آیه ولایت: تفاوت میان نسخهها
(تکمیل تا پایان شأن نزول) |
(تا اول کاربردهای کلامی) |
||
| خط ۶: | خط ۶: | ||
== نام == | == نام == | ||
[[آیه]] ۵۵ از [[سوره]] [[سوره مائده|مائده]]، در منابع [[شیعه|شیعی]] با نام آیه ولایت مشهور است.<ref>{{پک|موسوی عاملی|بیتا|ک=المراجعات|ص=۱۳۷}}</ref><ref>{{پک|مرکز فرهنگ و معارف قرآن و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی|۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۱۲|ج=۱}}</ref><ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> بر اساس گزارشهایی در منابع شیعی، اولین بار [[علی بن موسی الرضا]] — امام هشتم [[شیعیان دوازدهامامی]] — این آیه را با نام آیه ولایت به کار | [[آیه]] ۵۵ از [[سوره]] [[سوره مائده|مائده]]، در منابع [[شیعه|شیعی]] با نام آیه ولایت مشهور است.<ref>{{پک|موسوی عاملی|بیتا|ک=المراجعات|ص=۱۳۷}}</ref><ref>{{پک|مرکز فرهنگ و معارف قرآن و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی|۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۱۲|ج=۱}}</ref><ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> بر اساس گزارشهایی در منابع شیعی، اولین بار [[علی بن موسی الرضا]] — امام هشتم [[شیعیان دوازدهامامی]] — این آیه را با نام آیه ولایت به کار بردهاست.<ref>{{پک|1=صادقی فدکی|2=۱۳۹۳|ک=دایرةالمعارف آستان قدس رضوی|ف=آیه ولایت}}</ref> | ||
== محتوا و ساختار == | == محتوا و ساختار == | ||
| خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
=== محتوا === | === محتوا === | ||
بر اساس تعریف شیعه، در آیه مذکور، ولی مسلمانان، [[خدا]]، [[پیامبر اسلام|پیامبر]] و [[مومن|مومنانی]] که [[نماز]] به پا میدارند و در [[رکوع]] [[زکات]] میدهند عنوان شدهاست.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> از دیدگاه شیعه و برخی از مفسرین [[سنی]]، این آیه قصد دارد تا مراتب [[ولایت]] را بیان کند.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> بعضی از مفسران اهل سنت، این آیه را با آیات قبل و بعدش در [[سیاق]] شرکت دادهاند و معنای آن بیان یکى از وظائف مسلمین | بر اساس تعریف شیعه، در آیه مذکور، ولی مسلمانان، [[خدا]]، [[پیامبر اسلام|پیامبر]] و [[مومن|مومنانی]] که [[نماز]] به پا میدارند و در [[رکوع]] [[زکات]] میدهند عنوان شدهاست.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> از دیدگاه شیعه و برخی از مفسرین [[سنی]]، این آیه قصد دارد تا مراتب [[ولایت]] را بیان کند.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> بعضی از مفسران اهل سنت، این آیه را با آیات قبل و بعدش در [[سیاق]] شرکت دادهاند و معنای آن بیان یکى از وظائف مسلمین میدانند. از دیدگاه این [[مفسر قرآن|مفسران]]، آن وظیفه عبارتاست از اینکه مسلمین باید دست از یارى [[یهود]] و [[نصارا]] و [[کافر|کفار]] بر دارند، و منحصرا خدا و رسول و مؤمنین را یارى کنند، البته مؤمنینى که نماز بپا مىدارند و در حال رکوع زکات مىدهند، نه هر کس که در سلک [[اسلام]] در آمده باشد، پس [[منافق|منافقینى]] که در دل کافرند نیز مانند کفار نباید یارى نمود.<ref>{{پک|1=طباطبایی|2=۱۳۷۸|ک=المیزان|ص=۳|ج=۶}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۲|ج=۱۲}}</ref> | ||
== شأن، مکان و زمان نزول == | == شأن، مکان و زمان نزول == | ||
=== زمان و مکان نزول آیه === | === زمان و مکان نزول آیه === | ||
به اتفاق شیعه و سنی سوره [[مائده]]، از سورههای [[سوره مدنی|مدنی]] است<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۲۴۱|ج=۴}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۲۷۶|ج=۱۱}}</ref> عمده مفسران [[مذاهب اسلامی]] نیز این آیه را مدنی | به اتفاق شیعه و سنی سوره [[مائده]]، از سورههای [[سوره مدنی|مدنی]] است<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۲۴۱|ج=۴}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۲۷۶|ج=۱۱}}</ref> عمده مفسران [[مذاهب اسلامی]] نیز این آیه را مدنی میدانند.<ref>{{پک|1=صادقی فدکی|2=۱۳۹۳|ک=دایرةالمعارف آستان قدس رضوی|ف=آیه ولایت}}</ref> سوره مائده، جزو آخرین سورههایی است که بر [[محمد]] نازل شدهاست؛ نزول این سوره به سالهای آخر زندگانی پیامبر اسلام نسبت داده میشود.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۲۴۱|ج=۴}}</ref> | ||
=== شأن نزول === | === شأن نزول === | ||
روایات بسیاری در خصوص [[شأن نزول]] آیه ولایت در منابع شیعه و سنی گزارش شدهاند. بیشتر این روایتها، شأن نزول آیه را اعطای انگشتر به فقیر در حال نماز توسط [[علی بن ابیطالب]] دانستهاند.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> [[سید هاشم بحرانی]]، نویسنده شیعه در کتاب ''[[غایة المرام]]'' تعداد ۲۴ حدیث دربارهٔ شأن نزول آیه که دربارهٔ علی بن ابیطالب است از منابع اهل سنت و تعداد ۱۹ حدیث نیز از منابع شیعه گزارش شدهاست.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref><ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۴|ج=۴}}</ref> حاکم حسکانی، از مفسران اهل سنت نیز این سبب نزول را با ۲۶ طریق گزارش کردهاست.<ref>{{پک|1=حسکانی|2=۱۴۱۱|ک=شواهد التنزیل|ص=۲۱۰_۲۳۵|ج=۱}}</ref> [[علی میلانی]]، فقیه شیعه، در یک بررسی، ۳۶ عالم سنی مذهب را در اعصار مختلف گزارش میکند که روایت مربوط به شأن نزول علی بن ابیطالب را مطرح | روایات بسیاری در خصوص [[شأن نزول]] آیه ولایت در منابع شیعه و سنی گزارش شدهاند. بیشتر این روایتها، شأن نزول آیه را اعطای انگشتر به فقیر در حال نماز توسط [[علی بن ابیطالب]] دانستهاند.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> [[سید هاشم بحرانی]]، نویسنده شیعه در کتاب ''[[غایة المرام]]'' تعداد ۲۴ حدیث دربارهٔ شأن نزول آیه که دربارهٔ علی بن ابیطالب است از منابع اهل سنت و تعداد ۱۹ حدیث نیز از منابع شیعه گزارش شدهاست.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref><ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۴|ج=۴}}</ref> حاکم حسکانی، از مفسران اهل سنت نیز این سبب نزول را با ۲۶ طریق گزارش کردهاست.<ref>{{پک|1=حسکانی|2=۱۴۱۱|ک=شواهد التنزیل|ص=۲۱۰_۲۳۵|ج=۱}}</ref> [[علی میلانی]]، فقیه شیعه، در یک بررسی، ۳۶ عالم سنی مذهب را در اعصار مختلف گزارش میکند که روایت مربوط به شأن نزول علی بن ابیطالب را مطرح کردهاند.<ref>{{پک|1=میلانی|2=۱۳۹۰|ک=جواهر الکلام فی معرفة الامام|ص=۲۵۴|ج=۲}}</ref> | ||
بنابر گزارش ''دایرةالمعارف قرآن،'' جمعی از متکلمین اهل سنت که برای این شأن نزول ادعای [[اجماع]] کردهاند عبارتند از [[قوشچی حنفی]] در ''شرح تجرید''، [[قاضی عضدالدین ایجی]]، در ''[[شرح مواقف فی علم الکلام]]''، [[میر سیدشریف جرجانی]] در ''شرح مواقف'' و [[سعدالدین تفتازانی]] در ''شرح مقاصد''.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> به گواه [[ابنعاشور]] در شرح ''[[تفسیر ثعلبی]]''، [[طبرانی]]، [[حاکم حسکانی|حاکم]]، [[زمخشری]]، [[طبری]] و [[واحدی]] از مفسران اهل سنتی هستند که این اجماع را گزارش | بنابر گزارش ''دایرةالمعارف قرآن،'' جمعی از متکلمین اهل سنت که برای این شأن نزول ادعای [[اجماع]] کردهاند عبارتند از [[قوشچی حنفی]] در ''شرح تجرید''، [[قاضی عضدالدین ایجی]]، در ''[[شرح مواقف فی علم الکلام]]''، [[میر سیدشریف جرجانی]] در ''شرح مواقف'' و [[سعدالدین تفتازانی]] در ''شرح مقاصد''.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> به گواه [[ابنعاشور]] در شرح ''[[تفسیر ثعلبی]]''، [[طبرانی]]، [[حاکم حسکانی|حاکم]]، [[زمخشری]]، [[طبری]] و [[واحدی]] از مفسران اهل سنتی هستند که این اجماع را گزارش کردهاند.<ref>{{پک|1=ثعلبی|2=۱۴۲۲|ک=الکشف و البیان|ص=۸۱|ج=۴}}</ref> [[شهابالدین آلوسی|آلوسی]]، از فقهای [[شافعی]] مذهب گزارش میکند که بیشتر محدثین (اخباریون) و شیعیان امامیه و جمع زیادی از صوفیان، بر این باورند که آیه در شأن [[علی بن ابیطالب|علی بن ابیطالب]] نازل شدهاست.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۵۲ و ۳۳۴|ج=۳}}</ref> به گزارش طهرانی، مجتهد شیعه، مفسران و محدثان شیعه برای این شأن نزول اجماع دارند.<ref>{{پک|1=حسینی طهرانی|2=۱۴۲۶|ک=امامشناسی|ص=۲۰۰|ج=۵}}</ref> [[ابوالعباس احمد بن ابراهیم]] از علمای [[زیدیه]] نیز به [[حدیث متواتر|روایات متواتری]] اشاره میکند که در اثبات شأن نزول آیه برای علی بن ابیطالب، تردیدی باقی نمیگذارند.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> | ||
