آیه ولایت: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:
به شهادت اکثر مفسران شیعه و سنی این آیه مدنی و در شان علی بن ابیطالب است<ref name=":1"/><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=محمودبن عبدالله، آلوسی، روح المعانی، ج3، ص335}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طبری، محمدبن جریر، تفسیر طبری، ترجمه مترجمان،انتشارات طوس، تهران 1356، ج2، ص411}}</ref><ref name=":6"/> مفسران شیعه با استناد به این آیه مقام ولایت مطلق پیامبر اسلام را به همه امامان تعمیم می‌دهند و معتقدند علاوه بر خدا و پیامبرش، دسته سومی که شامل این آیه می‌شوند امامان هستند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن1383، تهران، ج3، ص113}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی،انتشارات رادنگار، 1388، ص123}}</ref>
به شهادت اکثر مفسران شیعه و سنی این آیه مدنی و در شان علی بن ابیطالب است<ref name=":1"/><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=محمودبن عبدالله، آلوسی، روح المعانی، ج3، ص335}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طبری، محمدبن جریر، تفسیر طبری، ترجمه مترجمان،انتشارات طوس، تهران 1356، ج2، ص411}}</ref><ref name=":6"/> مفسران شیعه با استناد به این آیه مقام ولایت مطلق پیامبر اسلام را به همه امامان تعمیم می‌دهند و معتقدند علاوه بر خدا و پیامبرش، دسته سومی که شامل این آیه می‌شوند امامان هستند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن1383، تهران، ج3، ص113}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی،انتشارات رادنگار، 1388، ص123}}</ref>


ابن تیمیه گفته‌است این آیه دربارهٔ عامه مؤمنان نازل شده‌است<ref name=":7">{{یادکرد کتاب|عنوان=پژوهشنامه امامیه، سال سوم، شماره پنجم، بهار و تابستان ۹۶، ص۵۷_۸۰}}</ref><ref name=":8">{{یادکرد کتاب|عنوان=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین، ابراهیم ابراهیمی، محمد تیموری، اصغر طهماسبی بلداجی}}</ref> و روایت شأن نزول در مورد علی بن ابی‌طالب را از جعلیات می‌داند.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> او اولین کسی است که به صراحت تمام، شأن نزول آیه برای علی را انکار می‌کند. او برای سخن خود، ادعای اجماع می‌کند و می‌گوید: «اهل علم بر این مطلب که آیه در خصوص علی به صورت مخصوص نازل نشده است، اجماع دارند و علی در نمازش صدقه نداده است.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> طبری نیز پس از گزارش چهار روایت در مورد شأن نزول آیه و علی بن ابی‌طالب، روایتی دیگر که در آن، شأن نزول آیه [[عبادة بن صامت]] ذکر است را گزارش می‌کند. ابن کثیر، از کسانی است که شأن نزول را برای عبادة بن صامت ترجیح داده است۔<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref> در این میان ابن تیمیه سند حدیث اعطای انگشتر توسط علی بن ابیطالب را ضعیف و مخدوش می‌داند در حالیکه در منابع متعدد اهل سنت با راویان متعدد ذکر شده‌است.<ref name=":7"/><ref name=":8"/>
ابن تیمیه گفته‌است این آیه دربارهٔ عامه مؤمنان نازل شده‌است<ref name=":7">{{یادکرد کتاب|عنوان=پژوهشنامه امامیه، سال سوم، شماره پنجم، بهار و تابستان ۹۶، ص۵۷_۸۰}}</ref><ref name=":8">{{یادکرد کتاب|عنوان=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین، ابراهیم ابراهیمی، محمد تیموری، اصغر طهماسبی بلداجی}}</ref> و روایت شأن نزول در مورد علی بن ابی‌طالب را از جعلیات می‌داند.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> او اولین کسی است که به صراحت تمام، شأن نزول آیه برای علی را انکار می‌کند. او برای سخن خود، ادعای اجماع می‌کند و می‌گوید: «اهل علم بر این مطلب که آیه در خصوص علی به صورت مخصوص نازل نشده است، اجماع دارند و علی در نمازش صدقه نداده است.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> طبری نیز پس از گزارش چهار روایت در مورد شأن نزول آیه و علی بن ابی‌طالب، روایتی دیگر که در آن، شأن نزول آیه [[عبادة بن صامت]] ذکر است را گزارش می‌کند. ابن کثیر، از کسانی است که شأن نزول را برای عبادة بن صامت ترجیح داده است۔ دلیل ابن کثیر، هماهنگی شأن نزول آیات قبلی و بعدی این آیه عنوان شده است۔<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref> در این میان ابن تیمیه سند حدیث اعطای انگشتر توسط علی بن ابیطالب را ضعیف و مخدوش می‌داند در حالیکه در منابع متعدد اهل سنت با راویان متعدد ذکر شده‌است.<ref name=":7"/><ref name=":8"/>


==== راویان خبر از صحابه و تابعین ====
==== راویان خبر از صحابه و تابعین ====
خط ۸۰: خط ۸۰:
در این بین، مفسران اهل سنت همچون زمخشری و قاسمی، منظور از عبارت راکعون را خاضعون دانسته‌اند. آلوسی در علت اتخاذ چنین دیدگاهی توسط برخی مفسران سنی مذهب را، عدم جواز پرداخت زکات در هنگام نماز دانسته‌اند.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> به نظر می رسد که اولین بار، ابومسلم بحر اصفهانی (د ۳۲۲ قمری) از مفسران معتزلی مذهب، رکوع در آیه را به معنای خضوع دانسته‌است۔ ابن عطیه، دیگر مفسر سنی مذهب نیز کاربرد رکوع در آیه را مجازی می‌داند؛ او معتقد است که چون رکوع، یکی از ارکان نماز است، در اینجا رکوع به معنای نماز می‌باشد و معنای آیه، توصیف مومنان به زیاد نمازگزاردن است۔ به عقیده ابوحیان، لازمه این دیدگاه، تکرار مفهوم نماز در آیه است؛ چرا که یک مرتبه با عبارت یقیمون الصلاة به نماز اشاره شده است و نیاز به تکرار نبوده‌است، مگر آنکه اهمیت نماز، مورد تاکید قرار گرفته باشد۔ او همچنین گزارش می‌کند به نظر برخی از مفسران (از جمله ابن عاشور)، یقیمون الصلاة به نماز واجب و هم راکعون به نماز مستحب اشاره دارد۔ مراغی دیگر مفسر سنی مذهب، به نقل از زمخشری در اساس البلاغه، معقتد است که هرکسی را که به خدا ایمان آورده و بت نپرسد، راکع نامیده می‌شود و منظور از رکوع در این عبارت را، خضوع و ایمان در برابر خدا می‌داند۔<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref>
در این بین، مفسران اهل سنت همچون زمخشری و قاسمی، منظور از عبارت راکعون را خاضعون دانسته‌اند. آلوسی در علت اتخاذ چنین دیدگاهی توسط برخی مفسران سنی مذهب را، عدم جواز پرداخت زکات در هنگام نماز دانسته‌اند.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> به نظر می رسد که اولین بار، ابومسلم بحر اصفهانی (د ۳۲۲ قمری) از مفسران معتزلی مذهب، رکوع در آیه را به معنای خضوع دانسته‌است۔ ابن عطیه، دیگر مفسر سنی مذهب نیز کاربرد رکوع در آیه را مجازی می‌داند؛ او معتقد است که چون رکوع، یکی از ارکان نماز است، در اینجا رکوع به معنای نماز می‌باشد و معنای آیه، توصیف مومنان به زیاد نمازگزاردن است۔ به عقیده ابوحیان، لازمه این دیدگاه، تکرار مفهوم نماز در آیه است؛ چرا که یک مرتبه با عبارت یقیمون الصلاة به نماز اشاره شده است و نیاز به تکرار نبوده‌است، مگر آنکه اهمیت نماز، مورد تاکید قرار گرفته باشد۔ او همچنین گزارش می‌کند به نظر برخی از مفسران (از جمله ابن عاشور)، یقیمون الصلاة به نماز واجب و هم راکعون به نماز مستحب اشاره دارد۔ مراغی دیگر مفسر سنی مذهب، به نقل از زمخشری در اساس البلاغه، معقتد است که هرکسی را که به خدا ایمان آورده و بت نپرسد، راکع نامیده می‌شود و منظور از رکوع در این عبارت را، خضوع و ایمان در برابر خدا می‌داند۔<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref>


