، به نزد پیامبر اسلام آمدند و این آیه در دلداری از آنها نازل شد.[۲۸]

آلوسی از فقهای شافعی مذهب گزارش می‌کند که بیشتر محدثین (اخباریون)و شیعیان امامیه و جمع زیادی از صوفیان، بر این باورند که آیه در شأن علی بن ابیطالب نازل شده‌است.[۲۹][۳۰] اما روایتی که آلوسی به نقل از ابن عباس گزارش می‌کند، چنین است که ابن سلام و گروهی از قومش به اسلام گرویدند و به نزد محمد آمدند و او را در جریان سختی‌هایی که قومشان به آنها به علت اعتقادشان به اسلام روا می‌دارند، شکایت کردند۔ محمد آیه «انما ولیکم الله و الرسول» را برایشان خواند۔ سپس محمد به مسجد رفت و در آنجا سائلی را دید۔ از او پرسید آیا کسی به تو کمک کرده‌است؛ سائل گفت بله؛ و انگشتر نقره‌ای را نشان داد۔ محمد از او پرسید چه کسی چنین عطایی به او کرده‌است؟ او به علی اشاره کرد که ایستاده بود۔ محمد از او پرسید او در چه حالتی به تو این انگشتر را داد، سائل گفت در حال رکوع بود۔ همانجا محمد آیه را به طور کامل برای دیگران خواند۔ بر اساس این روایت، در همان لحظه حسان، این آیه و رویداد را به شعر درآورد۔[۳۱]

به شهادت اکثر مفسران شیعه و سنی این آیه مدنی و در شان علی بن ابیطالب است[۳۲][۳۳][۳۴] مفسران و محدثان شیعه برای این شأن نزول اجماع دارند۔[۳۵] مفسران شیعه با استناد به این آیه مقام ولایت مطلق پیامبر اسلام را به همه امامان تعمیم می‌دهند و معتقدند علاوه بر خدا و پیامبرش، دسته سومی که شامل این آیه می‌شوند امامان هستند.[۳۶]

ابن تیمیه گفته‌است این آیه دربارهٔ عامه مؤمنان نازل شده‌است[۳۷] و روایت شأن نزول در مورد علی بن ابی‌طالب را از جعلیات می‌داند.[۳۸][۳۹] او اولین کسی است که به صراحت تمام، شأن نزول آیه برای علی را انکار می‌کند. او برای سخن خود، ادعای اجماع می‌کند و می‌گوید: «اهل علم بر این مطلب که آیه در خصوص علی به صورت مخصوص نازل نشده است، اجماع دارند و علی در نمازش صدقه نداده است. او بر این باور است که سند حدیث اعطای انگشتر توسط علی، ضعیف و مخدوش است.[۴۰] طبری نیز پس از گزارش چهار روایت در مورد شأن نزول آیه و علی بن ابی‌طالب، روایتی دیگر که در آن، شأن نزول آیه عبادة بن صامت ذکر است را گزارش می‌کند.[۴۱] ابن کثیر، از کسانی است که شأن نزول را برای عبادة بن صامت ترجیح داده است. دلیل ابن کثیر، هماهنگی شأن نزول آیات قبلی و بعدی این آیه عنوان شده است.[۴۲][۴۳] ثعلبی در تفسیر خود، ماجرای عبادة بن صامت یا سعد فرزند او را چنین گزارش می‌کند در جریان حمله پیامبر اسلام به قبیله یهودی بنی‌نضیر و بنی‌قریظه، عباده یا فرزندش دچار تردید شدند و نزد پیامبر آمدند و این آیه برای تسلی قلب آنان نازل شد۔ ثعلبی این روایت را به دو طریق از ابن عباس و جابر بن عبدالله انصاری گزارش می‌کند۔ از دیگر احادیثی که در مورد شأن نزول آیه در روایات اهل سنت گزارش شده‌است، نزول آیه در شأن ابوبکر است که روایتش را ثعلبی به نقل از ابن عباس گزارش می‌کند۔[۴۴] آلوسی نیز شأن نزول را مورد اختلاف میان مفسران گزارش می‌کند و از ابوبکر نقاش نقل می‌کند که محمد باقر، آیه را در شأن مهاجرین و انصار می‌داند۔ او و رازی به روایت عکرمه در مورد شأن نزول آیه در خصوص ابوبکر نیز اشاره می‌کند۔[۴۵][۴۶]

ثعلبی همچنین در بیان شأن نزول آیه، حدیث ابوذر غفاری را نیز گزارش می‌کند۔ ابن عاشور در شرح این تفسیر، از اجماع مفسران اهل سنت در مورد شأن نزول آیه در خصوص علی بن ابی‌طالب سخن می‌گوید و از طبرانی، طبری، حاکم، زمخشری و واحدی به عنوان مفسران اهل سنت یاد می‌کند که این اجماع را گزارش کرده‌اند۔[۴۷]

فخر رازی نیز بعد از بیان چند ایراد تفسیری[یادداشت ۱] در خصوص شأن نزول این حدیث را مخل توجه مومن در نماز و این کار را مصداق فعل کثیر می‌داند که باعث بطلان نماز می‌شود.[۴۸] منابع شیعی، این شأن نزول را مخل توجه مومن نمی‌داند و آن را عبادت در ضمن عبادت توصیف می‌کند.[۴۹][۵۰]

راویان خبر از صحابه و تابعین

سید علی میلانی در جواهرالکلام صحابه‌ای که این شأن نزول را روایت کرده‌اند را چنین برمی‌شمرد: علی بن ابیطالب، مقداد بن اسود کِندی، عمار بن یاسر، عبدلله بن عباس، ابوذر غفاری، جابر بن عبدلله انصاری، ابو رافع، انس بن مالک، حسان بن ثابت انصاری و عبدالله بن سلام.[۵۱] حاکم حسکانی نیز این فهرست را به عنوان صحابه نقل کننده روایت گزارش می‌کند، با این اختلاف که ابورافع و انس بن مالک را جزء صحابه گزارش نمی‌کند۔[۵۲] او تابعین ناقل این شأن نزول را نیز چنین گزارش می‌کند: محمد بن حنفیه، ابن جریح مکی، سعید بن جبیر، عطاء، مجاهد، سدّی، مقاتل و ضحاک.[۵۳]

میلانی در یک بررسی، ۳۶ عالم سنی مذهب را در اعصار مختلف گزارش می‌کند که روایت مربوط به شأن نزول علی بن ابی‌طالب را مطرح کرده‌اند۔[۵۴]