در ''[[دایرةالمعارف قرآن کریم|دایرةالمعارف قرآن]]'' از تفسیر ''[[مجمعالبیان|مجمع البیان]]<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref>'' و در منابع دیگری از شیعه و سنی گزارش شدهاست که [[ابوذر غفاری]] — از [[صحابه|صحابه محمد]] — گفتهاست که: «روزی از روزها با پیامبر اسلام در [[مسجد النبی|مسجد]] نماز میخواندم که سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد اما کسی جوابش را نداد؛ او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم ولی کسی جواب مساعد به من نداد، در همین حال علی بن ابیطالب که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست او بیرون آورد. محمد نیز که در حال نماز بود این جریان را مشاهده کرد، هنگامی که از نماز فارغ شد سر به سوی آسمان بلند کرد و چنین گفت: خدایا برادرم [[موسی]] از تو تقاضا کرد روحش را وسیع گردانی و کارها را بر او آسان سازی و گره از زبانش بگشایی تا مردم گفتارش را درک کنند؛ و نیز موسی درخواست کرد برادرش [[هارون]] را وزیر و یاورش قرار دهی و به وسیله او بر توانش بیفزایی و او را در کارهایش شریک قرار دهی؛ خدایا من محمد پیامبر و برگزیده توأم سینه مرا گشاده گردان کارها را بر من آسان ساز و از خاندانم، علی را وزیرم گردان تا به وسیله او پشتم قوی و محکم گردد» ابوذر میگوید هنوز دعای محمد پایان نیافته بود که [[جبرئیل]] آیه ولایت را نازل | در ''[[دایرةالمعارف قرآن کریم|دایرةالمعارف قرآن]]'' از تفسیر ''[[مجمعالبیان|مجمع البیان]]<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref>'' و در منابع دیگری از شیعه و سنی گزارش شدهاست که [[ابوذر غفاری]] — از [[صحابه|صحابه محمد]] — گفتهاست که: «روزی از روزها با پیامبر اسلام در [[مسجد النبی|مسجد]] نماز میخواندم که سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد اما کسی جوابش را نداد؛ او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم ولی کسی جواب مساعد به من نداد، در همین حال علی بن ابیطالب که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست او بیرون آورد. محمد نیز که در حال نماز بود این جریان را مشاهده کرد، هنگامی که از نماز فارغ شد سر به سوی آسمان بلند کرد و چنین گفت: خدایا برادرم [[موسی]] از تو تقاضا کرد روحش را وسیع گردانی و کارها را بر او آسان سازی و گره از زبانش بگشایی تا مردم گفتارش را درک کنند؛ و نیز موسی درخواست کرد برادرش [[هارون]] را وزیر و یاورش قرار دهی و به وسیله او بر توانش بیفزایی و او را در کارهایش شریک قرار دهی؛ خدایا من محمد پیامبر و برگزیده توأم سینه مرا گشاده گردان کارها را بر من آسان ساز و از خاندانم، علی را وزیرم گردان تا به وسیله او پشتم قوی و محکم گردد» ابوذر میگوید هنوز دعای محمد پایان نیافته بود که [[جبرئیل]] آیه ولایت را نازل کرد.<ref>{{پک|1=طبرسی|2=۱۴۰۸|ک=مجمع البیان|ص=۳۲۴_۳۲۵|ج=۳}}</ref><ref>{{پک|1=ثعلبی|2=۱۴۲۲|ک=الکشف و البیان|ص=۸۱|ج=۴}}</ref><ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۲|ج=۴}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۳|ج=۱۲}}</ref> | ||
==== بررسی راویان ==== | ==== بررسی راویان ==== | ||
[[سید بن طاووس]]، فقیه شیعه، گزارش میکند که این شأن نزول از نود طریق به ما | [[سید بن طاووس]]، فقیه شیعه، گزارش میکند که این شأن نزول از نود طریق به ما رسیدهاست.<ref>{{پک|1=صادقی فدکی|2=۱۳۹۳|ک=دایرةالمعارف آستان قدس رضوی|ف=آیه ولایت}}</ref> علی میلانی، فقیه شیعه در ''[[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام|جواهرالکلام]]'' صحابهای که این شأن نزول را روایت کردهاند را چنین برمیشمرد: [[علی بن ابیطالب|علی بن ابیطالب]]، [[مقداد بن اسود|مقداد بن اسود کِندی]]، [[عمار یاسر|عمار بن یاسر]]، [[عبدالله بن عباس|عبدلله بن عباس]]، [[ابوذر غفاری]]، [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر بن عبدلله انصاری]]، [[ابو رافع]]، [[انس بن مالک]]، [[حسان بن ثابت|حسان بن ثابت انصاری]] و [[عبدالله بن سلام]].<ref>{{پک|1=میلانی|2=۱۳۹۰|ک=جواهر الکلام فی معرفة الامام|ص=۲۵۳|ج=۲}}</ref><ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> حاکم حسکانی، محدث سنی نیز این فهرست را به عنوان صحابه نقل کننده روایت گزارش میکند، با این اختلاف که ابورافع و انس بن مالک را جزء صحابه گزارش نمیکند.<ref>{{پک|1=حسکانی|2=۱۴۱۱|ک=شواهد التنزیل|ص=۲۲۳_۲۳۶|ج=۱}}</ref> میلانی، تابعین ناقل این شأن نزول را نیز چنین گزارش میکند: [[محمد حنفیه|محمد بن حنفیه]]، [[ابن جریح|ابن جریح مکی]]، [[سعید بن جبیر]]، [[عطاء بن یسار|عطاء]]، [[مجاهد بن جبر|مجاهد]]، [[اسماعیل بن عبدالرحمن کوفی|سدّی]]، [[مقاتل بن سلیمان|مقاتل]] و [[ضحاک بن مزاحم|ضحاک]].<ref>{{پک|1=میلانی|2=۱۳۹۰|ک=جواهر الکلام فی معرفة الامام|ص=۲۵۳|ج=۲}}</ref> طباطبایی، مفسر شیعه، در جمع روایات که گواهی بر شأن نزول آیه ولایت برای علی بن ابیطالب است، چند روایت را گزارش میکند. این روایتها از [[ابیجارود]] به نقل از [[موسی کاظم]]، [[ابوحمزه ثمالی]] از موسی کاظم، ابورافع از پیامبر اسلام، عمار یاسر، [[مفضل بن صالح]]، ابوجمیله، [[ابوسعید وراق]] از [[جعفر صادق]]، ابوذر غفاری از علی بن ابیطالب، [[علی النقی|علی بن محمد هادی]]، [[حسن بن ابیالعلا]] از جعفر صادق، [[احمد بن عیسی]] از جعفر صادق، [[عبایة بن ربعی]] هستند.<ref>{{پک|1=طباطبایی|2=۱۳۷۸|ک=المیزان|ص=۱۹_۲۹|ج=۶}}</ref> | ||
از میان منابع اهل سنت، زحیلی، بیضاوی و جزائری، شأن نزول آیه را بدون سند از علی بن ابیطالب گزارش کردهاند. ابن کثیر و حسکانی نیز با ذکر سند، این روایت را از علی نقل کردهاند. قنوجی، قرطبی در [[جامع لاحکام القرآن|''جامع لاحکام القرآن'']] و آلوسی در ''[[روح المعانی]]''، روایت را به نقل از ابن عباس آوردهاند. [[حسن بن محمد نیشابوری قمی|نیشابوری]] در ''[[غرائب القرآن و رغائب الفرقان|غرائب القرآن]]'' و ثعلبی در ''[[الکشف و البیان|کشف البیان]]'' نیز روایتی از ابوذر غفاری گزارش کردهاند. [[عبدالعزیز بن عبدالسلام|سلطان العلما]] در ''[[تفسیر القرآن (سلطان العلماء)|تفسیر القرآن]]'' و سیوطی در ''[[اسباب النزول|اسباب]]''، روایت را از عمار نقل میکنند. نیشابوری روایت دیگری را از مقداد گزارش کردهاست. ابن جوزی در ''[[تذکرة الخواص]]'' روایت را از غالب بن عبدالله، و سلطان العلما و [[عبیدالله حسکانی|حسکانی]] در ''[[شواهد التنزیل لقواعد التفضیل|شواهد التنزیل]]'' روایت را از جابر بن عبدالله نقل میکند. سیوطی در ''[[درالمنثور فی تفسیر بالمأثور|درالمنثور]]'' و ابن کثیر در ''[[تفسیر القرآن العظیم]]''، روایتی از اسلم ابورافع و فخر رازی روایت را از عبدالله بن سلام نقل میکنند. [[محمد بن یوسف گنجی|گنجی]] در ''[[کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابیطالب]]'' و حسکانی روایت را از انس بن مالک نقل حدیث می کنند. از میان تابعینی که روایت شأن نزول از آنها در منابع اهل سنت نقل شدهاست میتوان به سلمة بن کهیل، مجاهد بن جبیر، اسماعیل بن عبدالرحمن سدی، عتبة بن ابی حکیم، عطاء بن سائب و عبدالملک بن جریج مکی اشاره کرد.<ref>{{پک|1=مرتضوی|2=۱۳۸۴|ف=بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت|ک=مطالعات اسلامی}}</ref><ref>{{پک|1=حسکانی|2=۱۴۱۱|ک=شواهد التنزیل|ص=۲۱۰_۲۳۵|ج=۱}}</ref> به گزارش طباطبایی، مفسر شیعه، در میان منابع اهل سنت، نیز روایاتی که گواهی بر این شأن نزول میدهند در کتابهای [[صحیح نسائی|''صحیح نسائی'']] به نقل از ابن سلام، [[ابن مغازی شافعی]] به نقل از ابن عباس، [[حمویی]] به نقل از مالک بن انس و [[حافظ بن ابینعیم]] به نقل از عبدالله بن سلام نقل | از میان منابع اهل سنت، زحیلی، بیضاوی و جزائری، شأن نزول آیه را بدون سند از علی بن ابیطالب گزارش کردهاند. ابن کثیر و حسکانی نیز با ذکر سند، این روایت را از علی نقل کردهاند. قنوجی، قرطبی در [[جامع لاحکام القرآن|''جامع لاحکام القرآن'']] و آلوسی در ''[[روح المعانی]]''، روایت را به نقل از ابن عباس آوردهاند. [[حسن بن محمد نیشابوری قمی|نیشابوری]] در ''[[غرائب القرآن و رغائب الفرقان|غرائب القرآن]]'' و ثعلبی در ''[[الکشف و البیان|کشف البیان]]'' نیز روایتی از ابوذر غفاری گزارش کردهاند. [[عبدالعزیز بن عبدالسلام|سلطان العلما]] در ''[[تفسیر القرآن (سلطان العلماء)|تفسیر القرآن]]'' و سیوطی در ''[[اسباب النزول|اسباب]]''، روایت را از عمار نقل میکنند. نیشابوری روایت دیگری را از مقداد گزارش کردهاست. ابن جوزی در ''[[تذکرة الخواص]]'' روایت را از غالب بن عبدالله، و سلطان العلما و [[عبیدالله حسکانی|حسکانی]] در ''[[شواهد التنزیل لقواعد التفضیل|شواهد التنزیل]]'' روایت را از جابر بن عبدالله نقل میکند. سیوطی در ''[[درالمنثور فی تفسیر بالمأثور|درالمنثور]]'' و ابن کثیر در ''[[تفسیر القرآن العظیم]]''، روایتی از اسلم ابورافع و فخر رازی روایت را از عبدالله بن سلام نقل میکنند. [[محمد بن یوسف گنجی|گنجی]] در ''[[کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابیطالب]]'' و حسکانی روایت را از انس بن مالک نقل حدیث می کنند. از میان تابعینی که روایت شأن نزول از آنها در منابع اهل سنت نقل شدهاست میتوان به سلمة بن کهیل، مجاهد بن جبیر، اسماعیل بن عبدالرحمن سدی، عتبة بن ابی حکیم، عطاء بن سائب و عبدالملک بن جریج مکی اشاره کرد.