آلوسی مفسر اشعری مذهب اهل تسنن نیز با پذیرش حالیه بودن رکوع برای زکات، معنای رکوع را، رکوع اصطلاحی در نماز می‌داند و آن را نشانه علاقه و نهایت میل مومنان امور نیکوکارانه حتی در میان نماز می‌داند۔<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref>
آلوسی مفسر اشعری مذهب اهل تسنن نیز با پذیرش حالیه بودن رکوع برای زکات، معنای رکوع را، رکوع اصطلاحی در نماز می‌داند و آن را نشانه علاقه و نهایت میل مومنان امور نیکوکارانه حتی در میان نماز می‌داند۔ به عقیده او، مومنان حتی تا پایان یافتن نماز، دادن صدقه به عنوان عملی خیر را به تاخیر نمی‌اندازند۔ به عقیده طیب حسینی، از سخن آلوسی چنین برداشت می‌شود که کار خیری که پس از صرف زمان، موقعیت آن از بین برود، به طریق اولی باید با سرعت بیشتری انجام شود، حتی اگر نماز به عنوان یک مهم دینی، مانع آن باشد۔<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref>


فخر رازی، سه معنا در مورد رکوع در آیه را محتمل دانسته‌است۔ اول آنکه رکوع به معنای خضوع باشد و وصف مومنان در حالت نماز و صدقه۔ دوم آنکه منظور از عبارت رکوع در آیه، بیان شأن مومنان، یعنی اقامه نماز باشد۔ سوم آنکه عبارت رکوع، حالت مومنان در هنگام نزول آیه را بیان کرده باشد۔ به این معنا که در هنگام نزول آیه، برخی از مومنان در حال نماز، برخی در حال رکوع و برخی در حال پرداخت زکات بوده‌اند۔<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref>
فخر رازی، سه معنا در مورد رکوع در آیه را محتمل دانسته‌است۔ اول آنکه رکوع به معنای خضوع باشد و وصف مومنان در حالت نماز و صدقه۔ دوم آنکه منظور از عبارت رکوع در آیه، بیان شأن مومنان، یعنی اقامه نماز باشد۔ سوم آنکه عبارت رکوع، حالت مومنان در هنگام نزول آیه را بیان کرده باشد۔ به این معنا که در هنگام نزول آیه، برخی از مومنان در حال نماز، برخی در حال رکوع و برخی در حال پرداخت زکات بوده‌اند۔<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهش‌های تفسیر تطبیقی}}</ref>

نسخهٔ ‏۳ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۲۲

آیه ولایت
سنگ مقامی مربوط به یکی از قدمگاه‌های علی بن موسی الرضا که بر حاشیه آن، آیه ولایت حکاکی شده‌است
مشخصات قرآنی
نام آیهآیه ولایت
نام سوره[[مائده|مائده]]
محل نزولمدینه
شأن نزولدارد
اختلاف درشأن نزول
اطلاعات دیگر
شماره کلمه۱۴
شماره حرف۸۲
حروف مقطعهندارد
متن آیهref>«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»
ترجمه آیهولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند همان کسانی که نماز برپا می‌دارند و زکات می‌دهند در حالی که در رکوع نمازند.

آیه ۵۵ سوره مائده از قرآن به آیه ولایت معروف است که توسط علی بن موسی الرضا نامگذاری شده‌است. در تمام کتاب‌های تفسیری در مورد این آیه صحبت شده‌است و از اهمیت خاصی نزد شیعه و سنی برخوردار است. به باور شیعیان این آیه در بیان مقام ولایت و امامت محمد و علی است و معتقدند علاوه بر خدا و رسول دسته سومی هم شامل این آیه می‌شوند که امامان شیعه هستند داستان وارد شده برای نزول آیه به این شرح است که در سال‌های اولیه اسلام بعد از هجرت محمد به مدینه فقیری وارد مسجد می‌شود و درخواست کمک می‌کند ولی هیچ‌کس به او کمکی نکرده و در این بین تنها علی در حالی که در رکوع نماز بود به فقیر اشاره کرد تا انگشتری را از انگشت کوچک دست راستش درآورد و برای خود بردارد پس جبرئیل نازل شد و آیه ولایت را بر محمد خواند.

ماجرا و علت نزول مورد اتفاق همه مسلمانان است در معنی کلمه ولی و افاده حصر انما دانشمندان شیعه و سنی نظر متفاوتی دارند و نتایج مختلفی از آیه گرفته‌اند شیعیان انما را حصر دانسته‌اند و ولایت را به معنی سرپرستی و اولی به تصرف و قربت گرفته‌اند و آیه را اینگونه معنا کرده‌اند ولی و سرپرست شما فقط خدا و رسول و کسانی هستند که نماز می‌خوانند و در حال رکوع زکات می‌دهند اما اهل سنت نظریات متفاوتی ارائه کرده‌اند برخی مانند فخر رازی ولی را به معنی دوست یا مانند رشید رضا به معنی ولایت در نصرت گرفتند عده ای انما را منحصر به علی نمی‌دانند دسته‌ای دیگر ایرادات فقهی به اعطای زکات در نماز گرفته‌اند؛ در نهایت آیه معروف به ولایت یکی از آیه‌های مهم برای شیعیان است و علت آن مهر تأییدی است که خداوند به اعطای زکات در نماز به عمل علی بن ابیطالب زده‌است. چه در آیه توصیه به ولایت علی شده باشد، یا به دوستی علی این آیه برای شیعیان برگ برنده ای تلقی می‌شود.

نام‌گذاری

آیه ۵۵ از سوره مائده، در منابع شیعی به نام آیه ولایت شهرت یافته‌است.[۱][۲][۳][۴]

دردانشنامه امام رضا چنین آمده‌است که امام هشتم شیعیان علی بن موسی الرضا این آیه را با نام ولایت خوانده و مصداق آن را علی بن ابیطالب دانسته‌است.[۵]

محتوا و ساختار

متن و ترجمه

مکارم شیرازی، مفسر شیعه مذهب، متن و ترجمه آیه ولایت را اینگونه شرح داده‌است:[۶]

متن:

«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»

ترجمه:

«سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند. .»