سید بن طاووس، فقیه شیعه، این خبر را از نود طریق ذکر کرده‌است،[۵۵] از میان دانشمندان غیر شیعه که شأن نزول آیه را تنها علی بن ابی‌طالب می‌دانند می‌توان به قاضی عضد ایجی، میر شریف جرجانی در شرح مواقف، سعد الدین تفتازانی در شرح المقاصد، قوشچی سمرقندی، کلبی،[۵۶] ابن جریر طبری در الجامع البیان عن تاویل القرآن ،زمخشری در الکشاف، واحدی نیشابوری در احکام القرآن، حاکم حسکانی در شواهد التنزیل، ابن عساکر در تاریخ مدینه الدمشق، جلال الدین سیوطی در اسباب النزول اشاره کرد. علامه امینی، از نویسندگان شیعه در جلد سوم کتاب الغدیر اسامی دیگری را نیز ذکر می‌کند.[۵۷]

از میان منابع اهل سنت، زحیلی، بیضاوی و جزائری، شأن نزول آیه را بدون سند از علی بن ابی‌طالب گزارش کرده‌اند. ابن کثیر و حسکانی نیز با ذکر سند، این روایت را از علی نقل کرده‌اند. قنوجی، قرطبی در جامع لاحکام القرآن و آلوسی در روح المعانی، روایت را به نقل از ابن عباس آورده‌اند. نیشابوری در غرائب القرآن و ثعلبی در کشف البیان نیز روایتی از ابوذر غفاری گزارش کرده‌اند. سلطان العلما در تفسیر القرآن و سیوطی در اسباب، روایت را از عمار نقل می‌کنند. نیشابوری روایت دیگری را از مقداد گزارش کرده‌است. ابن جوزی در تذکرة الخواص روایت را از غالب بن عبدالله، و سلطان العلما و حسکانی در شواهد التنزیل روایت را از جابر بن عبدالله نقل می‌کند. سیوطی در درالمنثور و ابن کثیر در تفسیر القرآن العظیم، روایتی از اسلم ابورافع و فخر رازی روایت را از عبدالله بن سلام نقل می‌کنند. گنجی در کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی‌طالب و حسکانی روایت را از انس بن مالک نقل حدیث می کنند. از میان تابعینی که روایت شأن نزول از آنها در منابع اهل سنت نقل شده‌است می‌توان به سلمة بن کهیل، مجاهد بن جبیر، اسماعیل بن عبدالرحمن سدی، عتبة بن ابی حکیم، عطاء بن سائب و عبدالملک بن جریج مکی اشاره کرد.[۵۸][۵۹]

ابن کثیر روایت‌هایی که دلالت بر شأن نزول آیه در باره علی بن ابی‌طالب است را اینگونه گزارش می‌کند: ابن ابی‌حاتم به نقل از عبتة بن ابی حکیم، ابوسعید اشج به نقل از سلمة بن کهیل، ابن جریر به نقل از مجاهد، عبدالرزاق به نقل از ابن عباس، ابن مردویه به نقل از ابن عباس به دو طریق مختلف، ابن مردویه از علی بن ابی‌طالب و عمار یاسر و ابورافع و میمون بن مهران، ابن جریر از ابی‌جعفر. ابن کثیر پس از نقل این روایات، به برخی از آنها نقدهایی وارد می‌کند و سه روایت ابن مردویه از علی، عمار و ابورافع را به طور کلی نامعتبر می‌داند اما دیگر روایات ابن مردویه را معتبر می‌داند.[۶۰][۶۱]

طباطبایی در جمع روایات که گواهی بر شأن نزول آیه ولایت برای علی بن ابی‌طالب است، چند روایت را گزارش می‌کند۔ این روایت‌ها از ابی‌جارود به نقل از موسی کاظم، ابوحمزه ثمالی از موسی کاظم، ابورافع از پیامبر اسلام، عمار یاسر، مفضل بن صالح، ابوجمیله، ابوسعید وراق از جعفر صادق، ابوذر غفاری از علی بن ابی‌طالب، علی بن محمد هادی، حسن بن ابی‌العلا از جعفر صادق، احمد بن عیسی از جعفر صادق، عبایة بن ربعی هستند۔[۶۲]

در میان منابع اهل سنت، نیز روایاتی که گواهی بر این شأن نزول می‌دهند در کتاب‌های صحیح نسائی به نقل از ابن سلام، ابن مغازی شافعی به نقل از ابن عباس، حمویی به نقل از مالک بن انس، حافظ بن ابی‌نعیم به نقل از عبدالله بن سلام[۶۳]

زمان و مکان نزول آیه

به اتفاق شیعه و سنی سوره مائده، از سوره‌های مدنی است[۶۴][۶۵] و جزو آخرین سوره‌هایی است که بر محمد نازل شده‌است؛ نزول این سوره به سال‌های آخر عمر محمدبن عبدالله نسبت داده می‌شود۔[۶۶] در سوره مائده به امر ولایت بر تمام مؤمنان به‌طور ویژه پرداخته شده‌است؛ همه مؤمنان مورد خطاب مستقیم این آیه هستند و این خطاب به زمان خاصی اختصاص ندارد.[۶۷]

تفسیر

واژه انما

به گزارش مکارم شیرازی، مفسر شیعه، این آیه با کلمه «اِنَّما» شروع شده‌است که در زبان عربی برای انحصار کاربرد دارد و در فارسی مترادف کلمه «فقط» است. به عقیده همو، آمدن «اِنَّما» در ابتدای این آیه مشخص کرده‌است که ولی و سرپرست و متصرف در امور شما سه کس هستند که عبارتند از خدا، پیامبر و کسانی که ایمان آورده‌اند و نماز را به پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند.[۶۸]

نظر دانشمندان ادبیات عرب در مورد «انما» :وقتی کتاب‌های دانشمندان ادبیات عرب را بررسی می‌کنیم، ابن هشام تفتازانی و ابوحیان معتقدند انما از ادات حصر می‌باشد.[۶۹]

به عقیده فخر رازی، واژه انما دلالت بر حصر نمی‌کند.[۷۰][۷۱] او برای مدعای خود، آیاتی چون آیه ۲۴ یونس و ۳۶ محمد را نمونه آورده که واژه انما در آنها به صورت حصر به کار نرفته‌است۔[۷۲]

واژه ولی

واژه «ولی» در کتب لغوی قرن اول فقط به معنای «سرپرست» به کار بسته می‌شد و معنای «دوست» بعدها افزوده شده‌است. «ولی» در اصطلاح فقها و مفسران بیشتر به معنای «متولی» و «اولی به تصرف» به کار رفته‌است. در لغت عرب «ولی» به معنای محب، دوست، یاور، همسایه، هم سوگند، پیرو، داماد[۷۳] و قرب است.[۷۴][۷۵]