<ref>{{پک|1=مرتضوی|2=۱۳۸۴|ف=بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت|ک=مطالعات اسلامی}}</ref><ref>{{پک|1=حسکانی|2=۱۴۱۱|ک=شواهد التنزیل|ص=۲۱۰_۲۳۵|ج=۱}}</ref> به گزارش طباطبایی، مفسر شیعه، در میان منابع اهل سنت، نیز روایاتی که گواهی بر این شأن نزول میدهند در کتابهای [[صحیح نسائی|''صحیح نسائی'']] به نقل از ابن سلام، [[ابن مغازی شافعی]] به نقل از ابن عباس، [[حمویی]] به نقل از مالک بن انس و [[حافظ بن ابینعیم]] به نقل از عبدالله بن سلام نقل شدهاست.<ref>{{پک|1=طباطبایی|2=۱۳۷۸|ک=المیزان|ص=۲۹_۳۰|ج=۶}}</ref> ابن کثیر روایتهایی که دلالت بر شأن نزول آیه در باره علی بن ابیطالب است را اینگونه گزارش میکند: [[ابن ابیحاتم]] به نقل از [[عبتة بن ابی حکیم]]، [[ابوسعید اشج]] به نقل از [[سلمة بن کهیل]]، ابن جریر به نقل از مجاهد، عبدالرزاق به نقل از ابن عباس، [[ابن مردویه]] به نقل از ابن عباس به دو طریق مختلف، ابن مردویه از علی بن ابیطالب و عمار یاسر و ابورافع و [[میمون بن مهران]]، ابن جریر از ابیجعفر. ابن کثیر پس از نقل این روایات، به برخی از آنها نقدهایی وارد میکند و سه روایت ابن مردویه از علی، عمار و ابورافع را به طور کلی نامعتبر میداند اما دیگر روایات ابن مردویه را معتبر میداند.<ref>{{پک|1=ابنکثیر|2=۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ص=۱۲۶_۱۲۷|ج=۳}}</ref><ref>{{پک|1=میلانی|2=۱۳۹۰|ک=جواهر الکلام فی معرفة الامام|ص=۲۷۰|ج=۲}}</ref> | ||
==== دیگر شأن نزولها ==== | ==== دیگر شأن نزولها ==== | ||
فخر رازی، از مفسران اهل سنت، بعد از بیان چند ایراد تفسیری<ref group="یادداشت">رک: بخش ''تفسیر'' مقاله حاضر۔</ref> در خصوص شأن نزول این حدیث را مخل توجه مومن در نماز و این کار را مصداق [[فعل کثیر]] میداند که باعث بطلان نماز میشود.<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref> منابع شیعی، این شأن نزول را مخل توجه مومن نمیداند و آن را [[عبادت]] در ضمن عبادت توصیف میکند.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۸|ج=۴}}</ref><ref>{{پک|1=میلانی|2=۱۳۹۰|ک=جواهر الکلام فی معرفة الامام|ص=۳۳۳|ج=۲}}</ref> [[ابن تیمیه]]، از سلفیان اهل سنت، گفتهاست این آیه دربارهٔ عامه مؤمنان نازل شدهاست<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> و روایت شأن نزول در مورد علی بن ابیطالب را از [[جعل حدیث|جعلیات]] میداند.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=میلانی|2=۱۳۹۰|ک=جواهر الکلام فی معرفة الامام|ص=۳۲۱|ج=۲}}</ref> او اولین کسی است که به صراحت تمام، شأن نزول آیه برای علی را انکار میکند. او برای سخن خود، ادعای اجماع میکند و میگوید: «اهل علم بر این مطلب که آیه در خصوص علی به صورت مخصوص نازل نشده است، اجماع دارند و علی در نمازش صدقه نداده است. او بر این باور است که سند حدیث اعطای انگشتر توسط علی، [[حدیث ضعیف|ضعیف]] و مخدوش است.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> [[مکارم شیرازی]]، مفسر شیعه در ''[[تفسیر نمونه]]''، برخی از علمای اهل سنت را به [[تعصب مذهبی|تعصب]] متهم میکند و این تعصب را عامل رد کردن شأن نزول آیه در مورد علی بن ابیطالب میداند.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۵|ج=۴}}</ref> | فخر رازی، از مفسران اهل سنت، بعد از بیان چند ایراد تفسیری<ref group="یادداشت">رک: بخش ''تفسیر'' مقاله حاضر۔</ref> در خصوص شأن نزول این حدیث را مخل توجه مومن در نماز و این کار را مصداق [[فعل کثیر]] میداند که باعث بطلان نماز میشود.<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref> منابع شیعی، این شأن نزول را مخل توجه مومن نمیداند و آن را [[عبادت]] در ضمن عبادت توصیف میکند.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۸|ج=۴}}</ref><ref>{{پک|1=میلانی|2=۱۳۹۰|ک=جواهر الکلام فی معرفة الامام|ص=۳۳۳|ج=۲}}</ref> [[ابن تیمیه]]، از سلفیان اهل سنت، گفتهاست این آیه دربارهٔ عامه مؤمنان نازل شدهاست<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> و روایت شأن نزول در مورد علی بن ابیطالب را از [[جعل حدیث|جعلیات]] میداند.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=میلانی|2=۱۳۹۰|ک=جواهر الکلام فی معرفة الامام|ص=۳۲۱|ج=۲}}</ref> او اولین کسی است که به صراحت تمام، شأن نزول آیه برای علی را انکار میکند. او برای سخن خود، ادعای اجماع میکند و میگوید: «اهل علم بر این مطلب که آیه در خصوص علی به صورت مخصوص نازل نشده است، اجماع دارند و علی در نمازش صدقه نداده است. او بر این باور است که سند حدیث اعطای انگشتر توسط علی، [[حدیث ضعیف|ضعیف]] و مخدوش است.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> [[مکارم شیرازی]]، مفسر شیعه در ''[[تفسیر نمونه]]''، برخی از علمای اهل سنت را به [[تعصب مذهبی|تعصب]] متهم میکند و این تعصب را عامل رد کردن شأن نزول آیه در مورد علی بن ابیطالب میداند.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۵|ج=۴}}</ref> | ||
از دیدگاه شیعیان، تردیدی در خصوص نزول آیه در شأن علی بن ابیطالب وجود ندارد، اما از دیدگاه اهل سنت، اختلافهایی گزارش شدهاست.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> [[ابن عطیه]]، از مفسران اهل سنت، به نقل از [[سدی]]، نقل میکند که هر چند مصداق آیه عام است، اما این علی بن ابیطالب بود که بخشش انگشتر در نماز برای او گزارش شدهاست. ابن عطیه نیز خود این ماجرا را مورد اجماع مفسران گزارش میکند. ابن عطیه همچنین با نقل نظر مجاهد که آیه را در شأن علی دانسته است، این سخن را محل تأمل میداند. ابن عطیه شأن نزول دیگری را گزارش میکند مبنی بر اینکه، گروهی از اهل کتاب که مسلمان شده بودند، برای شکایت از سختیهای رواداشته شده بر آنها توسط طایفه خود، به نزد پیامبر اسلام آمدند و این آیه در دلداری از آنها نازل شد.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهشهای تفسیر تطبیقی}}</ref> آلوسی نیز روایتی شبیه به روایت پیشین را به نقل از ابن عباس گزارش میکند، که بر اساس آن، ابن سلام و گروهی از قومش به اسلام گرویدند و به نزد محمد آمدند و او را در جریان سختیهایی که قومشان به آنها به علت اعتقادشان به اسلام روا میدارند، شکایت | از دیدگاه شیعیان، تردیدی در خصوص نزول آیه در شأن علی بن ابیطالب وجود ندارد، اما از دیدگاه اهل سنت، اختلافهایی گزارش شدهاست.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> [[ابن عطیه]]، از مفسران اهل سنت، به نقل از [[سدی]]، نقل میکند که هر چند مصداق آیه عام است، اما این علی بن ابیطالب بود که بخشش انگشتر در نماز برای او گزارش شدهاست. ابن عطیه نیز خود این ماجرا را مورد اجماع مفسران گزارش میکند. ابن عطیه همچنین با نقل نظر مجاهد که آیه را در شأن علی دانسته است، این سخن را محل تأمل میداند. ابن عطیه شأن نزول دیگری را گزارش میکند مبنی بر اینکه، گروهی از اهل کتاب که مسلمان شده بودند، برای شکایت از سختیهای رواداشته شده بر آنها توسط طایفه خود، به نزد پیامبر اسلام آمدند و این آیه در دلداری از آنها نازل شد.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهشهای تفسیر تطبیقی}}</ref> آلوسی نیز روایتی شبیه به روایت پیشین را به نقل از ابن عباس گزارش میکند، که بر اساس آن، ابن سلام و گروهی از قومش به اسلام گرویدند و به نزد محمد آمدند و او را در جریان سختیهایی که قومشان به آنها به علت اعتقادشان به اسلام روا میدارند، شکایت کردند. محمد آیه «انما ولیکم الله و الرسول» را برایشان خواند. سپس محمد به مسجد رفت و در آنجا سائلی را دید. از او پرسید آیا کسی به تو کمک کردهاست؛ سائل گفت بله؛ و انگشتر نقرهای را نشان داد. محمد از او پرسید چه کسی چنین عطایی به او کردهاست؟ او به علی اشاره کرد که ایستاده بود. محمد از او پرسید او در چه حالتی به تو این انگشتر را داد، سائل گفت در حال رکوع بود. همانجا محمد آیه را به طور کامل برای دیگران خواند. بر اساس این روایت، در همان لحظه [[حسان بن ثابت|حسان]]، این آیه و رویداد را به شعر درآورد.<ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۴|ج=۳}}</ref> | ||