محتوا

در آیه، ولی مسلمانان، خدا، پیامبر و مومنانی که نماز به پا می‌دارند و در رکوع زکات می‌دهند عنوان شده‌است.[۷] به عبارتی دیگر، این آیه قصد دارد تا مراتب ولایت را بیا کند.[۸]

این آیه از ۱۴ کلمه و ۸۲ حرف تشکیل شده‌است. در مورد سیاق آیات، برخی از مفسرین شیعه از جمله طباطبایی در تفسیر المیزان و مکارم شیرازی در تفسیر نمونه معتقدند آیه ۵۵ به همراه آیه بعدی«وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ» آیه ولایت نام‌گذاری شده و آیه ۵۶ تکمیل کننده آیه قبل است.[۹][۱۰][۱۱]ابن کثیر دانشمند شافعی مذهب در تفسیر القرآن العظیم آورده‌است محمد پس از اینکه آیه انما ولیکم... را خواند تکبیر گفت و آیه ومن یتول... را در شأن علی قرائت کرد.[۱۲]

محمد حسین طباطبایی از مفسران معاصر شیعه در تفسیر المیزان خود با رد ارتباط آیات ۵۵و۵۶ با آیات قبل و بعد سوره، معتقد است ولایت در این دو آیه ارتباطی با دوستی و نصرت کفار و اهل کتاب نداردو معنای مستقلی دارد.[۱۳]

شأن، مکان و زمان نزول

روایات بسیاری در خصوص شأن نزول آیه ولایت در منابع شیعه و سنی گزارش شده‌اند. بیشتر این روایت‌ها، شأن نزول آیه را اعطای انگشتر به فقیر در حال نماز توسط علی بن ابی‌طالب دانسته‌اند.[۱۴] در دایرةالمعارف قرآن از تفسیر مجمع‌البیان گزارش شده‌است که ابوذر غفاری — از صحابه محمد — گوید که روزی از روزها با پیامبر اسلام در مسجد نماز می‌خواندم که سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد اما کسی جوابش را نداد؛ او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم ولی کسی جواب مساعد به من نداد، در همین حال علی بن ابیطالب که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست او بیرون آورد. محمد نیز که در حال نماز بود این جریان را مشاهده کرد، هنگامی که از نماز فارغ شد سر به سوی آسمان بلند کرد و چنین گفت: خدایا برادرم موسی از تو تقاضا کرد روحش را وسیع گردانی و کارها را بر او آسان سازی و گره از زبانش بگشایی تا مردم گفتارش را درک کنند؛ و نیز موسی درخواست کرد برادرش هارون را وزیر و یاورش قرار دهی و به وسیله او بر توانش بیفزایی و او را در کارهایش شریک قرار دهی؛ خدایا من محمد پیامبر و برگزیده توأم سینه مرا گشاده گردان کارها را بر من آسان ساز و از خاندانم علی را وزیرم گردان تا به وسیله او پشتم قوی و محکم گردد؛ ابوذر می‌گوید هنوز دعای محمد پایان نیافته بود که جبرئیل آیه ولایت را نازل کرد؛[۱۵][۱۶][۱۷] این شأن نزول با اختصار و تفصیل در منابع روایی و تفسیری و کلامی مذاهب اسلامی نقل شده‌است.[۱۸][۱۹][۲۰] از جمله صحابه‌ای که این واقعه را نقل کرده‌اند، می‌توان به علی بن ابی‌طالب، عبدالله بن عباس، ابورافع مدنی، عمار یاسر، ابوذر غفاری، انس بن مالک و مقداد بن اسود اشاره کرد. غیر از صحابه، تابیعینی چون مسلمة بن کهیل، عتبة بن ابی‌حکیم، سدی و مجاهد نیز ناقل این شأن نزول بوده‌اند.[۲۱]

سید هاشم بحرانی در کتاب غایة المرام تعداد ۲۴ حدیث دربارهٔ شأن نزول آیه که دربارهٔ علی بن ابی‌طالب است از منابع اهل سنت و تعداد ۱۹ حدیث نیز از منابع شیعه گزارش شده‌است.[۲۲][۲۳] حاکم حسکانی نیز این سبب نزول را با ۲۶ طریق گزارش کرده‌است. جمعی از متکلمین اهل سنت که برای این شأن نزول ادعای اجماع کرده‌اند عبارتند از قوشچی حنفی در شرح تجرید، قاضی عضدالدین ایجی، در شرح مواقف فی علم الکلام، میر سیدشریف جرجانی در شرح مواقف و سعدالدین تفتازانی در شرح مقاصد.[۲۴]

از دیدگاه شیعیان، تردیدی در خصوص نزول آیه در شأن علی بن ابی‌طالب وجود ندارد، اما از دیدگاه اهل سنت، اختلاف‌هایی گزارش شده‌است. با این وجود دیدگاه غالب اهل سنت، بر این است که این آیه در شأن علی نازل شده‌است. در اینباره قاضی ایجی در کتاب مواقف تصریح می‌کند که مفسران مسلمان بر نزول این آیه در وصف علی بن ابی‌طالب اجماع دارند. دیگر علمای اهل سنت همچون سعدالدین تفتازانی در شرح المقاصد، قوشچی در شرح تجرید و جرجانی در شرح مواقف به این اجماع، اشاره کرده‌اند.[۲۵] ابوالعباس احمد بن ابراهیم از علمای زیدیه نیز به روایات متواتری اشاره می‌کند که در اثبات شأن نزول آیه برای علی بن ابی‌طالب، تردیدی باقی نمی‌گذارند.[۲۶] ابن عطیه به نقل از سدی، نقل می‌کند که هر چند مصداق آیه عام است، اما این علی بن ابی‌طالب بود که بخشش انگشتر در نماز برای او گزارش شده‌است۔ ابن عطیه نیز خود این ماجرا را مورد اجماع مفسران گزارش می‌کند۔ ابن عطیه همچنین با نقل نظر مجاهد که آیه را در شأن علی دانسته است، این سخن را محل تأمل می‌داند۔ ابن عطیه شأن نزول دیگری را گزارش می‌کند مبنی بر اینکه، گروهی از اهل کتاب که مسلمان شده بودند، برای شکایت از سختی‌های رواداشته شده بر آنها توسط طایفه خود، به نزد پیامبر اسلام آمدند و این آیه در دلداری از آنها نازل شد۔[۲۷]

آلوسی از فقهای شافعی مذهب گزارش می‌کند که بیشتر اخباری‌ها بر این باورند که آیه در شأن علی بن ابیطالب نازل شده‌است.[۲۸][۲۹][۳۰]

به شهادت اکثر مفسران شیعه و سنی این آیه مدنی و در شان علی بن ابیطالب است[۵][۳۱][۳۲][۱۲] مفسران شیعه با استناد به این آیه مقام ولایت مطلق پیامبر اسلام را به همه امامان تعمیم می‌دهند و معتقدند علاوه بر خدا و پیامبرش، دسته سومی که شامل این آیه می‌شوند امامان هستند.[۳۳][۳۴]

ابن تیمیه گفته‌است این آیه دربارهٔ عامه مؤمنان نازل شده‌است[۳۵][۳۶] و روایت شأن نزول در مورد علی بن ابی‌طالب را از جعلیات می‌داند.[۳۷] او اولین کسی است که به صراحت تمام، شأن نزول آیه برای علی را انکار می‌کند. او برای سخن خود، ادعای اجماع می‌کند و می‌گوید: «اهل علم بر این مطلب که آیه در خصوص علی به صورت مخصوص نازل نشده است، اجماع دارند و علی در نمازش صدقه نداده است.[۳۸] طبری نیز پس از گزارش چهار روایت در مورد شأن نزول آیه و علی بن ابی‌طالب، روایتی دیگر که در آن، شأن نزول آیه عبادة بن صامت ذکر است را گزارش می‌کند. ابن کثیر، از کسانی است که شأن نزول را برای عبادة بن صامت ترجیح داده است۔ دلیل ابن کثیر، هماهنگی شأن نزول آیات قبلی و بعدی این آیه عنوان شده است۔[۳۹] در این میان ابن تیمیه سند حدیث اعطای انگشتر توسط علی بن ابیطالب را ضعیف و مخدوش می‌داند در حالیکه در منابع متعدد اهل سنت با راویان متعدد ذکر شده‌است.[۳۵][۳۶]