«ولی» کسی است که امر دیگری را به عهده گیرد و «ولایت» در این‌جا همان «اولی به تصرف» معنی می‌دهد. برای اثبات این ادعا به صورت طبیعی معانی داماد، هم‌پیمان، همسایه و پیرو حذف می‌شود. با توجه به واژه «انما» که افاده حصر (فقط برای یک نفر مصداق دارد) می‌کند، معانی دوست و محب و یاور هم حذف می‌شود؛ چون این معانی بار بر افراد خاصی از مؤمنان نمی‌شود، چرا که قرآن همه مؤمنان را محب و دوست یکدیگر می‌داند. پس فقط معنی اولی به تصرف در این آیه صدق می‌کند.[۷۶]

فخرالدین رازی بر این باور است که معنای کلمه ولی در آیه، محب و ناصر (دوست و یاور) است و به معنای سرپرست نمی‌باشد. دلیل او برای این مدعا، قرائن قرآنی و آیات قبل و بعد این آیه است. بنابراین استدلال، از آنجا که کلمه اولیاء در آیه ۵۱ و آیه ۵۷ سوره مائده به معنای دوست و یاور است، کلمه ولیکم در آیه محل مناقشه نیز، به همین معنا به کار رفته‌است.[۷۷][۷۸] به نظر مفسران سنی هم‌نظر با رازی، همچون آلوسی، اگر ولی به معنای اولی به تصرف در نظر گرفته شود، سیاق آیات مختل خواهد شد.[۷۹][۸۰] فخر رازی همچنین معتقد است علی در حین نزول آیه یعنی زمان حیات پیامبر امام نبوده و حق تصرف نداشته‌است، بلکه فقط پس از محمد می‌شود برای علی امامت قائل شد. پس اگر شیعه ولایت را در آیه فوق ولایت در تصرف و امامت معنا کند برای خدا و رسول ثبوت فعل دارد ولی برای علی در زمان نزول آیه ثابت نیست، که این با ظاهر آیه در منافات است، ولی اگر ولایت به معنی یاری و محبت معنا شود، برای هر سه دسته ثبوت فعل دارد.[۸۱][۸۲]

مکارم شیرازی، مفسر شیعه بر این باور است که ولی در این آیه به معنای «سرپرستی»، «تصرف» و «رهبری مادی و معنوی» به کار رفته‌است. از نظر او، به کار رفتن این واژه به معنای محب و ناصر، به جهت آنکه همه مومنان نسبت به یکدیگر دوست و یاور هستند، و با توجه به حصر ابتدای آیه، صحیح نیست.[۸۳]

شیعیان معتقدند با توجه به آیه علی حتی در زمان حیات محمد هم که زمان نزول آیه بوده اولی به تصرف بوده‌است و آنچه آیه در صدد اثبات آن است وجود مقام ولایت است نه اعمال آن مقام.[۸۴] به عبارت دیگر، آیه تنها علی را به عنوان ولی بالقوه بعد از پیامبر گزارش می‌کند، و نه ولی بالفعل در زمان نزول آیه.[۸۵][۸۶] همان‌طور که ولایت پیامبر با ولایت خدا قابل جمع است ولایت علی نیز با ولایت محمد منافات ندارد. پس علی در زمان حیات محمد هم ولایت و اولویت در تصرف داشته، اما این ولایت را به خصوص در مقابل محمد اعمال نمی‌کرده‌است. از منظر شیعیان مقام ولایت با مقام خلافت و زمامداری متفاوت است و مقصود از ولایت در آیه فوق امارت نیست. هرچند طبری دانشمند اهل سنت این آیه را نصی بر خلافت علی می‌داند.[۸۷]


بر اساس روایتی از جعفر صادق که در کتاب کافی نقل شده‌است؛ معنای عبارت ولیکم در این آیه، شایسته ترین بر شما است.[۸۸]

آلوسی این احتمال را مطرح می‌کند که ممکن است خبر جمله، حذف شده باشد۔ بر اساس این تقدیر، عبارت اینگونه بوده‌است: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا أولياؤكم» و کلمه «اولیائکم» به جهت قرینه و تکرار، حذف شده است۔ احتمال بعدی آلوسی، ارتباط آیه با آیه قبل است۔ به عقیده او، مفهوم آیه ۵۵ با آیات قبل چنین است که: «لا تتخذوا أولئك أولياء لأن بعضهم أولياء بعض وليسوا بأوليائكم إنما أولياؤكم الله تعالى ورسوله والمؤمنون»۔ به عقیده آلوسی، آیه به ترتیب در حال بیان سیر ولایت است؛ به این معنا که ولایت ذاتی برای خداوند است؛ پس از آن پیامبران و بعد از آنان مومنانی که نماز می‌خوانند و زکات می‌دهند (به معنای مومنان مطیع)۔[۸۹]

واژه زکات

اغلب کاربردهای زکات در قرآن به معنی صدقه واجب نیست، بلکه معنی انفاق و صدقه نیز می‌دهد، مثل مریم/ ۳۱ «وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا». حتی در آیات مکی هم زکات به معنی صدقه و انفاق است. بسیاری از مفسران اهل سنت مثل قرطبی نیز مانند شیعیان قائل هستند چه صدقه مستحبی و چه زکات واجب هر دو در قرآن زکات نامیده شده‌است.[۹۰] زکات در آیات مکی، به معنای مستحبی آن استعمال شده‌است، چرا که تا پیش از سال دوم هجری در مدینه، حکم زکات وضع نشده بود.[۹۱]

همچنین فخر رازی می‌گوید کلمه زکات در قرآن برای عمل واجب به کار می‌رود اما عمل علی نمی‌تواند ادای زکات واجب باشد، زیرا در آن صورت باید قائل شویم که او ادای زکات را تا آن وقت به تأخیر انداخته‌است و این از نظر بسیاری معصیت بوده و جایز نیست. اگر بخواهیم زکات در این عبارت را به معنای صدقه مستحبی بدانیم، خلاف اصل کلی است که زکات همواره در امور واجب استعمال شده است.[۹۲][۹۳] به عقیده فخر رازی، علی به مقدار زیادی مال نداشته‌‌است زکات بر او واجب شود۔ او میزان اموال علی را با استناد به شأن نزول آیه اطعام، ناچیز دانسته‌است که به سبب بخشش سه قرص نان، مورد توجه خداوند قرار گرفته و آیه‌ای برای او نازل شده‌است۔ بنابر این استدلال، حمل آیه برای علی بن ابی‌طالب به جهت دادت زکات واجب در نماز، ممتنع است۔[۹۴]

بر اساس روایتی از جعفر صادق در کتاب کافی، آنچه که علی در هنگام نماز بخشیده‌است، عبا (حله) بوده است که هزار دینار ارزش داشته است. بنابر این روایت، آن سائل، یکی از فرشتگان بود که قصد آزمودن داشته است. در روایات دیگری نیز نوع بخشش و جنس بخشیده شده توسط علی بن ابی‌طالب مورد اختلاف گزارش شده است.[۹۵] مکارم شیرازی با افسانه‌ای خواندن روایتی که در تفسیر البرهان در خصوص ارزش انگشتر علی بن ابی‌طالب آمده‌است، آن را مرسل دانسته و ضعف یا افسانه‌ای بودن این روایت را دلیلی بر ضعف و اخلال به دیگر روایات اصل قضیه شأن نزول نمی‌داند.[۹۶]