طبری، دیگر مفسر اهل سنت، پس از گزارش چهار روایت در مورد شأن نزول آیه و علی بن ابیطالب، روایتی دیگر که در آن، شأن نزول آیه [[عبادة بن صامت]] ذکر است را گزارش میکند.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهشهای تفسیر تطبیقی}}</ref> [[ابن کثیر]]، مفسر سنی مذهب، از کسانی است که شأن نزول را برای عبادة بن صامت ترجیح داده است. دلیل ابن کثیر، هماهنگی شأن نزول آیات قبلی و بعدی عنوان شدهاست.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهشهای تفسیر تطبیقی}}</ref><ref>{{پک|1=ابنکثیر|2=۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ص=۱۲۶_۱۲۷|ج=۳}}</ref> [[ثعلبی]]، از مفسران سنی، در تفسیر خود، ماجرای عبادة بن صامت یا [[سعد بن عبادة بن صامت|سعد]] فرزند او را چنین گزارش میکند در جریان حمله پیامبر اسلام به قبیله یهودی [[بنینضیر]] و [[بنیقریظه]]، عباده یا فرزندش دچار تردید شدند و نزد پیامبر آمدند و این آیه برای تسلی قلب آنان نازل | طبری، دیگر مفسر اهل سنت، پس از گزارش چهار روایت در مورد شأن نزول آیه و علی بن ابیطالب، روایتی دیگر که در آن، شأن نزول آیه [[عبادة بن صامت]] ذکر است را گزارش میکند.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهشهای تفسیر تطبیقی}}</ref> [[ابن کثیر]]، مفسر سنی مذهب، از کسانی است که شأن نزول را برای عبادة بن صامت ترجیح داده است. دلیل ابن کثیر، هماهنگی شأن نزول آیات قبلی و بعدی عنوان شدهاست.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهشهای تفسیر تطبیقی}}</ref><ref>{{پک|1=ابنکثیر|2=۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ص=۱۲۶_۱۲۷|ج=۳}}</ref> [[ثعلبی]]، از مفسران سنی، در تفسیر خود، ماجرای عبادة بن صامت یا [[سعد بن عبادة بن صامت|سعد]] فرزند او را چنین گزارش میکند در جریان حمله پیامبر اسلام به قبیله یهودی [[بنینضیر]] و [[بنیقریظه]]، عباده یا فرزندش دچار تردید شدند و نزد پیامبر آمدند و این آیه برای تسلی قلب آنان نازل شد. ثعلبی این روایت را به دو طریق از ابن عباس و [[جابر بن عبدالله انصاری]] گزارش میکند. از دیگر احادیثی که در مورد شأن نزول آیه در روایات اهل سنت گزارش شدهاست، نزول آیه در شأن [[ابوبکر]] است که روایتش را ثعلبی به نقل از ابن عباس گزارش میکند.<ref>{{پک|1=ثعلبی|2=۱۴۲۲|ک=الکشف و البیان|ص=۸۰_۸۱|ج=۴}}</ref> آلوسی نیز شأن نزول را مورد اختلاف میان مفسران گزارش میکند و از [[ابوبکر نقاش]] نقل میکند که [[محمد باقر]]، آیه را در شأن [[مهاجرین]] و [[انصار]] میداند. او و رازی به روایت [[عکرمه]] در مورد شأن نزول آیه در خصوص ابوبکر نیز اشاره میکند.<ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۵|ج=۳}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۲|ج=۱۲}}</ref> | ||
==تفسیر== | ==تفسیر== | ||
===واژه انما=== | ===واژه انما=== | ||
به | موحدی، پژوهشگر شیعه گزارش میکند که واژه «انما» در ادبیات عرب، به عنوان ادات حصر استفاده میشود. او در این خصوص به نظر تفتازانی و ابوحیان، دو ادیب اهل سنت اشاره میکند که این واژه را ادات حصر دانستهاند.<ref>{{پک|1=موحدی|2=۱۳۸۸|ک=امامت تطبیقی|ص=۱۴۷}}</ref> مکارم شیرازی، مفسر شیعه نیز این واژه را دلالت بر حصر میداند که در فارسی مترادف کلمه «فقط» است. از نظر او مفهوم آیه با توجه به استفاده از این عبارت، چنین است: «ولی و سرپرست و متصرف در امور شما سه کس هستند که عبارتند از خدا، پیامبر و کسانی که ایمان آوردهاند و نماز را به پا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.»<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۳|ج=۴}}</ref> | ||
در مقابل، فخر رازی، مفسر سنی، واژه «انما» را دلالت بر حصر نمیداند.<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref><ref>{{پک|1=دژآباد|2=صادقی|3=فرامرزی|4=۱۳۹۹|ف=پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»|ک=پژوهشنامه کلام}}</ref> او برای مدعای خود، آیاتی چون آیه ۲۴ [[سوره یونس]] و ۳۶ [[سوره محمد]] را نمونه میآورد که واژه «انما» در آنها به صورت حصر به کار نرفتهاست.<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref> | |||
===واژه ولی=== | ===واژه ولی=== | ||
«ولی» در لغت به معنای سرپرست، قرب، باران پس از خشکسالی، [[مولی]] (بنده آزاد شده)، یاور، دوست، اولی به تصرف و رهبر به کار رفته شدهاست. این لغت در اصطلاح [[فقیه|فقها]] و [[مفسر قرآن|مفسران]]، بیشتر به معنای «متولی» و «اولی به تصرف» به کار رفتهاست.<ref>{{پک|1=صادقی فدکی|2=۱۳۹۳|ک=دایرةالمعارف آستان قدس رضوی|ف=آیه ولایت}}</ref> مکارم شیرازی، مفسر شیعه بر این باور است که «ولی» در این آیه به معنای «سرپرستی»، «تصرف» و «رهبری مادی و معنوی» به کار رفتهاست. از نظر او، به کار رفتن این واژه به معنای محب و ناصر، به جهت آنکه همه مومنان نسبت به یکدیگر دوست و یاور هستند، و با توجه به حصر ابتدای آیه، صحیح نیست.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۴|ج=۴}}</ref> شیعیان معتقدند با توجه به این آیه، علی حتی در زمان حیات محمد نیز «اولی به تصرف» بودهاست و آنچه آیه در صدد اثبات آن است وجود مقام [[ولایت]] و نه اعمال آن مقام بودهاست. به عبارت دیگر، آیه تنها علی را به عنوان «ولی بالقوه بعد از پیامبر» و نه «ولی بالفعل در زمان نزول آیه» گزارش میکند.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=دژآباد|2=صادقی|3=فرامرزی|4=۱۳۹۹|ف=پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»|ک=پژوهشنامه کلام}}</ref> بر اساس روایتی از [[جعفر صادق]] که در کتاب ''[[اصول کافی|کافی]]'' نقل شدهاست؛ معنای عبارت «ولیکم» در این آیه، «شایستهترین بر شما» است.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهشهای تفسیر تطبیقی}}</ref> | |||
مکارم شیرازی، مفسر شیعه بر این باور است که | |||
شیعیان معتقدند با توجه به | |||
بر اساس روایتی از جعفر صادق که در کتاب کافی نقل شدهاست؛ معنای عبارت | |||
آلوسی این احتمال را مطرح میکند که ممکن است خبر جمله، حذف شده | فخرالدین رازی، مفسر اهل سنت، بر این باور است که معنای کلمه «ولی» در آیه، محب و ناصر (دوست و یاور) است و به معنای سرپرست نمیباشد. دلیل او برای این مدعا، قرائن قرآنی و آیات قبل و بعد این آیه است. بنابراین استدلال، از آنجا که کلمه «اولیاء» در آیه ۵۱ و آیه ۵۷ سوره مائده به معنای دوست و یاور است، کلمه «ولیکم» در آیه محل مناقشه نیز، به همین معنا به کار رفتهاست.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۴|ج=۱۲}}</ref> به نظر مفسران سنیِ همنظر با رازی، همچون آلوسی، اگر ولی به معنای اولی به تصرف در نظر گرفته شود، سیاق آیات مختل خواهد شد.<ref>{{پک|1=طباطبایی|2=۱۳۷۸|ک=المیزان|ص=۴|ج=۶}}</ref><ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۵|ج=۳}}</ref> فخر رازی همچنین معتقد است علی در حین نزول آیه یعنی زمان حیات پیامبر امام نبوده و حق تصرف نداشتهاست، بلکه فقط پس از محمد میشود برای علی [[امامت]] قائل شد. پس اگر شیعه «ولایت» را در آیه، ولایت در تصرف و امامت معنا کند برای خدا و رسول ثبوت فعل دارد ولی برای علی در زمان نزول آیه ثابت نیست، این با ظاهر آیه در منافات است، ولی اگر ولایت به معنی یاری و محبت معنا شود، برای هر سه دسته ثبوت فعل دارد.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۴|ج=۱۲}}</ref> آلوسی، دیگر مفسر اهل سنت، این احتمال را مطرح میکند که ممکن است خبر جمله، حذف شده باشد. بر اساس این تقدیر، عبارت اینگونه بودهاست: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا أولياؤكم» و کلمه «اولیائکم» به جهت قرینه و تکرار، حذف شده است. احتمال بعدی آلوسی، ارتباط آیه با آیه قبل است. به عقیده او، مفهوم آیه ۵۵ با آیات قبل چنین است که: «لا تتخذوا أولئك أولياء لأن بعضهم أولياء بعض وليسوا بأوليائكم إنما أولياؤكم الله تعالى ورسوله والمؤمنون». به عقیده آلوسی، آیه به ترتیب در حال بیان سیر ولایت است؛ به این معنا که ولایت ذاتی برای خداوند است؛ پس از آن پیامبران و بعد از آنان مومنانی که نماز میخوانند و زکات میدهند (به معنای مومنان مطیع).<ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۳_۳۳۴|ج=۳}}</ref> | ||
===واژه زکات === | ===واژه زکات === | ||
فخر رازی معتقد است که کلمه «[[زکات در قرآن|زکات]]» در قرآن برای عمل [[واجب]] به کار میرود اما عمل علی نمیتواند ادای زکات واجب باشد، زیرا در آن صورت باید قائل شویم که او ادای زکات را تا آن وقت به تأخیر انداختهاست و این از نظر بسیاری [[معصیت]] بوده و جایز نیست. اگر بخواهیم زکات در این عبارت را به معنای [[صدقه]] مستحبی بدانیم، خلاف اصل کلی است که زکات همواره در امور واجب استعمال شده است.<ref>{{پک|1=دژآباد|2=صادقی|3=فرامرزی|4=۱۳۹۹|ف=پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»|ک=پژوهشنامه کلام}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref> به عقیده فخر رازی، علی به مقدار زیادی مال نداشتهاست که زکات بر او واجب شود. او میزان اموال علی را با استناد به شأن نزول [[آیه اطعام]]، ناچیز دانستهاست که به سبب مورد توجه قرار گرفتنش برای بخشش سه قرص نان شدهاست. بنابر این استدلال، حمل آیه برای علی بن ابیطالب به جهت دادت زکات واجب در نماز، ممتنع است.<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref> | |||
موحدی، پژوهشگر شیعه، اغلب کاربردهای «زکات» در قرآن را به عنوان «صدقه واجب» نمیداند. به عقیده او، این عبارت در آیات متعددی به معنای انفاق و صدقه مستحبی به کار رفتهاست. برای نمونه در آیه ۳۱ سوره مریم چنین آمدهاست: «وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا». به گزارش همو، حتی در آیات مکی نیز «زکات» به معنی صدقه و انفاق آمدهاست. بسیاری از مفسران اهل سنت مثل قرطبی، بر اینباورند که، صدقه مستحبی و زکات واجب، هر دو در قرآن زکات نامیده شدهاست.<ref>{{پک|1=موحدی|2=۱۳۸۸|ک=امامت تطبیقی|ص=۱۶۳}}</ref> دژآباد گزارش میکند که، کاربرد زکات در آیات مکی، به معنای مستحبی آن بودهاست؛ چرا که تا پیش از سال دوم هجری در مدینه، حکم زکات وضع نشده بود.<ref>{{پک|1=دژآباد|2=صادقی|3=فرامرزی|4=۱۳۹۹|ف=پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»|ک=پژوهشنامه کلام}}</ref> | |||