راویان خبر از صحابه و تابعین

راویان این خبر میرحامد حسین هندی در عبقات الانوار و سید علی میلانی در جواهرالکلام را تعدادی از صحابه و تابعین هستند که عبارتند از: علی بن ابیطالب، مقداد بن اسود کِندی، عمار بن یاسر، عبدلله بن عباس، ابوذر غفاری، جابر بن عبدلله انصاری، ابو رافع، انس بن مالک، حسان بن ثابت انصاری، محمد بن حنفیه، ابن جریح مکی، سعید بن جبیر، عطاء، مجاهد، سدّی، مقاتل، ضحاک.[۴۰][۴۱] سید بن طاووس، فقیه شیعه، این خبر را از نود طریق ذکر کرده‌است،[۵] از میان دانشمندان غیر شیعه که شأن نزول آیه را تنها علی بن ابی‌طالب می‌دانند می‌توان به قاضی عضد ایجی، میر شریف جرجانی در شرح مواقف، سعد الدین تفتازانی در شرح المقاصد، قوشچی سمرقندی، کلبی،[۴۲] ابن جریر طبری در الجامع البیان عن تاویل القرآن ،زمخشری در الکشاف، واحدی نیشابوری در احکام القرآن،حاکم حسکانی در شواهد التنزیل، ابن عساکر در تاریخ مدینه الدمشق، جلال الدین سیوطی در اسباب النزول اشاره کرد. علامه امینی، از نویسندگان شیعه در جلد سوم کتاب الغدیر اسامی دیگری را نیز ذکر می‌کند.[۴۳]

از میان منابع اهل سنت، زحیلی، بیضاوی و جزائری، شأن نزول آیه را بدون سند از علی بن ابی‌طالب گزارش کرده‌اند۔ ابن کثیر و حسکانی نیز با ذکر سند، این روایت را از علی نقل کرده‌اند۔ قنوجی، قرطبی در جامع لاحکام القرآن و آلوسی در روح المعانی، روایت را به نقل از ابن عباس آورده‌اند۔ نیشابوری در غرائب القرآن و ثعلبی در کشف البیان نیز روایتی از ابوذر غفاری گزارش کرده‌اند۔ سلطان العلما در تفسیر القرآن و سیوطی در اسباب، روایت را از عمار نقل می‌کنند۔ نیشابوری روایت دیگری را از مقداد گزارش کرده‌است۔ ابن جوزی در تذکرة الخواص روایت را از غالب بن عبدالله، و سلطان العلما و حسکانی در شواهد التنزیل روایت را از جابر بن عبدالله نقل می‌کند۔ سیوطی در درالمنثور و ابن کثیر در تفسیر القرآن العظیم، روایتی از اسلم ابورافع و فخر رازی روایت را از عبدالله بن سلام نقل می‌کنند۔ گنجی در کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی‌طالب و حسکانی روایت را از انس بن مالک نقل حدیث می کنند۔ از میان تابعینی که روایت شأن نزول از آنها در منابع اهل سنت نقل شده‌است می‌توان به سلمة بن کهیل، مجاهد بن جبیر، اسماعیل بن عبدالرحمن سدی، عتبة بن ابی حکیم، عطاء بن سائب و عبدالملک بن جریج مکی اشاره کرد۔[۴۴]

زمان و مکان نزول آیه

به اتفاق شیعه و سنی سوره مائده، از سوره‌های مدنی است و جزو آخرین سوره‌هایی است که بر محمد نازل شده‌است؛ نزول این سوره به سال‌های آخر عمر محمدبن عبدالله نسبت داده می‌شود که آیه ولایت از آیات این سوره از قرآن است.[۴۵] در سوره مائده به امر ولایت بر تمام مؤمنان به‌طور ویژه پرداخته شده‌است؛ همه مؤمنان مورد خطاب مستقیم این آیه هستند و این خطاب به زمان خاصی اختصاص ندارد.[۴۶]

تفسیر

واژه انما

تصویر کتیبه آیه ولایت واقع در مسجد بالای سر حرم علی بن موسی الرضا که از قدیمیترین اماکن حرم رضوی و مربوط به عهد غزنویان است.

به گزارش مکارم شیرازی، مفسر شیعه، این آیه با کلمه «اِنَّما» شروع شده‌است که در زبان عربی برای انحصار کاربرد دارد و در فارسی مترادف کلمه «فقط» است. به عقیده همو، آمدن «اِنَّما» در ابتدای این آیه مشخص کرده‌است که ولی و سرپرست و متصرف در امور شما سه کس هستند که عبارتند از خدا، پیامبر و کسانی که ایمان آورده‌اند و نماز را به پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند.[۴۷]

نظر دانشمندان ادبیات عرب در مورد «انما» :وقتی کتاب‌های دانشمندان ادبیات عرب را بررسی می‌کنیم، ابن هشام تفتازانی و ابوحیان معتقدند انما از ادات حصر می‌باشد.[۴۸]

واژه ولی

«ولی» در آیه به معنی «قرب»،[۵][۴۹] «سرپرستی»، «تصرف» و «رهبری مادی و معنوی» است[۵۰] واژه «ولی» در کتب لغوی قرن اول فقط به معنای «سرپرست» به کار بسته می‌شد و معنای «دوست» بعدها افزوده شده‌است. «ولی» در اصطلاح فقها و مفسران بیشتر به معنای «متولی» و «اولی به تصرف» به کار رفته‌است. در لغت عرب «ولی» به معنای محب، دوست، یاور، همسایه، هم سوگند، پیرو، داماد[۵۱] و قرب است. «ولی» کسی است که امر دیگری را به عهده گیرد و «ولایت» در این‌جا همان «اولی به تصرف» معنی می‌دهد. برای اثبات این ادعا به صورت طبیعی معانی داماد، هم‌پیمان، همسایه و پیرو حذف می‌شود. با توجه به واژه «انما» که افاده حصر (فقط برای یک نفر مصداق دارد) می‌کند، معانی دوست و محب و یاور هم حذف می‌شود؛ چون این معانی بار بر افراد خاصی از مؤمنان نمی‌شود، چرا که قرآن همه مؤمنان را محب و دوست یکدیگر می‌داند. پس فقط معنی اولی به تصرف در این آیه صدق می‌کند.[۵۲]

فخرالدین رازی بر این باور است که معنای کلمه ولی در آیه، محب و ناصر (دوست و یاور) است و به معنای سرپرست نمی‌باشد. دلیل او برای این مدعا، قرائن قرآنی و آیات قبل و بعد این آیه است. بنابر این استدلال، از آنجا که کلمه اولیاء در آیه ۵۱ و آیه ۵۷ سوره مائده به معنای دوست و یاور است، کلمه ولیکم در آیه محل مناقشه نیز، به همین معنا به کار رفته‌است.[۵۳] به نظر او، اگر ولی به معنای اولی به تصرف در نظر گرفته شود، سیاق آیات مختل خواهد شد.[۵۴]