واژه رکوع

«رکوع» در لغت به معنی انحنا و در اصطلاح به معنی جزئی از اجزاء نماز است.[۹۷] ابوحیان، از مفسران اهل سنت، منظور از «و هم راکعون» در آیه را به دو حالت وصفی و حالی بیان می‌کند. در این میان مفسرانی چون ابن عطیه، این واژه را مجازی دانسته‌اند. در فرض وصفی بودن، این عبارت یک جمله اسمیه است که صفت سومی «رکوع یا خضوع» را برای مومنان در نظر می‌گیرد. در صورت حالیه بودن، واو حرف حالیه و عبارت راکعون به معنای حالت ایتاء زکات بوده است.[۹۸]

مکارم شیرازی مفسر شیعه می‌گوید کلمه رکوع در این آیه به معنای رکوع نماز است و نه به معنی خضوع. ذکر جمله یقیمون الصلوة خود شاهدی بر این موضوع است، چرا که در هیچ جای قرآن نیامده زکات را با خضوع بدهید بلکه باید با اخلاص نیت و عدم منت داد. پس آوردن رکوع و نماز در کنار هم تبیین کننده کاربرد اصطلاحی رکوع است.[۹۹] مفسران شیعه استدلال کرده‌اند که اگر بخواهد رکوع به معنای خضوع به کار رود، باد به همراه قرینه باشد که در این آیه قرینه‌ای بر این مبنا وجود ندارد.[۱۰۰] ضمن اینکه روایات در خصوص شأن نزول، خود قرینه‌ای بر این مطلب است که رکوع در آیه، به معنای مصطلح آن، یعنی خمیدگی در نماز است.[۱۰۱]

در این بین، مفسران اهل سنت همچون زمخشری و قاسمی، منظور از عبارت راکعون را خاضعون دانسته‌اند. آلوسی در علت اتخاذ چنین دیدگاهی توسط برخی مفسران سنی مذهب را، عدم جواز پرداخت زکات در هنگام نماز دانسته‌اند.[۱۰۲] به نظر می رسد که اولین بار، ابومسلم بحر اصفهانی (د ۳۲۲ قمری) از مفسران معتزلی مذهب، رکوع در آیه را به معنای خضوع دانسته‌است. ابن عطیه، دیگر مفسر سنی مذهب نیز کاربرد رکوع در آیه را مجازی می‌داند؛ او معتقد است که چون رکوع، یکی از ارکان نماز است، در اینجا رکوع به معنای نماز می‌باشد و معنای آیه، توصیف مومنان به زیاد نمازگزاردن است.[۱۰۳] شبیه به این مطلب را ثعلبی در صورت پذیرش شأن نزول آیه در خصوص عبادة بن صامت عنوان می‌کند۔[۱۰۴] به عقیده ابوحیان، لازمه این دیدگاه، تکرار مفهوم نماز در آیه است؛ چرا که یک مرتبه با عبارت یقیمون الصلاة به نماز اشاره شده است و نیاز به تکرار نبوده‌است، مگر آنکه اهمیت نماز، مورد تاکید قرار گرفته باشد. او همچنین گزارش می‌کند به نظر برخی از مفسران (از جمله ابن عاشور)، یقیمون الصلاة به نماز واجب و هم راکعون به نماز مستحب اشاره دارد. مراغی دیگر مفسر سنی مذهب، به نقل از زمخشری در اساس البلاغه، معقتد است که هرکسی را که به خدا ایمان آورده و بت نپرسد، راکع نامیده می‌شود و منظور از رکوع در این عبارت را، خضوع و ایمان در برابر خدا می‌داند.[۱۰۵]

آلوسی مفسر اشعری مذهب اهل تسنن نیز با پذیرش حالیه بودن رکوع برای زکات و نماز، آن را به معنای خشوع می‌داند۔ با این وجود از قولی گزارش می‌کند که رکوع، به نماز اختصاص دارد و منظور همان اصطلاح فقهی است و نشانه علاقه و نهایت میل مومنان در امور نیکوکارانه است۔[۱۰۶] به عقیده طیب حسینی، از نقل قول آلوسی چنین برداشت می‌شود که کار خیری که پس از صرف زمان، موقعیت آن از بین برود، به طریق اولی باید با سرعت بیشتری انجام شود، حتی اگر نماز به عنوان یک مهم دینی، مانع آن باشد.[۱۰۷]

فخر رازی، سه معنا در مورد رکوع در آیه را محتمل دانسته‌است. اول آنکه رکوع به معنای خضوع باشد و وصف مومنان در حالت نماز و صدقه. دوم آنکه منظور از عبارت رکوع در آیه، بیان شأن مومنان، یعنی اقامه نماز باشد. سوم آنکه عبارت رکوع، حالت مومنان در هنگام نزول آیه را بیان کرده باشد. به این معنا که در هنگام نزول آیه، برخی از مومنان در حال نماز، برخی در حال رکوع و برخی در حال پرداخت زکات بوده‌اند.[۱۰۸][۱۰۹]

ابن کثیر نیز با توجه به دیدگاه ابومسلم اصفهانی، عبارت و هم راکعون را حال برای عبارت یوتون الزکات نمی‌داند و در صورتی که چنین باشد، لزوم ارجحیت پرداخت زکات در حالت نماز بر دیگر حالت‌ها را مطرح می‌کند. به عقیده او چون فقیهان به چنین ارجحیتی حکم نکردند، چنین حالیتی برای عبارت، صحیح نیست.[۱۱۰][۱۱۱]

تمام مفسران شیعه با توجه به روایات در خصوص شأن نزول آیه که مربوط به اعطای انگشتر توسط علی در حالت رکوع نماز است، کلمه رکوع را به معنای رکوع اصطلاحی در نماز می‌دانند. طوسی در اینباره، هرگونه تفسیر عبارت رکوع به احتمالات دیگر را به جهت بدون قرینه بودن و مجازی بودنش رد می‌کند. طبرسی نیز به نقد دلایل معتقدان به معانی مجازی رکوع پرداخته است. دیگر مفسران شیعه نیز، جز گزارش انتقادات طبرسی و طوسی و شرح و بسط آنها، چیز جدیدی گزارش نکرده‌اند. تنها مفسر شیعه که معنای رکوع را، خضوع دانسته‌است، مصطفوی در تفسیر روشن است. مصطفوی این خضوع را وصف برای زکات و نماز است و نشانه ایمان خالص. به عقیده مصطفوی این ایمان خالص، سبب مقام ولایت نسبت به افراد نیازمند خواهد شد و این ولایت سرانجام به جانشینی پیامبران می‌انجامد.[۱۱۲]