بر اساس روایتی از جعفر صادق در کتاب | بر اساس روایتی از [[جعفر صادق]] در کتاب ''[[اصول کافی|کافی]]''، آنچه که علی در هنگام نماز بخشیدهاست، «[[حله|حُله]]» بوده است که هزار [[دینار]] ارزش داشته است. بنابر این روایت، آن سائل، یکی از [[فرشته|فرشتگان]] بود که قصد آزمودن داشته است. در روایات دیگری نیز نوع بخشش و جنس بخشیده شده توسط علی بن ابیطالب مورد اختلاف گزارش شده است.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهشهای تفسیر تطبیقی}}</ref> مکارم شیرازی با افسانهای خواندن روایتی که در ''[[تفسیر البرهان]]'' در خصوص ارزش انگشتر علی بن ابیطالب آمدهاست، آن را [[حدیث مرسل|مرسل]] دانسته و ضعف یا افسانهای بودن این روایت را دلیلی بر ضعف و اخلال به دیگر روایات اصل قضیه شأن نزول نمیداند.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۳۲|ج=۴}}</ref> | ||
===واژه رکوع=== | ===واژه رکوع=== | ||
«[[رکوع]]» در لغت به معنی انحنا و [[خضوع]] و در اصطلاح [[فقه|فقهی]] به معنی جزئی از [[اجزاء نماز]] است.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref><ref>{{پک|1=صادقی فدکی|2=۱۳۹۳|ک=دایرةالمعارف آستان قدس رضوی|ف=آیه ولایت}}</ref> [[ابوحیان]]، از مفسران اهل سنت، منظور از «و هم راکعون» در آیه را به دو حالت وصفی و حالی بیان میکند. در این میان مفسرانی چون ابن عطیه، این واژه را مجازی دانستهاند. در فرض وصفی بودن، این عبارت یک جمله اسمیه است که صفت سومی «رکوع یا خضوع» را برای مومنان در نظر میگیرد. در صورت حالیه بودن، «واو» حرف حالیه و عبارت «راکعون» به معنای حالت پرداخت زکات بودهاست.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهشهای تفسیر تطبیقی}}</ref> | |||
در این بین، مفسران اهل سنت همچون زمخشری و قاسمی، منظور از عبارت «راکعون» را «خاضعون» دانستهاند. آلوسی در علت اتخاذ چنین دیدگاهی توسط برخی مفسران سنی مذهب را، عدم جواز پرداخت زکات در هنگام نماز دانستهاست.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> به نظر می رسد که اولین بار، [[ابومسلم اصفهانی]] (د ۳۲۲ قمری) از مفسران [[معتزله|معتزلی]] مذهب، رکوع در آیه را به معنای خضوع دانستهاست. ابن عطیه، دیگر مفسر سنی مذهب نیز کاربرد رکوع در آیه را مجازی میداند؛ او معتقد است که چون رکوع، یکی از ارکان نماز است، در اینجا رکوع به معنای نماز میباشد و معنای آیه، توصیف مومنان به زیاد نمازگزاردن است.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهشهای تفسیر تطبیقی}}</ref> شبیه به این مطلب را ثعلبی در صورت پذیرش شأن نزول آیه در خصوص عبادة بن صامت عنوان میکند.<ref>{{پک|1=ثعلبی|2=۱۴۲۲|ک=الکشف و البیان|ص=۸۰|ج=۴}}</ref> به عقیده ابوحیان، لازمه این دیدگاه، تکرار مفهوم نماز در آیه است؛ چرا که یک مرتبه با عبارت «یقیمون الصلاة» به نماز اشاره شده است و نیاز به تکرار نبودهاست، مگر آنکه اهمیت نماز، مورد تاکید قرار گرفته باشد. او همچنین گزارش میکند به نظر برخی از مفسران (از جمله ابن عاشور)، «یقیمون الصلاة» به نماز واجب و عبارت «هم راکعون» به نماز مستحب اشاره دارد. مراغی دیگر مفسر سنی مذهب، به نقل از زمخشری در ''[[اساس البلاغه]]''، معقتد است که هرکسی را که به خدا ایمان آورده و بت نپرسد، راکع نامیده میشود و منظور از رکوع در این عبارت را، خضوع و ایمان در برابر خدا میداند.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهشهای تفسیر تطبیقی}}</ref> آلوسی مفسر [[اشاعره|اشعری]] مذهب اهل تسنن نیز با پذیرش حالیه بودن رکوع برای زکات و نماز، آن را به معنای خشوع میداند. با این وجود از قولی گزارش میکند که رکوع، به نماز اختصاص دارد و منظور همان اصطلاح فقهی است و نشانه علاقه و نهایت میل مومنان در امور نیکوکارانه است.<ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۴|ج=۳}}</ref> به عقیده طیب حسینی، از نقل قول آلوسی چنین برداشت میشود که کار خیری که پس از صرف زمان، موقعیت آن از بین برود، به طریق اولی باید با سرعت بیشتری انجام شود، حتی اگر نماز به عنوان یک مهم دینی، مانع آن باشد.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهشهای تفسیر تطبیقی}}</ref> ابن کثیر نیز با توجه به دیدگاه ابومسلم اصفهانی، عبارت «و هم راکعون» را حال برای عبارت «یوتون الزکات» نمیداند و در صورتی که چنین باشد، لزوم ارجحیت پرداخت زکات در حالت نماز بر دیگر حالتها را مطرح میکند. به عقیده او چون فقیهان به چنین ارجحیتی حکم نکردند، چنین حالیتی برای عبارت، صحیح نیست.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهشهای تفسیر تطبیقی}}</ref><ref>{{پک|1=ابنکثیر|2=۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ص=۱۲۶_۱۲۷|ج=۳}}</ref> فخر رازی، سه معنا در مورد رکوع در آیه را محتمل دانستهاست. اول آنکه رکوع به معنای خضوع باشد و وصف مومنان در حالت نماز و صدقه. دوم آنکه منظور از عبارت رکوع در آیه، بیان شأن مومنان، یعنی اقامه نماز باشد. سوم آنکه عبارت رکوع، حالت مومنان در هنگام نزول آیه را بیان کرده باشد. به این معنا که در هنگام نزول آیه، برخی از مومنان در حال نماز، برخی در حال رکوع و برخی در حال پرداخت زکات بودهاند.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهشهای تفسیر تطبیقی}}</ref><ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۲|ج=۱۲}}</ref> رازی همچنین منظور از آوردن کلمه رکوع را به منظور تأکید و تشریف میداند و بر این اساس، معنی آیه چنین میشود: «در هنگام اقامه نماز و ادای زکات خاضع و خاشعاند.»<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۶|ج=۱۲}}</ref> کشاف و بیضاوی نیز این نظر را پذیرفتهاند.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> | |||
تمام مفسران شیعه با توجه به روایات در خصوص شأن نزول آیه که مربوط به اعطای انگشتر توسط علی در حالت رکوع نماز است، کلمه رکوع را به معنای رکوع اصطلاحی در نماز میدانند. [[شیخ طوسی|طوسی]] در اینباره، هرگونه تفسیر عبارت رکوع به احتمالات دیگر را به جهت بدون قرینه بودن و مجازی بودنش رد میکند. [[شیخ طبرسی|طبرسی]] نیز به نقد دلایل معتقدان به معانی مجازی رکوع پرداخته است. دیگر مفسران شیعه نیز، جز گزارش انتقادات طبرسی و طوسی و شرح و بسط آنها، چیز جدیدی گزارش نکردهاند.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهشهای تفسیر تطبیقی}}</ref> مکارم شیرازی، مفسر شیعه معقتد است که کلمه «رکوع» در این آیه به معنای رکوع اصطلاحی در نماز و نه به معنی خضوع است. ذکر جمله «یقیمون الصلوة» خود شاهدی بر این موضوع است، چرا که در هیچ جای قرآن نیامده زکات را با خضوع بدهید بلکه باید با اخلاص نیت و عدم منت داد. پس آوردن رکوع و نماز در کنار هم تبیین کننده کاربرد اصطلاحی رکوع است.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۳|ج=۴}}</ref> مفسران شیعه استدلال کردهاند که اگر بخواهد رکوع به معنای خضوع به کار رود، باید به همراه قرینه باشد که در این آیه قرینهای بر این مبنا وجود ندارد.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> ضمن اینکه روایات در خصوص شأن نزول، خود قرینهای بر این مطلب است که رکوع در آیه، به معنای مصطلح آن، یعنی خمیدگی در نماز است.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> تنها مفسر شیعه که معنای رکوع را، خضوع دانستهاست، مصطفوی در ''[[تفسیر روشن]]'' است. مصطفوی این خضوع را وصف برای زکات و نماز، و نشانه [[ایمان]] خالص است. به عقیده مصطفوی این ایمان خالص، سبب مقام ولایت نسبت به افراد نیازمند خواهد شد و این ولایت سرانجام به [[جانشینی پیامبر|جانشینی پیامبران]] میانجامد.<ref>{{پک|1=طیب حسینی|2=۱۳۹۷|ف=بازخوانی معنای «رکوع»|ک=پژوهشهای تفسیر تطبیقی}}</ref> | |||
===عبارت الذین آمنوا=== | ===عبارت الذین آمنوا=== | ||
فخر رازی معتقد است که با توجه به روایت عبدالله بن سلام و پذیرش ولایت مومنان در آن رویداد، منظور از عبارت | فخر رازی معتقد است که با توجه به روایت عبدالله بن سلام و پذیرش ولایت مومنان در آن رویداد، منظور از عبارت «الذین آمنوا»، همه مومنان است. او بر این اساس، صفتهای بعدی را وصف همه مومنان دانسته و وجه بیان این صفات را تمایز دادن مومن و منافق میداند.<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۲|ج=۱۲}}</ref> فخر رازی با توجه به اینکه در ۷ موضع از این آیه، صیغه جمع به کار رفتهاست و این دلیلی است بر این که این آیه مختص به یک نفر نیست، در مورد اختصاص معنای آیه به علی بن ابیطالب، تردیدهایی را مطرح میکند.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> | ||