شیعیان معتقدند با توجه به آیه علی حتی در زمان حیات محمد هم که زمان نزول آیه بوده اولی به تصرف بوده‌است و آنچه آیه در صدد اثبات آن است وجود مقام ولایت است نه اعمال آن مقام.[۵۲] به عبارت دیگر، آیه تنها علی را به عنوان ولی بالقوه بعد از پیامبر گزارش می‌کند، و نه ولی بالفعل در زمان نزول آیه.[۵۵] همان‌طور که ولایت پیامبر با ولایت خدا قابل جمع است ولایت علی نیز با ولایت محمد منافات ندارد. پس علی در زمان حیات محمد هم ولایت و اولویت در تصرف داشته، اما این ولایت را به خصوص در مقابل محمد اعمال نمی‌کرده‌است. از منظر شیعیان مقام ولایت با مقام خلافت و زمامداری متفاوت است و مقصود از ولایت در آیه فوق امارت نیست. هرچند طبری دانشمند اهل سنت این آیه را نصی بر خلافت علی می‌داند.[۵۶]

فخر رازی همچنین معتقد است علی در حین نزول آیه یعنی زمان حیات پیامبر امام نبوده و حق تصرف نداشته‌است، بلکه فقط پس از محمد می‌شود برای علی امامت قائل شد. پس اگر شیعه ولایت را در آیه فوق ولایت در تصرف و امامت معنا کند برای خدا و رسول ثبوت فعل دارد ولی برای علی در زمان نزول آیه ثابت نیست، که این با ظاهر آیه در منافات است، ولی اگر ولایت به معنی یاری و محبت معنا شود، برای هر سه دسته ثبوت فعل دارد.[۵۷][۵۸]

بر اساس روایتی از جعفر صادق که در کتاب کافی نقل شده‌است؛ معنای عبارت ولیکم در این آیه، شایسته ترین بر شما است۔[۵۹]

واژه زکات

«زکات» :اغلب کاربردهای زکات در قرآن به معنی صدقه واجب نیست، بلکه معنی انفاق و صدقه نیز می‌دهد، مثل مریم/ ۳۱ «وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا». حتی در آیات مکی هم زکات به معنی صدقه و انفاق است. بسیاری از مفسران اهل سنت مثل قرطبی نیز مانند شیعیان قائل هستند چه صدقه مستحبی و چه زکات واجب هر دو در قرآن زکات نامیده شده‌است.[۶۰]

همچنین فخر رازی می‌گوید کلمه زکات در قرآن برای عمل واجب به کار می‌رود اما عمل علی نمی‌تواند ادای زکات واجب باشد، زیرا در آن صورت باید قائل شویم که او ادای زکات را تا آن وقت به تأخیر انداخته‌است و این یعنی معصیت.[۶۱]

بر اساس روایتی از جعفر صادق در کتاب کافی، آنچه که علی در هنگام نماز بخشیده‌است، عبا (حله) بوده است که هزار دینار ارزش داشته است۔ بنابر این روایت، آن سائل، یکی از فرشتگان بود که قصد آزمودن داشته است۔ در روایات دیگری نیز نوع بخشش و جنس بخشیده شده توسط علی بن ابی‌طالب مورد اختلاف گزارش شده است۔[۶۲]

واژه رکوع

«رکوع» در لغت به معنی انحنا و در اصطلاح به معنی جزئی از اجزاء نماز است.[۶۳] ابوحیان، از مفسران اهل سنت، منظور از «و هم راکعون» در آیه را به دو حالت وصفی و حالی بیان می‌کند۔ در این میان مفسرانی چون ابن عطیه، این واژه را مجازی دانسته‌اند۔ در فرض وصفی بودن، این عبارت یک جمله اسمیه است که صفت سومی «رکوع یا خضوع» را برای مومنان در نظر می‌گیرد۔ در صورت حالیه بودن، واو حرف حالیه و عبارت راکعون به معنای حالت ایتاء زکات بوده است۔[۶۴]

مکارم شیرازی مفسر شیعه می‌گوید کلمه رکوع در این آیه به معنای رکوع نماز است و نه به معنی خضوع. ذکر جمله یقیمون الصلوة خود شاهدی بر این موضوع است، چرا که در هیچ جای قرآن نیامده زکات را با خضوع بدهید بلکه باید با اخلاص نیت و عدم منت داد. پس آوردن رکوع و نماز در کنار هم تبیین کننده کاربرد اصطلاحی رکوع است.[۵۰] مفسران شیعه استدلال کرده‌اند که اگر بخواهد رکوع به معنای خضوع به کار رود، باد به همراه قرینه باشد که در این آیه قرینه‌ای بر این مبنا وجود ندارد.[۶۵] ضمن اینکه روایات در خصوص شأن نزول، خود قرینه‌ای بر این مطلب است که رکوع در آیه، به معنای مصطلح آن، یعنی خمیدگی در نماز است.[۶۶]

در این بین، مفسران اهل سنت همچون زمخشری و قاسمی، منظور از عبارت راکعون را خاضعون دانسته‌اند. آلوسی در علت اتخاذ چنین دیدگاهی توسط برخی مفسران سنی مذهب را، عدم جواز پرداخت زکات در هنگام نماز دانسته‌اند.[۶۷] به نظر می رسد که اولین بار، ابومسلم بحر اصفهانی (د ۳۲۲ قمری) از مفسران معتزلی مذهب، رکوع در آیه را به معنای خضوع دانسته‌است۔ ابن عطیه، دیگر مفسر سنی مذهب نیز کاربرد رکوع در آیه را مجازی می‌داند؛ او معتقد است که چون رکوع، یکی از ارکان نماز است، در اینجا رکوع به معنای نماز می‌باشد و معنای آیه، توصیف مومنان به زیاد نمازگزاردن است۔ به عقیده ابوحیان، لازمه این دیدگاه، تکرار مفهوم نماز در آیه است؛ چرا که یک مرتبه با عبارت یقیمون الصلاة به نماز اشاره شده است و نیاز به تکرار نبوده‌است، مگر آنکه اهمیت نماز، مورد تاکید قرار گرفته باشد۔ او همچنین گزارش می‌کند به نظر برخی از مفسران (از جمله ابن عاشور)، یقیمون الصلاة به نماز واجب و هم راکعون به نماز مستحب اشاره دارد۔ مراغی دیگر مفسر سنی مذهب، به نقل از زمخشری در اساس البلاغه، معقتد است که هرکسی را که به خدا ایمان آورده و بت نپرسد، راکع نامیده می‌شود و منظور از رکوع در این عبارت را، خضوع و ایمان در برابر خدا می‌داند۔[۶۸]

آلوسی مفسر اشعری مذهب اهل تسنن نیز با پذیرش حالیه بودن رکوع برای زکات، معنای رکوع را، رکوع اصطلاحی در نماز می‌داند و آن را نشانه علاقه و نهایت میل مومنان امور نیکوکارانه حتی در میان نماز می‌داند۔ به عقیده او، مومنان حتی تا پایان یافتن نماز، دادن صدقه به عنوان عملی خیر را به تاخیر نمی‌اندازند۔ به عقیده طیب حسینی، از سخن آلوسی چنین برداشت می‌شود که کار خیری که پس از صرف زمان، موقعیت آن از بین برود، به طریق اولی باید با سرعت بیشتری انجام شود، حتی اگر نماز به عنوان یک مهم دینی، مانع آن باشد۔[۶۹]

فخر رازی، سه معنا در مورد رکوع در آیه را محتمل دانسته‌است۔ اول آنکه رکوع به معنای خضوع باشد و وصف مومنان در حالت نماز و صدقه۔ دوم آنکه منظور از عبارت رکوع در آیه، بیان شأن مومنان، یعنی اقامه نماز باشد۔ سوم آنکه عبارت رکوع، حالت مومنان در هنگام نزول آیه را بیان کرده باشد۔ به این معنا که در هنگام نزول آیه، برخی از مومنان در حال نماز، برخی در حال رکوع و برخی در حال پرداخت زکات بوده‌اند۔[۷۰]