عبارت الذین آمنوا

فخر رازی معتقد است که با توجه به روایت عبدالله بن سلام و پذیرش ولایت مومنان در آن رویداد، منظور از عبارت الذین آمنوا، همه مومنان است۔ او بر این اساس، صفت‌های بعدی را وصف همه مومنان می‌داند۔ او وجه بیان این صفات را تمایز دادن مومن و منافق می‌داند۔[۱۱۳] فخر رازی با توجه به اینکه در ۷ موضع از این آیه، صیغه جمع به کار رفته‌است و این دلیلی است بر این که این آیه مختص به یک نفر نیست، در مورد اختصاص معنای آیه به علی بن ابی‌طالب، تردیدهایی را مطرح می‌کند.[۱۱۴]

به عقیده طبرسی، اگر معنای الذین آمنوا، با وجود جمع بودنش، همه مومنان باشد، این آیه دچار اشکال در مفهوم خواهد شد۔ به این صورت که، تمام مومنان به عنوان مخاطب آیه به ولایت تمام مومنان موظف شدند که این امر محال است، چرا که مضاف و مضاف الیه یکی خواهند شد۔[۱۱۵]

معتقدان به نزول آیه برای حاتم بخشی علی بن ابی‌طالب جمع آمدن آیه را توجیه می‌کنند. زمخشری در انتقاد به فخر رازی معتقد است که به کار بردن صیغه جمع در آیه، برای دعوت دیگر مؤمنان به چنین کاریست که علی انجام داده‌است. این احتمال که صیغه جمع در آیه برای بزرگ شمردن اقدام علی صورت گرفته‌است نیز از جانب برخی مفسران گزارش شده‌است.[۱۱۶] به گزارش مکارم شیرازی، در ادبیات عرب مکرر دیده می‌شود که لفظ جمع برای مفرد به کار رفته‌است؛[۱۱۷] علامه امینی در الغدیر بیست آیه از قرآن را ذکر کرده‌است که در آن لفظ جمع آورده شده ولی اراده یک نفر را دارد.[۱۱۸][۱۱۹] به نظر طباطبایی، با توجه به کلمه «الذین» و «آمنوا» که جمع آمده‌اند و مصداق آن علی بن ابیطالب است به این نکته توجه می‌شود که حمل جمع بر مفرد در قرآن بارها ذکر شده‌است. نمونه‌ای از این موارد، آیه ۱ سوره ممتحنه، آیه ۸ سوره منافقون است۔ همچنین در قرآن بارها از عبارت یسئلون استفاده شده‌است که مراد آن تنها یک نفر بوده است۔[۱۲۰] به عقیده مکارم شیرازی، آیه ۶۱ سوره آل عمران مشهور به آیه مباهله است که در آن، کلمه نِساءَنا و أَنفُسَنا به صورت جمع آمده در حالیکه تنها بر یک نفر دلالت دارد.[۱۲۱]

ابراهیمی گزارش می‌کند که در آیه ولایت، ادعای مفسران و متلکمان شیعه، عام بودن آیه و دلالت بر مفهومی خاص نیست؛ بلکه ادعا، عام بودن آیه و وجود تنها یک مصداق است که این مصداق توسط روایات مشخص می‌شود. به طور کلی، عام بودن الفاظ آیه با خاص بودن مصادیق آن در تنافی نیست.[۱۲۲]

وصف مقوم و وصف مشیر

وصف مقوم وصفیست که دلیل و ملاک حکم راهم بیان می‌کند. وصف مشیر وصفیست که تنها مصداق مورد نظر را معین می‌سازد و دلیل حکم را بیان نمی‌کند. در آیه ولایت وصف الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون برای موصوف الذین آمنوا وصف مشیر است. چرا که زکات دادن در حالت نماز نمی‌تواند دلیل ایمان باشد. پس وصف مقوم نیست. در این آیه با به کار بردن وصف مشیر ولی مؤمنان که با توجه به شأن نزول علی بوده‌است، مشخص می‌شود. درآیه فوق باید دید مشار الیه وصف مشیر کیست، تا مصداق آن پیدا شود و با توجه به روایات وارده امامان از مصادیق آن هستند؛ ثانیاً ولایت سایر ائمه با ادله استوار در جای خود ثابت شده‌است و امامان نیز واردبر این ولایت می‌شوند مثل پذیرش ولایت پیامبران الهی از سوی اهل ادیان که در طول پذیرش ولایت خداوند است اینجا نیز ولایت اهل بیت در طول ولایت خدا، رسول و علی بن ابیطالب است.[۱۲۳]

آیه ۵۶ سوره مائده

در مورد سیاق آیات، برخی از مفسرین شیعه از جمله طباطبایی در تفسیر المیزان و مکارم شیرازی در تفسیر نمونه معتقدند آیه ۵۶ (آیه بعدی) تکمیل کننده آیه قبل می‌باشد. در این آیه آمده‌است که: «وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ» ترجمه: «و كسانى كه ولايت خدا و پيامبر او و افراد با ايمان را بپذيرند (پيروزند زيرا) حزب و جمعيت خدا پيروز مى‌باشد».[۱۲۴][۱۲۵][۱۲۶] ابن کثیر دانشمند شافعی مذهب در تفسیر القرآن العظیم آورده‌است محمد پس از اینکه آیه انما ولیکم... را خواند تکبیر گفت و آیه ومن یتول... را در شأن علی قرائت کرد.[۱۲۷] مکارم شیرازی در تفسیر این آیه آورده است که خدا در این آیه، به مسلمانان بشارت می‌دهد که اگر ولایت کسانی که در آیه قبل مورد اشاره قرار گرفته‌اند را بپذیرند، پیروز خواهند شد؛ چرا که در آن صورت در حزب خدا خواهند بود و حزب خدا، پیروز است. به عقیده مکارم، عبارت پیروزی حزب الله که در آیه مورد اشاره است، به حکومت اسلامی اشاره دارد که خود گواهی بر معنای سرپرستی در کلمه ولی در آیه گذشته است؛ چرا که یک دوستی ساده، نمی‌تواند سبب پیروزی حزب شود.[۱۲۸] شبیه به این استدلال را طباطبایی نیز بیان می‌کند و معتقد است این مفهوم، با سیاق آیه قبل در صورتی که منظور از ولایت، دوستی و نصرت باشد، هماهنگی و مناسبت ندارد۔[۱۲۹]