به عقیده طبرسی، اگر معنای | به عقیده طبرسی، اگر معنای «الذین آمنوا»، با وجود جمع بودنش، همه مومنان باشد، این آیه دچار اشکال در مفهوم خواهد شد. به این صورت که، تمام مومنان به عنوان مخاطب آیه به ولایت تمام مومنان موظف شدند که این امر محال است، چرا که مضاف و مضاف الیه یکی خواهند شد.<ref>{{پک|1=طبرسی|2=۱۴۰۸|ک=مجمع البیان|ص=۳۲۷|ج=۳}}</ref> ابراهیمی گزارش میکند که در آیه ولایت، ادعای مفسران و متلکمان شیعه، عام بودن آیه و دلالت بر مفهومی خاص نیست؛ بلکه ادعا، عام بودن آیه و وجود تنها یک مصداق است که این مصداق توسط روایات مشخص میشود. به طور کلی، عام بودن الفاظ آیه با خاص بودن مصادیق آن در تنافی نیست.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> به عقیده و گزارش موحدی، پژوهشگر شیعه، وصف مقوم وصفیست که دلیل و ملاک حکم راهم بیان میکند. وصف مشیر وصفیست که تنها مصداق مورد نظر را معین میسازد و دلیل حکم را بیان نمیکند. در آیه ولایت وصف ''الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون'' برای موصوف ''الذین آمنوا'' وصف مشیر است. چرا که زکات دادن در حالت نماز نمیتواند دلیل ایمان باشد. پس وصف مقوم نیست. در این آیه با به کار بردن وصف مشیر، ولیِ مؤمنان که با توجه به شأن نزول علی بودهاست، مشخص میشود.<ref>{{پک|1=موحدی|2=۱۳۸۸|ک=امامت تطبیقی|ص=۱۲۵_۱۳۰}}</ref> | ||
معتقدان به نزول آیه برای حاتم بخشی علی بن ابیطالب جمع آمدن آیه را توجیه میکنند. زمخشری در انتقاد به فخر رازی معتقد است که به کار بردن صیغه جمع در آیه، برای دعوت دیگر مؤمنان به چنین کاریست که علی انجام دادهاست. این احتمال که صیغه جمع در آیه برای بزرگ شمردن اقدام علی صورت گرفتهاست نیز از جانب برخی مفسران گزارش شدهاست.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> به گزارش مکارم شیرازی، در ادبیات عرب مکرر دیده میشود که لفظ جمع برای مفرد به کار رفتهاست؛<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۶_۴۲۷|ج=۴}}</ref> علامه امینی در الغدیر بیست آیه از قرآن را ذکر کردهاست که در آن لفظ جمع آورده شده ولی اراده یک نفر را دارد.<ref>{{پک|1=موحدی|2=۱۳۸۸|ک=امامت تطبیقی|ص=۱۵۵ | معتقدان به نزول آیه برای حاتم بخشی علی بن ابیطالب جمع آمدن آیه را توجیه میکنند. زمخشری در انتقاد به فخر رازی معتقد است که به کار بردن صیغه جمع در آیه، برای دعوت دیگر مؤمنان به چنین کاریست که علی انجام دادهاست. این احتمال که صیغه جمع در آیه برای بزرگ شمردن اقدام علی صورت گرفتهاست نیز از جانب برخی مفسران گزارش شدهاست.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> به گزارش مکارم شیرازی، در ادبیات عرب مکرر دیده میشود که لفظ جمع برای مفرد به کار رفتهاست؛<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۶_۴۲۷|ج=۴}}</ref> [[علامه امینی|امینی]] در ''[[الغدیر]]'' بیست آیه از قرآن را ذکر کردهاست که در آن لفظ جمع آورده شده ولی اراده یک نفر را دارد.<ref>{{پک|1=موحدی|2=۱۳۸۸|ک=امامت تطبیقی|ص=۱۵۵}}</ref> به نظر طباطبایی، با توجه به کلمه «الذین» و «آمنوا» که جمع آمدهاند و مصداق آن علی بن ابیطالب است به این نکته توجه میشود که حمل جمع بر مفرد در قرآن بارها ذکر شدهاست. نمونهای از این موارد، آیه ۱ [[سوره ممتحنه]]، آیه ۸ [[سوره منافقون]] است. همچنین در قرآن بارها از عبارت «یسئلون» استفاده شدهاست که مراد آن تنها یک نفر بوده است.<ref>{{پک|1=طباطبایی|2=۱۳۷۸|ک=المیزان|ص=۱۰|ج=۶}}</ref> به عقیده مکارم شیرازی، آیه ۶۱ [[سوره آل عمران]] مشهور به [[آیه مباهله]] است که در آن، کلمه «نِساءَنا» و «أَنفُسَنا» به صورت جمع آمده در حالیکه تنها بر یک نفر دلالت دارد.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۲۷|ج=۴}}</ref> | ||
===آیه ۵۶ سوره مائده=== | ===آیه ۵۶ سوره مائده=== | ||
در مورد سیاق آیات، برخی از مفسرین شیعه از جمله [[سید محمدحسین طباطبایی|طباطبایی]] در ''[[تفسیر المیزان]]'' و [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] در ''[[تفسیر نمونه]]'' معتقدند آیه ۵۶ (آیه بعدی) تکمیل کننده آیه قبل میباشد. در این آیه آمدهاست که: {{color|green|«وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»}} ترجمه: «و كسانى كه ولايت خدا و پيامبر او و افراد با ايمان را بپذيرند (پيروزند زيرا) حزب و جمعيت خدا پيروز مىباشد».<ref>{{پک|1=طباطبایی|2=۱۳۷۸|ک=المیزان|ص=۶_۷|ج=۶}}</ref><ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۳۳|ج=۴ | در مورد سیاق آیات، برخی از مفسرین شیعه از جمله [[سید محمدحسین طباطبایی|طباطبایی]] در ''[[تفسیر المیزان]]'' و [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] در ''[[تفسیر نمونه]]'' معتقدند آیه ۵۶ (آیه بعدی) تکمیل کننده آیه قبل میباشد. در این آیه آمدهاست که: {{color|green|«وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»}} ترجمه: «و كسانى كه ولايت خدا و پيامبر او و افراد با ايمان را بپذيرند (پيروزند زيرا) حزب و جمعيت خدا پيروز مىباشد».<ref>{{پک|1=طباطبایی|2=۱۳۷۸|ک=المیزان|ص=۶_۷|ج=۶}}</ref><ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۳۳|ج=۴}}</ref> مکارم شیرازی در تفسیر این آیه آورده است که خدا در این آیه، به مسلمانان بشارت میدهد که اگر ولایت کسانی که در آیه قبل مورد اشاره قرار گرفتهاند را بپذیرند، پیروز خواهند شد؛ چرا که در آن صورت در حزب خدا خواهند بود و حزب خدا، پیروز است. به عقیده مکارم، عبارت پیروزی حزب الله که در آیه مورد اشاره است، به حکومت اسلامی اشاره دارد که خود گواهی بر معنای سرپرستی در کلمه ولی در آیه گذشته است؛ چرا که یک دوستی ساده، نمیتواند سبب پیروزی حزب شود.<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۳۳|ج=۴}}</ref> شبیه به این استدلال را طباطبایی نیز بیان میکند و معتقد است این مفهوم، با سیاق آیه قبل در صورتی که منظور از ولایت، دوستی و نصرت باشد، هماهنگی و مناسبت ندارد.<ref>{{پک|1=طباطبایی|2=۱۳۷۸|ک=المیزان|ص=۷|ج=۶}}</ref> | ||
==کاربردهای کلامی == | ==کاربردهای کلامی == | ||
| خط ۱۱۷: | خط ۸۶: | ||
شیعیان برای اثبات امامت و برتری علی بر دیگران، از این آیه استفاده کردهاند.<ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۴|ج=۳}}</ref> در کتاب تلخیص الشافی از این آیه با عنوان قویترین دلیل بر اثبات امامت علی بن ابیطالب یاد شدهاست.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> مفسران شیعه با استناد به این آیه مقام ولایت مطلق پیامبر اسلام را به همه امامان تعمیم میدهند و معتقدند علاوه بر خدا و پیامبرش، دسته سومی که شامل این آیه میشوند امامان هستند.<ref>{{پک|1=موحدی|2=۱۳۸۸|ک=امامت تطبیقی|ص=۱۲۳}}</ref> کیفیت استدلال به این آیه از جانب شیعیان چنین است که، عبارت انما، دلیل بر حصر است و عبارت ولی در آیه نیز دلالت بر سرپرستی میکند دارد. به این ترتیب، پذیرش ولایت علی همچون پذیرش ولایت محمد و خدا بر مسلمانان واجب فرض شدهاست.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۴|ج=۳}}</ref> شیعیان در خصوص احتمال اینکه معنای ولی چیز دیگری غیر از سرپرست باشد، با توجه به قرینههای حالی و مقالی، مدعیاند که چون عبارت ولایت پس از ولایت خدا و رسول آمدهاست، معنایی غیر از سرپرست نخواهد داشت.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> | شیعیان برای اثبات امامت و برتری علی بر دیگران، از این آیه استفاده کردهاند.<ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۴|ج=۳}}</ref> در کتاب تلخیص الشافی از این آیه با عنوان قویترین دلیل بر اثبات امامت علی بن ابیطالب یاد شدهاست.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> مفسران شیعه با استناد به این آیه مقام ولایت مطلق پیامبر اسلام را به همه امامان تعمیم میدهند و معتقدند علاوه بر خدا و پیامبرش، دسته سومی که شامل این آیه میشوند امامان هستند.<ref>{{پک|1=موحدی|2=۱۳۸۸|ک=امامت تطبیقی|ص=۱۲۳}}</ref> کیفیت استدلال به این آیه از جانب شیعیان چنین است که، عبارت انما، دلیل بر حصر است و عبارت ولی در آیه نیز دلالت بر سرپرستی میکند دارد. به این ترتیب، پذیرش ولایت علی همچون پذیرش ولایت محمد و خدا بر مسلمانان واجب فرض شدهاست.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۴|ج=۳}}</ref> شیعیان در خصوص احتمال اینکه معنای ولی چیز دیگری غیر از سرپرست باشد، با توجه به قرینههای حالی و مقالی، مدعیاند که چون عبارت ولایت پس از ولایت خدا و رسول آمدهاست، معنایی غیر از سرپرست نخواهد داشت.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref><ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> | ||