ابن کثیر نیز با توجه به دیدگاه ابومسلم اصفهانی، عبارت و هم راکعون را حال برای عبارت یوتون الزکات نمی‌داند و در صورتی که چنین باشد، لزوم ارجحیت پرداخت زکات در حالت نماز بر دیگر حالت‌ها را مطرح می‌کند۔ به عقیده او چون فقیهان به چنین ارجحیتی حکم نکردند، چنین حالیتی برای عبارت، صحیح نیست۔[۷۱]

تمام مفسران شیعه با توجه به روایات در خصوص شأن نزول آیه که مربوط به اعطای انگشتر توسط علی در حالت رکوع نماز است، کلمه رکوع را به معنای رکوع اصطلاحی در نماز می‌دانند۔ طوسی در اینباره، هرگونه تفسیر عبارت رکوع به احتمالات دیگر را به جهت بدون قرینه بودن و مجازی بودنش رد می‌کند۔ طبرسی نیز به نقد دلایل معتقدان به معانی مجازی رکوع پرداخته است۔ دیگر مفسران شیعه نیز، جز گزارش انتقادات طبرسی و طوسی و شرح و بسط آنها، چیز جدیدی گزارش نکرده‌اند۔ تنها مفسر شیعه که معنای رکوع را، خضوع دانسته‌است، مصطفوی در تفسیر روشن است۔ مصطفوی این خضوع را وصف برای زکات و نماز است و نشانه ایمان خالص۔ به عقیده مصطفوی این ایمان خالص، سبب مقام ولایت نسبت به افراد نیازمند خواهد شد و این ولایت سرانجام به جانشینی پیامبران می‌انجامد۔[۷۲]

عبارت الذین آمنوا

«الذین آمنوا» :در ادبیات عرب مکرر دیده می‌شود که لفظ جمع برای مفرد به کار رفته‌است؛[۷۳] با توجه به کلمه «الذین» و «آمنوا» که جمع آمده‌اند و مصداق آن علی بن ابیطالب است به این نکته توجه می‌شود که حمل جمع بر مفرد در قرآن بارها ذکر شده‌است که به چند نمونه از این آیات اشاره می‌کنیم:

  • آیه ۶۱ سوره آل عمران که به آیه مباهله مشهور است: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ» در این آیه نیز کلمه نِساءَنا و أَنفُسَنا به صورت جمع آمده در حالیکه فقط بر یک نفر (نِساءَنا فاطمه دختر محمد) و (أَنفُسَنا علی بن ابیطالب) دلالت دارد.
  • آیه ۱۷۲ سوره آل عمران: «الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ ۚ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ» که شأن نزول این آیه هم برمیگردد به داستان جنگ اُحد و «نعیم ابن مسعود» که تنها یک نفر است.
  • آیه ۵۲ سوره مائده: «فَتَرَی الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشَیٰ أَنْ تُصِیبَنَا دَائِرَةٌ ۚ فَعَسَی اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلَیٰ مَا أَسَرُّوا فِی أَنْفُسِهِمْ نَادِمِینَ» در حالیکه آیه دربارهٔ «عبدالله ابی» وارد شده‌است.
  • آیه ۸ سوره منافقون: «یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَی الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ»[۷۴][۷۳]

علامه امینی در الغدیر بیست آیه از قرآن را ذکر کرده‌است که در آن لفظ جمع آورده شده ولی اراده یک نفر را دارد.[۷۵][۷۶]

ابراهیمی گزارش می‌کند که در آیه ولایت، ادعای مفسران و متلکمان شیعه، عام بودن آیه و دلالت بر مفهومی خاص نیست؛ بلکه ادعا، عام بودن آیه و وجود تنها یک مصداق است که این مصداق توسط روایات مشخص می‌شود. به طور کلی، عام بودن الفاظ آیه با خاص بودن مصادیق آن در تنافی نیست.[۷۷]

فخر رازی با توجه به اینکه در ۷ موضع از این آیه، صیغه جمع به کار رفته‌است و این دلیلی است بر این که این آیه مختص به یک نفر نیست، در مورد اختصاص معنای آیه به علی بن ابی‌طالب، تردیدهایی را مطرح می‌کند. زمخشری در انتقاد به فخر رازی معتقد است که به کار بردن صیغه جمع در آیه، برای دعوت دیگر مؤمنان به چنین کاریست که علی انجام داده‌است. این احتمال که صیغه جمع در آیه برای بزرگ شمردن اقدام علی صورت گرفته‌است نیز از جانب برخی مفسران گزارش شده‌است.[۷۸]

وصف مقوم و وصف مشیر

وصف مقوم وصفیست که دلیل و ملاک حکم راهم بیان می‌کند. وصف مشیر وصفیست که تنها مصداق مورد نظر را معین می‌سازد و دلیل حکم را بیان نمی‌کند. در آیه ولایت وصف الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون برای موصوف الذین آمنوا وصف مشیر است. چرا که زکات دادن در حالت نماز نمی‌تواند دلیل ایمان باشد. پس وصف مقوم نیست. در این آیه با به کار بردن وصف مشیر ولی مؤمنان که با توجه به شأن نزول علی بوده‌است، مشخص می‌شود.[۷۹]

درآیه فوق باید دید مشار الیه وصف مشیر کیست، تا مصداق آن پیدا شود و با توجه به روایات وارده امامان از مصادیق آن هستند؛ ثانیاً ولایت سایر ائمه با ادله استوار در جای خود ثابت شده‌است و امامان نیز واردبر این ولایت می‌شوند مثل پذیرش ولایت پیامبران الهی از سوی اهل ادیان که در طول پذیرش ولایت خداوند است اینجا نیز ولایت اهل بیت در طول ولایت خدا، رسول و علی بن ابیطالب است.[۷۹]

دیگر نظرات

فخر رازی کلمه انما را در این آیه مفید حصر نمی‌داند پس آیه را چنین ترجمه می‌کند که دوست و یاور شما خدا، رسول و مؤمنان هستند و این مؤمنان نماز می‌خوانند و زکات می‌دهند؛ یعنی همه مؤمنان، و از نظر او «و هم راکعون» هم جمله حالیه نیست. وی دربارهٔ کلمه رکوع می‌گوید: به منظور تأکید و تشریف آمده‌است و در این آیه به معنی لغوی یعنی خضوع و خشوع است. پس معنی آیه چنین می‌شود در هنگام اقامه نماز و ادای زکات خاضع و خاشع اند.[۸۰] کشاف و بیضاوی نیز این نظر را پذیرفته‌اند.[۸۱]

رشید رضا دانشمند اهل سنت معتقد است ولایت در آیه به معنی ولایت در نصرت است. این مورد را با توجه به سیاق آیات ذکر می‌کند. همچنین دربارهٔ معنای رکوع می‌گوید به معنی خضوع و ضعف است و عرب هر که را به خدا ایمان داشته و بت نمی‌پرستد را راکع می‌گویند وی منبع خود را در این ادعا اساس البلاغه ذکر می‌کند.[۸۲] او همچنین معتقد است مراد از الذین آمنوا مؤمنان راستین هستند اینکه حمل مفرد، برای جمع از فصاحت به دور است.