دیگر نظرات

فخر رازی کلمه انما را در این آیه مفید حصر نمی‌داند پس آیه را چنین ترجمه می‌کند که دوست و یاور شما خدا، رسول و مؤمنان هستند و این مؤمنان نماز می‌خوانند و زکات می‌دهند؛ یعنی همه مؤمنان، و از نظر او «و هم راکعون» هم جمله حالیه نیست. وی دربارهٔ کلمه رکوع می‌گوید: به منظور تأکید و تشریف آمده‌است و در این آیه به معنی لغوی یعنی خضوع و خشوع است. پس معنی آیه چنین می‌شود در هنگام اقامه نماز و ادای زکات خاضع و خاشع اند. کشاف و بیضاوی نیز این نظر را پذیرفته‌اند.[۱۳۰][۱۳۱]

رشید رضا دانشمند اهل سنت معتقد است ولایت در آیه به معنی ولایت در نصرت است. این مورد را با توجه به سیاق آیات ذکر می‌کند. همچنین دربارهٔ معنای رکوع می‌گوید به معنی خضوع و ضعف است و عرب هر که را به خدا ایمان داشته و بت نمی‌پرستد را راکع می‌گویند وی منبع خود را در این ادعا اساس البلاغه ذکر می‌کند. او همچنین معتقد است مراد از الذین آمنوا مؤمنان راستین هستند اینکه حمل مفرد، برای جمع از فصاحت به دور است.[۱۳۲]

کاربردهای کلامی

آیه ولایت از جمله آیاتی است که بین فرقه‌های اسلامی، خصوصا شیعه و سنی، مورد اختلاف‌های بزرگ کلامی قرار گرفته‌است و همین امر سبب نگارش تفاسیر متنوع و متعدد بر این آیه شده‌است.[۱۳۳]

اثبات امامت و برتری علی

شیعیان برای اثبات امامت و برتری علی بر دیگران، از این آیه استفاده کرده‌اند.[۱۳۴] در کتاب تلخیص الشافی از این آیه با عنوان قوی‌ترین دلیل بر اثبات امامت علی بن ابی‌طالب یاد شده‌است.[۱۳۵] کیفیت استدلال به این آیه از جانب شیعیان چنین است که، عبارت انما، دلیل بر حصر است و عبارت ولی در آیه نیز دلالت بر سرپرستی می‌کند دارد. به این ترتیب، پذیرش ولایت علی همچون پذیرش ولایت محمد و خدا بر مسلمانان واجب فرض شده‌است.[۱۳۶][۱۳۷] شیعیان در خصوص احتمال اینکه معنای ولی چیز دیگری غیر از سرپرست باشد، با توجه به قرینه‌های حالی و مقالی، مدعی‌اند که چون عبارت ولایت پس از ولایت خدا و رسول آمده‌است، معنایی غیر از سرپرست نخواهد داشت.[۱۳۸][۱۳۹]

در مقابل اهل سنت، بر این باورند که عبارت ولی در آیه، به معنای دوست است. آنان با توجه به آیه ۵۱ سوره مائده که واژه اولیاء را به معنای دوست به کار برده‌است، به عنوان وحدت سیاق، این کلمه را نیز به معنای دوست ترجمه می‌کنند.[۱۴۰] همچنین برخی از اهل سنت سبب نزول آیه را ماجرای بخشیدن انگشتر به فقیر توسط علی بن ابی‌طالب نمی‌دانند و برخی مفاد آیه را به طور عام برای همه مومنان دانسته‌اند.[۱۴۱] آلوسی در اینباره معتقد است که ادعای وقوع بخشش انگشتر در حالت رکوع، فقط برای علی بن ابی‌طالب رخ داده‌است، دلیلی برای اثبات ولایت او نیست؛ چرا که منظور از رکوع در آیه، مشخصا خشوع بوده‌است و نه رکوع اصطلاحی۔[۱۴۲] فخر رازی بر این باورست که استدلال‌ها برای اثبات امامت ابوبکر در آیه ۵۴ سوره مائده، کفایت می‌کند تا آیه ۵۴ با تفاسیرش در تناقض با آیه ۵۵ با تفاسیر شیعی باشد۔ از نظر او این تناقض خود یکی از دلایل نقض استدلال شیعیان در اثبات امامت علی است۔[۱۴۳]

احتجاج‌ها به آیه

فخر رازی در خصوص عدم دلالت این آیه بر ولایت علی بن ابی‌طالب، معتقد است که اگر کسی بخواهد از این آیه برای اثبات ولایت برای علی استفاده کند، خود علی بن ابی‌طالب بر همگان اولویت داشته‌است؛ چرا که او از همگان به تفسیر قرآن آگاه‌تر بوده‌است.[۱۴۴][۱۴۵] علی بن ابی‌طالب در طول حیات خود بارها با استناد به این آیه برتری خود را نسبت به سایر اصحاب را متذکر شده‌است. این استدلال‌ها بعضاً در منابع اهل سنت نیز گزارش شده‌اند.[۱۴۶][۱۴۷] برخی از آنها عبارتند از:

  • روز شورا و پیش از انتخاب عثمان برای تصدی خلافت با استناد به این آیه و آیه مباهله.[۱۴۸][۱۴۹][۱۵۰][۱۵۱]
  • احتجاج با ابوبکر پس از درگذشت محمد[۱۵۲][۱۵۳]
  • احتجاج با مهاجرین و انصار. قندوزی حنفی، از راویان این حدیث در منابع اهل سنت است.[۱۵۴]
  • احتجاج در میدان صفین و در حضور مهاجرین و انصار برای اثبات حقانیت خود به این آیه و آیات دیگر[۱۵۵][۱۵۶]

غیر از شیعیان، عمروعاص نیز در نامه‌ای به شأن نزول آیه در مورد علی بن ابی‌طالب استناد می‌کند تا اولویت علی در جانشینی محمد را برای معاویه به اثبات برساند.[۱۵۷]

نفی امامت از دیگر امامان

آلوسی از مفسران سنی مذهب، پس از بیان نظرات شیعیان در خصوص حصر ولایت برای علی بن ابی‌طالب بر اساس دیدگاه شیعیان، این مفهوم را مخالف با عقیده شیعه و سنی می‌داند. بنابر استدلال او، چون شیعیان به حصر ولایت برای علی باور دارند، بنابراین امامت امامان دیگرشان چون حسن، حسین و... و امامت خلفا چون ابوبکر، عمر و عثمان، از دیدگاه سنی مورد نفی قرار می‌گیرد.[۱۵۸] این شائبه نیز وجود دارد که اگر روایات، دال بر امامت امامان بعدی از جانب شیعیان اقامه شود، این روایات به جهت تعارض با آیه قرآن، از اعتبار ساقط شود. با این وجود، حسن بگی در تحقیقش در اینباره، روایات مورد اشاره شیعیان در خصوص روایات مورد اشاره شیعیان برای اثبات امامت امامان بعدی را، مخصص آیه و نه مخالف با آن می‌داند و از این جهت اعتبار آنها را پابرجا می‌داند. به عقیده او، تمام این اختلاف بر سر آن است که حصر در انما را حصر حقیقی تلقی کنیم.[۱۵۹]

کاربرد در هنر و ادبیات

تصویر کتیبه آیه ولایت واقع در مسجد بالای سر حرم علی بن موسی الرضا که از قدیمی‌ترین اماکن حرم رضوی و مربوط به عهد غزنویان است.