در مقابل اهل سنت، بر این باورند که عبارت ولی در آیه، به معنای دوست است. آنان با توجه به آیه ۵۱ سوره مائده که واژه اولیاء را به معنای دوست به کار بردهاست، به عنوان وحدت سیاق، این کلمه را نیز به معنای دوست ترجمه میکنند.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> همچنین برخی از اهل سنت سبب نزول آیه را ماجرای بخشیدن انگشتر به فقیر توسط علی بن ابیطالب نمیدانند و برخی مفاد آیه را به طور عام برای همه مومنان دانستهاند.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> آلوسی در اینباره معتقد است که ادعای وقوع بخشش انگشتر در حالت رکوع، فقط برای علی بن ابیطالب رخ دادهاست، دلیلی برای اثبات ولایت او نیست؛ چرا که منظور از رکوع در آیه، مشخصا خشوع بودهاست و نه رکوع | در مقابل اهل سنت، بر این باورند که عبارت ولی در آیه، به معنای دوست است. آنان با توجه به آیه ۵۱ سوره مائده که واژه اولیاء را به معنای دوست به کار بردهاست، به عنوان وحدت سیاق، این کلمه را نیز به معنای دوست ترجمه میکنند.<ref>{{پک|1=خراسانی|2=۱۳۸۲|ک=دائرة المعارف قرآن کریم|ص=۴۳۰|ج=۱|ف=آیه ولایت}}</ref> همچنین برخی از اهل سنت سبب نزول آیه را ماجرای بخشیدن انگشتر به فقیر توسط علی بن ابیطالب نمیدانند و برخی مفاد آیه را به طور عام برای همه مومنان دانستهاند.<ref>{{پک|1=ابراهیمی|2=تیموری|3=طهماسبی|4=۱۳۹۶|ف=واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین|ک=پژوهشنامه امامیه}}</ref> آلوسی در اینباره معتقد است که ادعای وقوع بخشش انگشتر در حالت رکوع، فقط برای علی بن ابیطالب رخ دادهاست، دلیلی برای اثبات ولایت او نیست؛ چرا که منظور از رکوع در آیه، مشخصا خشوع بودهاست و نه رکوع اصطلاحی.<ref>{{پک|1=آلوسی|2=۱۴۱۶|ک=روح المعانی|ص=۳۳۵|ج=۳}}</ref> فخر رازی بر این باورست که استدلالها برای اثبات امامت ابوبکر در آیه ۵۴ سوره مائده، کفایت میکند تا آیه ۵۴ با تفاسیرش در تناقض با آیه ۵۵ با تفاسیر شیعی باشد. از نظر او این تناقض خود یکی از دلایل نقض استدلال شیعیان در اثبات امامت علی است.<ref>{{پک|1=فخر رازی|2=۱۴۲۰|ک=تفسیر الکبیر|ص=۳۸۵|ج=۱۲}}</ref> | ||
===احتجاجها به آیه=== | ===احتجاجها به آیه=== | ||
| خط ۱۲۵: | خط ۹۴: | ||
*احتجاج با مهاجرین و انصار. قندوزی حنفی، از راویان این حدیث در منابع اهل سنت است.<ref>{{پک|1=دژآباد|2=صادقی|3=فرامرزی|4=۱۳۹۹|ف=پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»|ک=پژوهشنامه کلام}}</ref> | *احتجاج با مهاجرین و انصار. قندوزی حنفی، از راویان این حدیث در منابع اهل سنت است.<ref>{{پک|1=دژآباد|2=صادقی|3=فرامرزی|4=۱۳۹۹|ف=پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»|ک=پژوهشنامه کلام}}</ref> | ||
*احتجاج در میدان صفین و در حضور مهاجرین و انصار برای اثبات حقانیت خود به این آیه و آیات دیگر<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۳۱|ج=۴}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=امینی نجفی، الغدیر، ج1، ص337و338}}</ref> | *احتجاج در میدان صفین و در حضور مهاجرین و انصار برای اثبات حقانیت خود به این آیه و آیات دیگر<ref>{{پک|1=مکارم شیرازی|2=۱۳۷۴|ک=تفسیر نمونه|ص=۴۳۱|ج=۴}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=امینی نجفی، الغدیر، ج1، ص337و338}}</ref> | ||
علی بن موسی الرضا، از دیگر احتجاج کنندگان به این آیه برای اثبات ولایت و امامت اهل بیت پیامبر | علی بن موسی الرضا، از دیگر احتجاج کنندگان به این آیه برای اثبات ولایت و امامت اهل بیت پیامبر بود. او در استدلالی، معتقد است که ولایت اهل بیت پیامبر، با ولایت خدا و پیامبرش، در این آیه پیوند خوردهاست و ولایت این دو از یکدیگر غیر قابل انفکاک است. یه عقیده او، تمام وظایف و حقوق ولایت پیامبر و خدا برای اهل بیت او نیز مقرر است. به عقیده او، عبارت جمع والذین آمنو، در برگیرنده باقی امامان شیعه بوده و به همین خاطر جمع بیان شدهاست. برخی از شارحان این روایت بر این عقیده هستند که وظیفه مسلمانان اطاعت از رهبری است که در راس نمازگزاران است. برخی نیز بر این باورند که همه امامان شیعه، در حال رکوع، صدقه دادهاند. برخی دیگر نیز به انتقال القاب و صفات از پدر به فرزند اشاره کردند.<ref>{{پک|1=صادقی فدکی|2=۱۳۹۳|ک=دایرةالمعارف آستان قدس رضوی|ف=آیه ولایت}}</ref> غیر از شیعیان، عمروعاص نیز در نامهای به شأن نزول آیه در مورد علی بن ابیطالب استناد میکند تا اولویت علی در جانشینی محمد را برای معاویه به اثبات برساند.<ref>{{پک|1=مرتضوی|2=۱۳۸۴|ف=بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت|ک=مطالعات اسلامی}}</ref> | ||
=== نفی امامت از دیگر امامان === | === نفی امامت از دیگر امامان === | ||
| خط ۱۴۳: | خط ۱۱۲: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
از برای او شعر دیگری نیز در این خصوص<ref>{{پک|1=حسکانی|2=۱۴۱۱|ک=شواهد التنزیل|ص=۲۳۷|ج=۱}}</ref> در دیوان حمیری گزارش | از برای او شعر دیگری نیز در این خصوص<ref>{{پک|1=حسکانی|2=۱۴۱۱|ک=شواهد التنزیل|ص=۲۳۷|ج=۱}}</ref> در دیوان حمیری گزارش شدهاست.<ref>{{پک|1=حسینی طهرانی|2=۱۴۲۶|ک=امامشناسی|ص=۲۱۱|ج=۵}}</ref> خزیمة بن ثابت دیگر صحابی است که این آیه و شأن نزولش را به شعر درآوردهاست و در چندین جا استفاده کردهاست. یکی از سرودههای او چنین است:<ref>{{پک|1=مرتضوی|2=۱۳۸۴|ف=بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت|ک=مطالعات اسلامی}}</ref><ref>{{پک|1=حسینی طهرانی|2=۱۴۲۶|ک=امامشناسی|ص=۲۰۹|ج=۵}}</ref> | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
| خط ۱۵۲: | خط ۱۲۱: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
از دیگر شاعرانی که در این خصوص اشعاری سرودهاند میتوان به سید رضی، حمیری، دعبل خزائی<ref>{{پک|1=حسینی طهرانی|2=۱۴۲۶|ک=امامشناسی|ص=۲۱۱_۲۱۵|ج=۵}}</ref> و صاحب بن عباد اشاره | از دیگر شاعرانی که در این خصوص اشعاری سرودهاند میتوان به سید رضی، حمیری، دعبل خزائی<ref>{{پک|1=حسینی طهرانی|2=۱۴۲۶|ک=امامشناسی|ص=۲۱۱_۲۱۵|ج=۵}}</ref> و صاحب بن عباد اشاره کرد.<ref>{{پک|1=حسینی طهرانی|2=۱۴۲۶|ک=امامشناسی|ص=۲۱۱_۲۱۵|ج=۵}}</ref><ref>{{پک|1=حسکانی|2=۱۴۱۱|ک=شواهد التنزیل|ص=۲۳۷|ج=۱}}</ref> | ||
[[شهریار (شاعر)|شهریار]] تبریزی شاعر معاصر نیز در [[غزل]] معروف «علی ای همای رحمت» با اشاره ای به این آیه چنین سروده: برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را | [[شهریار (شاعر)|شهریار]] تبریزی شاعر معاصر نیز در [[غزل]] معروف «علی ای همای رحمت» با اشاره ای به این آیه چنین سروده: برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را | ||
نسخهٔ ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۵:۵۵
سنگ مقامی مربوط به یکی از قدمگاههای علی بن موسی الرضا که بر حاشیه آن، آیه ولایت حکاکی شدهاست | |
| مشخصات قرآنی | |
|---|---|
| نام آیه | آیه ولایت |
| نام سوره | [[مائده|مائده]] |
| محل نزول | مدینه |
| شأن نزول | دارد |
| اختلاف در | شأن نزول |
| اطلاعات دیگر | |
| شماره کلمه | ۱۴ |
| شماره حرف | ۸۲ |
| حروف مقطعه | ندارد |
| متن آیه | ref>«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» |
| ترجمه آیه | ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آوردهاند همان کسانی که نماز برپا میدارند و زکات میدهند در حالی که در رکوع نمازند. |
| قرآن |
|---|
آیه ۵۵ سوره مائده از قرآن به آیه ولایت معروف است که توسط علی بن موسی الرضا نامگذاری شدهاست. در تمام کتابهای تفسیری در مورد این آیه صحبت شدهاست و از اهمیت خاصی نزد شیعه و سنی برخوردار است. به باور شیعیان این آیه در بیان مقام ولایت و امامت محمد و علی است و معتقدند علاوه بر خدا و رسول دسته سومی هم شامل این آیه میشوند که امامان شیعه هستند داستان وارد شده برای نزول آیه به این شرح است که در سالهای اولیه اسلام بعد از هجرت محمد به مدینه فقیری وارد مسجد میشود و درخواست کمک میکند ولی هیچکس به او کمکی نکرده و در این بین تنها علی در حالی که در رکوع نماز بود به فقیر اشاره کرد تا انگشتری را از انگشت کوچک دست راستش درآورد و برای خود بردارد پس جبرئیل نازل شد و آیه ولایت را بر محمد خواند.
ماجرا و علت نزول مورد اتفاق همه مسلمانان است در معنی کلمه ولی و افاده حصر انما دانشمندان شیعه و سنی نظر متفاوتی دارند و نتایج مختلفی از آیه گرفتهاند شیعیان انما را حصر دانستهاند و ولایت را به معنی سرپرستی و اولی به تصرف و قربت گرفتهاند و آیه را اینگونه معنا کردهاند ولی و سرپرست شما فقط خدا و رسول و کسانی هستند که نماز میخوانند و در حال رکوع زکات میدهند اما اهل سنت نظریات متفاوتی ارائه کردهاند برخی مانند فخر رازی ولی را به معنی دوست یا مانند رشید رضا به معنی ولایت در نصرت گرفتند عده ای انما را منحصر به علی نمیدانند دستهای دیگر ایرادات فقهی به اعطای زکات در نماز گرفتهاند؛ در نهایت آیه معروف به ولایت یکی از آیههای مهم برای شیعیان است و علت آن مهر تأییدی است که خداوند به اعطای زکات در نماز به عمل علی بن ابیطالب زدهاست. چه در آیه توصیه به ولایت علی شده باشد، یا به دوستی علی این آیه برای شیعیان برگ برنده ای تلقی میشود.