کاربردهای کلامی

آیه ولایت از جمله آیاتی است که بین فرقه‌های اسلامی، خصوصا شیعه و سنی، مورد اختلاف‌های بزرگ کلامی قرار گرفته‌است و همین امر سبب نگارش تفاسیر متنوع و متعدد بر این آیه شده‌است۔[۸۳]

اثبات امامت و برتری علی

شیعیان برای اثبات امامت و برتری علی بر دیگران، از این آیه استفاده کرده‌اند. در کتاب تلخیص الشافی از این آیه با عنوان قوی‌ترین دلیل بر اثبات امامت علی بن ابی‌طالب یاد شده‌است.[۸۴] کیفیت استدلال به این آیه از جانب شیعیان چنین است که، عبارت انما، دلیل بر حصر است و عبارت ولی در آیه نیز دلالت بر سرپرستی می‌کند دارد. به این ترتیب، پذیرش ولایت علی همچون پذیرش ولایت محمد و خدا بر مسلمانان واجب فرض شده‌است. شیعیان در خصوص احتمال اینکه معنای ولی چیز دیگری غیر از سرپرست باشد، با توجه به قرینه‌های حالی و مقالی، مدعی‌اند که چون عبارت ولایت پس از ولایت خدا و رسول آمده‌است، معنایی غیر از سرپرست نخواهد داشت.[۸۵][۸۶]

در مقابل اهل سنت، بر این باورند که عبارت ولی در آیه، به معنای دوست است. آنان با توجه به آیه ۵۱ سوره مائده که واژه اولیاء را به معنای دوست به کار برده‌است، به عنوان وحدت سیاق، این کلمه را نیز به معنای دوست ترجمه می‌کنند.[۸۷] همچنین برخی از اهل سنت سبب نزول آیه را ماجرای بخشیدن انگشتر به فقیر توسط علی بن ابی‌طالب نمی‌دانند و برخی مفاد آیه را به طور عام برای همه مومنان دانسته‌اند.[۸۸]

احتجاج‌ها به آیه

علی بن ابی‌طالب در طول حیات خود بارها با استناد به این آیه برتری خود را نسبت به سایر اصحاب را متذکر شده‌است. این استدلال‌ها بعضاً در منابع اهل سنت نیز گزارش شده‌اند.[۸۹][۹۰] برخی از آنها عبارتند از:

  • مثل روز شورا و پیش از انتخاب عثمان برای تصدی خلافت با استناد به این آیه و آیه مباهله[۹۱][۹۲][۹۳][۹۴] و…
  • احتجاج با ابوبکر پس از رحلت محمد[۹۵][۹۶]
  • احتجاج با مهاجرین و انصار[۹۷]
  • احتجاج در میدان صفین و در حضور مهاجرین و انصار برای اثبات حقانیت خود به این آیه و آیات دیگر[۹۸][۹۹]

غیر از شیعیان، عمروعاص نیز در نامه‌ای به شأن نزول آیه در مورد علی بن ابی‌طالب استناد می‌کند تا اولویت علی در جانشینی محمد را برای معاویه به اثبات برساند۔[۱۰۰]

آیه ولایت در ادبیات

نخستین شعر سروده شده در مورد این آیه،[۱۰۱] متعلق است به صحابی شاعر حسان بن ثابت که سروده‌است:[۱۰۲][۱۰۳]

و انت الذی اعطیت اذ کنت راکعازکاه فدتک النفس یا خیر راکع
فانزل فیک الله خیر ولایةو بینّها فی محکمات الشرایع
تو بودی که در حال رکوع زکات بخشیدیجان به فدای تو باد ای بهترین رکوع کنندگان
و به دنبال آن خداوند بهترین ولایت را دربارهٔ تو نازل کردو در ضمن قرآن مجید آن را ثبت نمود

خزیمة بن ثابت دیگر صحابی است که این آیه و شأن نزولش را به شعر درآورده‌است و در چندین جا استفاده کرده‌است۔ یکی از سروده‌های او چنین است:[۱۰۴]

فدیتُ علیاً امامَ الوَریسِراجَ البریَّهِ ماوی التُّقی
تَصَدَّقَ خاتَمهُ راکِعاًفَاحسِن بِفِعل امامِ الوَری
فدای علی شوم که امام عالمین استچراغ خلایق است و معدن پاکیزگیست
اوست که در رکوع نماز انگشترش را صدقه دادپس چقدر نیکوست این عمل در مقابل عالمیان

فدس الیه خاتما و هو راکع و مازال اواها الی الخیر داعیا

فبشر جبرییل النبی محمدا بذاک و جا الوحی فی ذاک

سید رضی می‌گوید:

و من سمحت بخاتمه یمین تضن بکل عالیه الکعاب

و علی آن کسی است که دست پر جودش انگشتری را بخشید، آن دستی که بر هر صاحب فضیلت و شرافتی برتری داشت.

دعبل شاعر شیعه در مورد خاتم بخشی علی چنین انشا نموده‌است:

اذ جاءه المسکین حال صلوته فامتد طوعا بالذراع و بالید

فتناول المسکین منه خاتما هبط الکریم الاجودی الاجود

در آن هنگامیکه مسکینی در حال نماز او به سوی او آمدو او از روی میل و رغبت ذراع و دست خود را به سوی او دراز کرد

در این وقت آن مسکین انگشتری را از او گرفت و جبراییل که گرامی‌ترین افراد گرامیست نازل شد.

سید حمیری از شعرای بزرگ صدر اسلام در دیوان خود چنین بیان می‌دارد:

من ذا بخاتمه تصدق راکعا فاثابه ذوالعرش منه ولاءا

کیست آنکه انگشتری خود را در حال رکوع صدقه داد و بدین جهت خداوند صاحب عرش ولای خود را جزای او داد.[۱۰۵]

شهریار تبریزی شاعر معاصرنیز در غزل معروف «علی ای همای رحمت» با اشاره ای به این آیه چنین سروده:

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

کتاب‌شناسی

مفسران شیعه و سنی، از قرون نخستین سعی نمودند تا تفسیر صحیح از آیه ولایت را در آثار خود منعکس کنند. از آثار تک‌نگاری شده در موضوع این آیه، می‌توان به کتاب بررسی تطبیقی آیات ولایت در دیدگاه فریقین اثر نجارزادگان اشاره کرد. نویسنده سعی کرده است تا در اثر نقطه نظرات شیعه و سنی را منعکس کرده و در نهایت مناقشات را با برتری دادن نظرات شیعه بر سنی، پاسخ دهد.[۱۰۶]

در زمینه آیه ولایت کتابهای بیشماری تألیف شده‌است که در این نوشتار به چند نمونه از آنها اشاره می‌کنیم:تأملی در معنای رکوع در آیه ولایت اثر جواد علاالمحدثین. تجلی امامت در آیه ولایت اثر محمدرضا کریمی؛ جستاری در معنای واژه ولی اثر محمدرضا جعفری و حسین حائری؛بررسی راویان شأن نزول آیه ولایتاثر سید محمد مرتضوی؛بررسی دیدگاه‌های فخر رازی پیرامون آیه ۵۵سوره مائدهاثر علی اصغر ایمان دوست؛آیه الولایةاثر حیدر الوکیل به زبان عربی؛آیه ولایت و نظریه اندیشمندان و مفسران شیعه و اهل سنتاثر علیرضا عظیمی فر؛انما (آیه ولایت) اثر محسن میر باقری؛آیه ولایة فی آثار مفکری و مفسری الشیعه الامامیه و اهل السنةاثر علیرضا عظیمی فربه زبان عربی؛ آیه‌ها جلد ۸ اثر محمدعلی انصاری.[۱۰۷]