در شعر و ادبیات

بر اساس روایتی از ابن عباس، در همان لحظه وقوع رویداد و انشاء آیه توسط محمد، شعری سروده شده‌است[۱۶۰] که متعلق است به صحابی شاعر حسان بن ثابت. او چنین سروده‌است:[۱۶۱][۱۶۲][۱۶۳]

و انت الذی اعطیت اذ کنت راکعازکاه فدتک النفس یا خیر راکع
فانزل فیک الله خیر ولایةو بینّها فی محکمات الشرایع
تو بودی که در حال رکوع زکات بخشیدیجان به فدای تو باد ای بهترین رکوع کنندگان
و به دنبال آن خداوند بهترین ولایت را دربارهٔ تو نازل کردو در ضمن قرآن مجید آن را ثبت نمود

از برای او شعر دیگری نیز در این خصوص[۱۶۴] در دیوان حمیری گزارش شده‌است۔[۱۶۵] خزیمة بن ثابت دیگر صحابی است که این آیه و شأن نزولش را به شعر درآورده‌است و در چندین جا استفاده کرده‌است. یکی از سروده‌های او چنین است:[۱۶۶][۱۶۷]

فدیتُ علیاً امامَ الوَریسِراجَ البریَّهِ ماوی التُّقی
تَصَدَّقَ خاتَمهُ راکِعاًفَاحسِن بِفِعل امامِ الوَری
فدای علی شوم که امام عالمین استچراغ خلایق است و معدن پاکیزگیست
اوست که در رکوع نماز انگشترش را صدقه دادپس چقدر نیکوست این عمل در مقابل عالمیان

از دیگر شاعرانی که در این خصوص اشعاری سروده‌اند می‌توان به سید رضی، حمیری، دعبل خزائی[۱۶۸] و صاحب بن عباد اشاره کرد۔[۱۶۹][۱۷۰]

شهریار تبریزی شاعر معاصر نیز در غزل معروف «علی ای همای رحمت» با اشاره ای به این آیه چنین سروده: برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

کتاب‌شناسی

مفسران شیعه و سنی، از قرون نخستین سعی نمودند تا تفسیر صحیح از آیه ولایت را در آثار خود منعکس کنند. از آثار تک‌نگاری شده در موضوع این آیه، می‌توان به کتاب بررسی تطبیقی آیات ولایت در دیدگاه فریقین اثر نجارزادگان اشاره کرد. نویسنده سعی کرده است تا در اثر نقطه نظرات شیعه و سنی را منعکس کرده و در نهایت مناقشات را با برتری دادن نظرات شیعه بر سنی، پاسخ دهد.[۱۷۱]

در زمینه آیه ولایت کتابهای بیشماری تألیف شده‌است که در این نوشتار به چند نمونه از آنها اشاره می‌کنیم:تأملی در معنای رکوع در آیه ولایت اثر جواد علاالمحدثین. تجلی امامت در آیه ولایت اثر محمدرضا کریمی؛ جستاری در معنای واژه ولی اثر محمدرضا جعفری و حسین حائری؛بررسی راویان شأن نزول آیه ولایتاثر سید محمد مرتضوی؛بررسی دیدگاه‌های فخر رازی پیرامون آیه ۵۵سوره مائدهاثر علی اصغر ایمان دوست؛آیه الولایةاثر حیدر الوکیل به زبان عربی؛آیه ولایت و نظریه اندیشمندان و مفسران شیعه و اهل سنتاثر علیرضا عظیمی فر؛انما (آیه ولایت) اثر محسن میر باقری؛آیه ولایة فی آثار مفکری و مفسری الشیعه الامامیه و اهل السنةاثر علیرضا عظیمی فربه زبان عربی؛ آیه‌ها جلد ۸ اثر محمدعلی انصاری.[۱۷۲]

تجزیه و ترکیب

تجزیه و ترکیب آیه ولایت[۱۷۳]
شماره آیه متن آیه تجزیه و ترکیب
۵۵ «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» إِنَّمَا از حروف کافة و مکفوفة، وَلِیُّکُمُ مبتدا و ضمیر کم مضاف الیه، اللّهُ خبر آن. وَ حرف عطف، رَسُولُهُ مضاف و مضاف الیه و معطوف. وَ حرف عطف، الَّذِینَ معطوف. آمَنُواْ فعل ماضی مبنی بر ضم و واو آن فاعلش. الَّذِینَ بدل یُقِیمُونَ فعل مضارع مرفوع به نون و واو فاعل آن. الصَّلاَةَ مفعول به. وَ حرف عطف. یُؤْتُونَ فعل مضارع مرفوع به نون و واو فاعل آن. الزَّکَاةَ مفعول به. وَ واو حالیه. هُمْ مبتدا. رَاکِعُونَ خبر.