تجزیه و ترکیب

تجزیه و ترکیب آیه ولایت[۱۰۸][۱۰۹]
شماره آیه متن آیه تجزیه و ترکیب
۵۵ «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» إِنَّمَا از حروف مشبهةُ بالفعل و کافة و مکفوفة، وَلِی بر وزن فعیل صفت مشبه، کُم ضمیر متصل جمع مذکر مخاطب، وَلِیُّکُم خبر مقدم، إِنَّمَاوَلِیُّکُمُ اللّهُ مبتدا و خبر، وَ واو عطف، وَرسولُهُ مضاف و مضافُ الیه و عطف به الله، اَلَذینَ اسم موصول جمع مذکر، آمَنوا فعل ماضی جمع مذکر غایب، یقیمونَ جمع مذکر غایب از فعل مضارع، الصلاة مفعولُ به، یُؤتُون الزکاة جمع مذکر غایب از فعل مضارع، وهُم و واو حالیه ضمیر جمع مذکر غایب منفصل و متصل، راکعون و جمع مذکر سالم از اسم فاعل، وَ هُم راکِعون وَهُم مبتدا راکِعون خبر جمله حالیه یا واو عاطفه و جمله معطوف

پی‌نوشت

پانویس

  1. موسوی عاملی، المراجعات، ۱۳۷.
  2. مرکز فرهنگ و معارف قرآن و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۱۲.
  3. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  4. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ سید عباس، صادقی فدکی، دانشنامه امام رضا، شماره۱، ص۲۹۷.
  6. مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، ناشر دار الکتب الاسلامیه.
  7. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  8. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  9. صادقی فرد، غلامرضا، آیه ولایت،انتشارات مهام توس،1390، ص130.
  10. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ترجمه مکارم شیرازی، چاپ چهارم1370، ج6، ص2.
  11. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه1353، ج4، ص433.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم (تفسیر ابن کثیر)، دارالکتب العلمیه،1419ق، بیروت، ج3، ص126.
  13. طباطبایی، المیزان، ج6، ص4.
  14. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  15. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  16. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج3، ص324_325.
  17. فخر رازی، محدبن عمر، تفسیر رازی (مفاتیح الغیب)، داراحیاءالتراث العربی، بیروت، چاپ سوم1420، ج12، ص26.
  18. امینی نجفی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۹۱.
  19. حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهدالتنزیل، مجمع احیاءالثقافه الاسلامیه، ج۱، ص۲۲۹_۲۳۱.
  20. حلی، ابن بطریق، خصایص الوحی المبین، تهران، وزارت ارشاد۱۴۰۶، ص۴۴.
  21. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  22. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  23. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  24. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  25. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  26. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  27. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  28. آلوسی، محمودبن عبدالله، روح المعانی، دارالکتب العلمیه، بیروت،1415، ج۳، ص۳۴۴.
  29. حسینی میلانی، سیدعلی، جواهرالکلام فی معرفةالامامه و الامام،انتشارات الحقایق، چاپ اول1390، ج2، ص324.
  30. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  31. محمودبن عبدالله، آلوسی، روح المعانی، ج3، ص335.
  32. طبری، محمدبن جریر، تفسیر طبری، ترجمه مترجمان،انتشارات طوس، تهران 1356، ج2، ص411.
  33. قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن1383، تهران، ج3، ص113.
  34. موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی،انتشارات رادنگار، 1388، ص123.
  35. ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ پژوهشنامه امامیه، سال سوم، شماره پنجم، بهار و تابستان ۹۶، ص۵۷_۸۰.
  36. ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین، ابراهیم ابراهیمی، محمد تیموری، اصغر طهماسبی بلداجی.
  37. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  38. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  39. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  40. هندی، میرحامد حسین، عبقات الانوار، ترجمه محسن احتشامی نیا،انتشارات نباء، تهران، ۱۳۹۲، ص۱۳.
  41. حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام، جلد دوم، ص۲۵۳.
  42. هندی، میر حامد حسین، عبقات الانوار، ص۶۳.
  43. باقری، علی اوسط، نقد و بررسی تفسیر رشید رضا از آیه ولایت، نشریه معرفت، شماره۴۸، ص۶۹.
  44. مرتضوی، «بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت»، مطالعات اسلامی.
  45. مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ج4، ص241.
  46. صادقی فرد، غلامرضا، آیه ولایت، ص133.
  47. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج4، ص423 و 422
  48. موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی،انتشارات رادنگار، ۱۳۸۸، ص۱۴۷.
  49. صادقی فرد، غلامرضا، آیه ولایت، ص.
  50. ۵۰٫۰ ۵۰٫۱ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج4، ص423.
  51. موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی، ص۱۲۳.
  52. ۵۲٫۰ ۵۲٫۱ تفسیر نور، ج3، ص112.
  53. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  54. موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی،انتشارات رادنگار، ۱۳۸۸، ص۱۴۱.
  55. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  56. ترجمه تفسیر طبری، ج2، ص412.
  57. موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی،انتشارات رادنگار، ۱۳۸۸، ص۱۵۲.
  58. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  59. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  60. موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی، رادنگار، ۱۳۸۸، ص۱۶۳.
  61. دژآباد، حامد، بررسی شبهه سیاق دربارهٔ آیه ولایت با تأکید بر دیدگاه فخررازی، نشریه تحقیقات کلامی، شماره۴، بهار ۹۳.
  62. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  63. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  64. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  65. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  66. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  67. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  68. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  69. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  70. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  71. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  72. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  73. ۷۳٫۰ ۷۳٫۱ مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ج4، ص427.
  74. طباطبایی، المیزان، ج6، ص9.
  75. موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی، ص۱۵۵.
  76. امینی نجفی، عبدالحسین، الغدیر، ج۳، ص۱۶۳.
  77. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  78. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  79. ۷۹٫۰ ۷۹٫۱ موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی، ص۱۲۵_۱۳۰.
  80. موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی، ص۱۶۵.
  81. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  82. باقری، علی اوسط، نشریه معرفت آذر ۱۳۸۳، نقد و بررسی تفسیر رشید رضا از آیه ولایت، ص۸۹.
  83. طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهش‌های تفسیر تطبیقی.
  84. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  85. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  86. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  87. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  88. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  89. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  90. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  91. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج4، ص431.
  92. جلاییان اکبرنیا، علی، نشریه الهیات و حقوق، شماره ۲۹، ص۹۱.
  93. طبرسی، احتجاج، ج ۱، ص۱۳۹.
  94. طبری، محمدبن جریر، المسترشد فی الامامه،1415ق، ص353.
  95. طبرسی، احتجاج، ترجمه جعفری، ج۱، ص۲۵۶.
  96. میرزایی، مهدی، تاریخ مختصر امیرالمؤمنین،انتشارات نیک معارف،1398،.
  97. طبرسی، احتجاج، ترجمه جعفری، ج۱، ص۳۰۵.
  98. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج4، ص431.
  99. امینی نجفی، الغدیر، ج1، ص337و338.
  100. مرتضوی، «بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت»، مطالعات اسلامی.
  101. حسینی میلانی، سیدعلی، جواهرالکلام، ج2ص347.
  102. خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱:‎ ۴۳۰.
  103. حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهدالتنزیل، ج۱، ص236.
  104. مرتضوی، «بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت»، مطالعات اسلامی.
  105. «اشعار شعرای صدر اسلام راجع به صدقه دادن انگشتری: امام‌شناسی جلد 5 متقین | کتابخانه». motaghin.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۰۵-۳۰.
  106. ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
  107. «پرتال جامع علوم و معارف قرآن». www.maarefquran.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۰۵-۱۹.
  108. درویش، محی الدین، اعراب القرآن الکریم، ج2، ص507_508.
  109. غلامرضا صادقی فرد، آیه ولایت،143_318.

منابع

پیوند به بیرون