پی‌نوشت

  1. رک: بخش تفسیر مقاله حاضر۔

پانویس

  1. موسوی عاملی، المراجعات، ۱۳۷.
  2. مرکز فرهنگ و معارف قرآن و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۱۲.
  3. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  4. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  5. سید عباس، صادقی فدکی، دانشنامه امام رضا، شماره۱، ص۲۹۷.
  6. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۲۱.
  7. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  8. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  9. طباطبایی، المیزان، ۶:‎ ۳.
  10. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۲.
  11. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  12. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  13. طبرسی، مجمع البیان، ۳:‎ ۳۲۴_۳۲۵.
  14. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۲۲.
  15. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۳.
  16. امینی نجفی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۹۱.
  17. حسکانی، شواهد التنزیل، ۱:‎ ۲۱۰_۲۳۵.
  18. حلی، ابن بطریق، خصایص الوحی المبین، تهران، وزارت ارشاد۱۴۰۶، ص۴۴.
  19. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  20. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  21. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  22. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۲۴.
  23. حسکانی، شواهد التنزیل، ۱:‎ ۲۱۰_۲۳۵.
  24. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  25. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۲۵.
  26. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  27. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  28. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  29. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  30. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۵۲ و ۳۳۴.
  31. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۳۴.
  32. سید عباس، صادقی فدکی، دانشنامه امام رضا، شماره۱، ص۲۹۷.
  33. محمودبن عبدالله، آلوسی، روح المعانی، ج3، ص335.
  34. طبری، محمدبن جریر، تفسیر طبری، ترجمه مترجمان،انتشارات طوس، تهران 1356، ج2، ص411.
  35. حسینی طهرانی، امام‌شناسی، ۵:‎ ۲۰۰.
  36. موحدی، امامت تطبیقی، ۱۲۳.
  37. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  38. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  39. میلانی، جواهر الکلام فی معرفة الامام، ۲:‎ ۳۲۱.
  40. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  41. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  42. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  43. ابن‌کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۳:‎ ۱۲۶_۱۲۷.
  44. ثعلبی، الکشف و البیان، ۴:‎ ۸۰_۸۱.
  45. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۳۵.
  46. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۲.
  47. ثعلبی، الکشف و البیان، ۴:‎ ۸۱.
  48. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۶.
  49. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۲۸.
  50. میلانی، جواهر الکلام فی معرفة الامام، ۲:‎ ۳۳۳.
  51. میلانی، جواهر الکلام فی معرفة الامام، ۲:‎ ۲۵۳.
  52. حسکانی، شواهد التنزیل، ۱:‎ ۲۲۳_۲۳۶.
  53. میلانی، جواهر الکلام فی معرفة الامام، ۲:‎ ۲۵۳.
  54. میلانی، جواهر الکلام فی معرفة الامام، ۲:‎ ۲۵۴.
  55. سید عباس، صادقی فدکی، دانشنامه امام رضا، شماره۱، ص۲۹۷.
  56. هندی، میر حامد حسین، عبقات الانوار، ص۶۳.
  57. باقری، علی اوسط، نقد و بررسی تفسیر رشید رضا از آیه ولایت، نشریه معرفت، شماره۴۸، ص۶۹.
  58. مرتضوی، «بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت»، مطالعات اسلامی.
  59. حسکانی، شواهد التنزیل، ۱:‎ ۲۱۰_۲۳۵.
  60. ابن‌کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۳:‎ ۱۲۶_۱۲۷.
  61. میلانی، جواهر الکلام فی معرفة الامام، ۲:‎ ۲۷۰.
  62. طباطبایی، المیزان، ۶:‎ ۱۹_۲۹.
  63. طباطبایی، المیزان، ۶:‎ ۲۹_۳۰.
  64. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۲۴۱.
  65. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۱:‎ ۲۷۶.
  66. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۲۴۱.
  67. صادقی فرد، غلامرضا، آیه ولایت، ص133.
  68. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۲۳.
  69. موحدی، امامت تطبیقی، ۱۴۷.
  70. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۶.
  71. دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
  72. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۶.
  73. موحدی، امامت تطبیقی، ۱۲۳.
  74. سید عباس، صادقی فدکی، دانشنامه امام رضا، شماره۱، ص۲۹۷.
  75. صادقی فرد، غلامرضا، آیه ولایت، ص.
  76. تفسیر نور، ج3، ص112.
  77. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  78. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۴.
  79. طباطبایی، المیزان، ۶:‎ ۴.
  80. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۳۵.
  81. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  82. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۴.
  83. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۲۴.
  84. تفسیر نور، ج3، ص112.
  85. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  86. دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
  87. ترجمه تفسیر طبری، ج2، ص412.
  88. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  89. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۳۳_۳۳۴.
  90. موحدی، امامت تطبیقی، ۱۶۳.
  91. دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
  92. دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
  93. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۶.
  94. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۶.
  95. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  96. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۳۲.
  97. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  98. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  99. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۲۳.
  100. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  101. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  102. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  103. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  104. ثعلبی، الکشف و البیان، ۴:‎ ۸۰.
  105. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  106. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۳۴.
  107. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  108. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  109. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۲.
  110. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  111. ابن‌کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۳:‎ ۱۲۶_۱۲۷.
  112. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  113. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۲.
  114. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  115. طبرسی، مجمع البیان، ۳:‎ ۳۲۷.
  116. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  117. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۲۶_۴۲۷.
  118. موحدی، امامت تطبیقی، ۱۵۵.
  119. امینی نجفی، عبدالحسین، الغدیر، ج۳، ص۱۶۳.
  120. طباطبایی، المیزان، ۶:‎ ۱۰.
  121. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۲۷.
  122. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  123. موحدی، امامت تطبیقی، ۱۲۵_۱۳۰.
  124. طباطبایی، المیزان، ۶:‎ ۶_۷.
  125. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۳۳.
  126. صادقی فرد، غلامرضا، آیه ولایت،انتشارات مهام توس،1390، ص130.
  127. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم (تفسیر ابن کثیر)، دارالکتب العلمیه،1419ق، بیروت، ج3، ص126.
  128. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۳۳.
  129. طباطبایی، المیزان، ۶:‎ ۷.
  130. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۶.
  131. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  132. باقری، علی اوسط، نشریه معرفت آذر ۱۳۸۳، نقد و بررسی تفسیر رشید رضا از آیه ولایت، ص۸۹.
  133. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  134. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۳۴.
  135. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  136. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  137. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۳۴.
  138. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  139. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  140. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  141. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  142. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۳۵.
  143. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۵.
  144. دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
  145. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲:‎ ۳۸۵.
  146. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  147. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  148. جلاییان اکبرنیا، علی، نشریه الهیات و حقوق، شماره ۲۹، ص۹۱.
  149. طبری، محمدبن جریر، المسترشد فی الامامه،1415ق، ص353.
  150. دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
  151. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۳۱.
  152. طبرسی، احتجاج، ترجمه جعفری، ج۱، ص۲۵۶.
  153. میرزایی، مهدی، تاریخ مختصر امیرالمؤمنین،انتشارات نیک معارف،1398،.
  154. دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
  155. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴:‎ ۴۳۱.
  156. امینی نجفی، الغدیر، ج1، ص337و338.
  157. مرتضوی، «بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت»، مطالعات اسلامی.
  158. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۳۴.
  159. حسن‌بگی، «پاسخ به شبهه آلوسی»، مطالعات تفسیری.
  160. آلوسی، روح المعانی، ۳:‎ ۳۳۴.
  161. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  162. حسکانی، شواهد التنزیل، ۱:‎ ۲۳۶.
  163. طبرسی، مجمع البیان، ۳:‎ ۳۲۵.
  164. حسکانی، شواهد التنزیل، ۱:‎ ۲۳۷.
  165. حسینی طهرانی، امام‌شناسی، ۵:‎ ۲۱۱.
  166. مرتضوی، «بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت»، مطالعات اسلامی.
  167. حسینی طهرانی، امام‌شناسی، ۵:‎ ۲۰۹.
  168. حسینی طهرانی، امام‌شناسی، ۵:‎ ۲۱۱_۲۱۵.
  169. حسینی طهرانی، امام‌شناسی، ۵:‎ ۲۱۱_۲۱۵.
  170. حسکانی، شواهد التنزیل، ۱:‎ ۲۳۷.
  171. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  172. «پرتال جامع علوم و معارف قرآن». www.maarefquran.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۰۵-۱۹.
  173. طنطاوی، معجم الاعراب، ۱۳۸.

منابع

پیوند به بیرون