نام
آیه ۵۵ از سوره مائده، در منابع شیعی با نام آیه ولایت مشهور است.[۱][۲][۳][۴] بر اساس گزارشهایی در منابع شیعی، اولین بار علی بن موسی الرضا — امام هشتم شیعیان دوازدهامامی — این آیه را با نام آیه ولایت به کار بردهاست.[۵]
محتوا و ساختار
متن و ترجمه
مکارم شیرازی، مفسر شیعه مذهب، متن و ترجمه آیه ولایت را اینگونه گزارش کردهاست:[۶]
متن:
«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»
ترجمه:
«سرپرست و رهبر شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند و نماز را برپا میدارند و در حال رکوع زکات میپردازند۔»
محتوا
بر اساس تعریف شیعه، در آیه مذکور، ولی مسلمانان، خدا، پیامبر و مومنانی که نماز به پا میدارند و در رکوع زکات میدهند عنوان شدهاست.[۷] از دیدگاه شیعه و برخی از مفسرین سنی، این آیه قصد دارد تا مراتب ولایت را بیان کند.[۸] بعضی از مفسران اهل سنت، این آیه را با آیات قبل و بعدش در سیاق شرکت دادهاند و معنای آن بیان یکى از وظائف مسلمین میدانند. از دیدگاه این مفسران، آن وظیفه عبارتاست از اینکه مسلمین باید دست از یارى یهود و نصارا و کفار بر دارند، و منحصرا خدا و رسول و مؤمنین را یارى کنند، البته مؤمنینى که نماز بپا مىدارند و در حال رکوع زکات مىدهند، نه هر کس که در سلک اسلام در آمده باشد، پس منافقینى که در دل کافرند نیز مانند کفار نباید یارى نمود.[۹][۱۰]
شأن، مکان و زمان نزول
زمان و مکان نزول آیه
به اتفاق شیعه و سنی سوره مائده، از سورههای مدنی است[۱۱][۱۲] عمده مفسران مذاهب اسلامی نیز این آیه را مدنی میدانند.[۱۳] سوره مائده، جزو آخرین سورههایی است که بر محمد نازل شدهاست؛ نزول این سوره به سالهای آخر زندگانی پیامبر اسلام نسبت داده میشود.[۱۴]
شأن نزول
روایات بسیاری در خصوص شأن نزول آیه ولایت در منابع شیعه و سنی گزارش شدهاند. بیشتر این روایتها، شأن نزول آیه را اعطای انگشتر به فقیر در حال نماز توسط علی بن ابیطالب دانستهاند.[۱۵] سید هاشم بحرانی، نویسنده شیعه در کتاب غایة المرام تعداد ۲۴ حدیث دربارهٔ شأن نزول آیه که دربارهٔ علی بن ابیطالب است از منابع اهل سنت و تعداد ۱۹ حدیث نیز از منابع شیعه گزارش شدهاست.[۱۶][۱۷][۱۸] حاکم حسکانی، از مفسران اهل سنت نیز این سبب نزول را با ۲۶ طریق گزارش کردهاست.[۱۹] علی میلانی، فقیه شیعه، در یک بررسی، ۳۶ عالم سنی مذهب را در اعصار مختلف گزارش میکند که روایت مربوط به شأن نزول علی بن ابیطالب را مطرح کردهاند.[۲۰]
بنابر گزارش دایرةالمعارف قرآن، جمعی از متکلمین اهل سنت که برای این شأن نزول ادعای اجماع کردهاند عبارتند از قوشچی حنفی در شرح تجرید، قاضی عضدالدین ایجی، در شرح مواقف فی علم الکلام، میر سیدشریف جرجانی در شرح مواقف و سعدالدین تفتازانی در شرح مقاصد.[۲۱][۲۲] به گواه ابنعاشور در شرح تفسیر ثعلبی، طبرانی، حاکم، زمخشری، طبری و واحدی از مفسران اهل سنتی هستند که این اجماع را گزارش کردهاند.[۲۳] آلوسی، از فقهای شافعی مذهب گزارش میکند که بیشتر محدثین (اخباریون) و شیعیان امامیه و جمع زیادی از صوفیان، بر این باورند که آیه در شأن علی بن ابیطالب نازل شدهاست.[۲۴][۲۵] به گزارش طهرانی، مجتهد شیعه، مفسران و محدثان شیعه برای این شأن نزول اجماع دارند.[۲۶] ابوالعباس احمد بن ابراهیم از علمای زیدیه نیز به روایات متواتری اشاره میکند که در اثبات شأن نزول آیه برای علی بن ابیطالب، تردیدی باقی نمیگذارند.[۲۷]
در دایرةالمعارف قرآن از تفسیر مجمع البیان[۲۸] و در منابع دیگری از شیعه و سنی گزارش شدهاست که ابوذر غفاری — از صحابه محمد — گفتهاست که: «روزی از روزها با پیامبر اسلام در مسجد نماز میخواندم که سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد اما کسی جوابش را نداد؛ او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم ولی کسی جواب مساعد به من نداد، در همین حال علی بن ابیطالب که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست او بیرون آورد. محمد نیز که در حال نماز بود این جریان را مشاهده کرد، هنگامی که از نماز فارغ شد سر به سوی آسمان بلند کرد و چنین گفت: خدایا برادرم موسی از تو تقاضا کرد روحش را وسیع گردانی و کارها را بر او آسان سازی و گره از زبانش بگشایی تا مردم گفتارش را درک کنند؛ و نیز موسی درخواست کرد برادرش هارون را وزیر و یاورش قرار دهی و به وسیله او بر توانش بیفزایی و او را در کارهایش شریک قرار دهی؛ خدایا من محمد پیامبر و برگزیده توأم سینه مرا گشاده گردان کارها را بر من آسان ساز و از خاندانم، علی را وزیرم گردان تا به وسیله او پشتم قوی و محکم گردد» ابوذر میگوید هنوز دعای محمد پایان نیافته بود که جبرئیل آیه ولایت را نازل کرد.[۲۹][۳۰][۳۱][۳۲]
بررسی راویان
سید بن طاووس، فقیه شیعه، گزارش میکند که این شأن نزول از نود طریق به ما رسیدهاست.[۳۳] علی میلانی، فقیه شیعه در جواهرالکلام صحابهای که این شأن نزول را روایت کردهاند را چنین برمیشمرد: علی بن ابیطالب، مقداد بن اسود کِندی، عمار بن یاسر، عبدلله بن عباس، ابوذر غفاری، جابر بن عبدلله انصاری، ابو رافع، انس بن مالک، حسان بن ثابت انصاری و عبدالله بن سلام.[۳۴][۳۵] حاکم حسکانی، محدث سنی نیز این فهرست را به عنوان صحابه نقل کننده روایت گزارش میکند، با این اختلاف که ابورافع و انس بن مالک را جزء صحابه گزارش نمیکند.[۳۶] میلانی، تابعین ناقل این شأن نزول را نیز چنین گزارش میکند: محمد بن حنفیه، ابن جریح مکی، سعید بن جبیر، عطاء، مجاهد، سدّی، مقاتل و ضحاک.[۳۷] طباطبایی، مفسر شیعه، در جمع روایات که گواهی بر شأن نزول آیه ولایت برای علی بن ابیطالب است، چند روایت را گزارش میکند. این روایتها از ابیجارود به نقل از موسی کاظم، ابوحمزه ثمالی از موسی کاظم، ابورافع از پیامبر اسلام، عمار یاسر، مفضل بن صالح، ابوجمیله، ابوسعید وراق از جعفر صادق، ابوذر غفاری از علی بن ابیطالب، علی بن محمد هادی، حسن بن ابیالعلا از جعفر صادق، احمد بن عیسی از جعفر صادق، عبایة بن ربعی هستند.[۳۸]
از میان منابع اهل سنت، زحیلی، بیضاوی و جزائری، شأن نزول آیه را بدون سند از علی بن ابیطالب گزارش کردهاند. ابن کثیر و حسکانی نیز با ذکر سند، این روایت را از علی نقل کردهاند. قنوجی، قرطبی در جامع لاحکام القرآن و آلوسی در روح المعانی، روایت را به نقل از ابن عباس آوردهاند. نیشابوری در غرائب القرآن و ثعلبی در کشف البیان نیز روایتی از ابوذر غفاری گزارش کردهاند. سلطان العلما در تفسیر القرآن و سیوطی در اسباب، روایت را از عمار نقل میکنند. نیشابوری روایت دیگری را از مقداد گزارش کردهاست. ابن جوزی در تذکرة الخواص روایت را از غالب بن عبدالله، و سلطان العلما و حسکانی در شواهد التنزیل روایت را از جابر بن عبدالله نقل میکند. سیوطی در درالمنثور و ابن کثیر در تفسیر القرآن العظیم، روایتی از اسلم ابورافع و فخر رازی روایت را از عبدالله بن سلام نقل میکنند. گنجی در کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابیطالب و حسکانی روایت را از انس بن مالک نقل حدیث می کنند. از میان تابعینی که روایت شأن نزول از آنها در منابع اهل سنت نقل شدهاست میتوان به سلمة بن کهیل، مجاهد بن جبیر، اسماعیل بن عبدالرحمن سدی، عتبة بن ابی حکیم، عطاء بن سائب و عبدالملک بن جریج مکی اشاره کرد.[۳۹][۴۰] به گزارش طباطبایی، مفسر شیعه، در میان منابع اهل سنت، نیز روایاتی که گواهی بر این شأن نزول میدهند در کتابهای صحیح نسائی به نقل از ابن سلام، ابن مغازی شافعی به نقل از ابن عباس، حمویی به نقل از مالک بن انس و حافظ بن ابینعیم به نقل از عبدالله بن سلام نقل شدهاست.[۴۱] ابن کثیر روایتهایی که دلالت بر شأن نزول آیه در باره علی بن ابیطالب است را اینگونه گزارش میکند: ابن ابیحاتم به نقل از عبتة بن ابی حکیم، ابوسعید اشج به نقل از سلمة بن کهیل، ابن جریر به نقل از مجاهد، عبدالرزاق به نقل از ابن عباس، ابن مردویه به نقل از ابن عباس به دو طریق مختلف، ابن مردویه از علی بن ابیطالب و عمار یاسر و ابورافع و میمون بن مهران، ابن جریر از ابیجعفر. ابن کثیر پس از نقل این روایات، به برخی از آنها نقدهایی وارد میکند و سه روایت ابن مردویه از علی، عمار و ابورافع را به طور کلی نامعتبر میداند اما دیگر روایات ابن مردویه را معتبر میداند.[۴۲][۴۳]
دیگر شأن نزولها
فخر رازی، از مفسران اهل سنت، بعد از بیان چند ایراد تفسیری[یادداشت ۱] در خصوص شأن نزول این حدیث را مخل توجه مومن در نماز و این کار را مصداق فعل کثیر میداند که باعث بطلان نماز میشود.[۴۴] منابع شیعی، این شأن نزول را مخل توجه مومن نمیداند و آن را عبادت در ضمن عبادت توصیف میکند.[۴۵][۴۶] ابن تیمیه، از سلفیان اهل سنت، گفتهاست این آیه دربارهٔ عامه مؤمنان نازل شدهاست[۴۷] و روایت شأن نزول در مورد علی بن ابیطالب را از جعلیات میداند.[۴۸][۴۹] او اولین کسی است که به صراحت تمام، شأن نزول آیه برای علی را انکار میکند. او برای سخن خود، ادعای اجماع میکند و میگوید: «اهل علم بر این مطلب که آیه در خصوص علی به صورت مخصوص نازل نشده است، اجماع دارند و علی در نمازش صدقه نداده است. او بر این باور است که سند حدیث اعطای انگشتر توسط علی، ضعیف و مخدوش است.[۵۰] مکارم شیرازی، مفسر شیعه در تفسیر نمونه، برخی از علمای اهل سنت را به تعصب متهم میکند و این تعصب را عامل رد کردن شأن نزول آیه در مورد علی بن ابیطالب میداند.[۵۱]
از دیدگاه شیعیان، تردیدی در خصوص نزول آیه در شأن علی بن ابیطالب وجود ندارد، اما از دیدگاه اهل سنت، اختلافهایی گزارش شدهاست.[۵۲] ابن عطیه، از مفسران اهل سنت، به نقل از سدی، نقل میکند که هر چند مصداق آیه عام است، اما این علی بن ابیطالب بود که بخشش انگشتر در نماز برای او گزارش شدهاست. ابن عطیه نیز خود این ماجرا را مورد اجماع مفسران گزارش میکند. ابن عطیه همچنین با نقل نظر مجاهد که آیه را در شأن علی دانسته است، این سخن را محل تأمل میداند. ابن عطیه شأن نزول دیگری را گزارش میکند مبنی بر اینکه، گروهی از اهل کتاب که مسلمان شده بودند، برای شکایت از سختیهای رواداشته شده بر آنها توسط طایفه خود، به نزد پیامبر اسلام آمدند و این آیه در دلداری از آنها نازل شد.[۵۳] آلوسی نیز روایتی شبیه به روایت پیشین را به نقل از ابن عباس گزارش میکند، که بر اساس آن، ابن سلام و گروهی از قومش به اسلام گرویدند و به نزد محمد آمدند و او را در جریان سختیهایی که قومشان به آنها به علت اعتقادشان به اسلام روا میدارند، شکایت کردند. محمد آیه «انما ولیکم الله و الرسول» را برایشان خواند. سپس محمد به مسجد رفت و در آنجا سائلی را دید. از او پرسید آیا کسی به تو کمک کردهاست؛ سائل گفت بله؛ و انگشتر نقرهای را نشان داد. محمد از او پرسید چه کسی چنین عطایی به او کردهاست؟ او به علی اشاره کرد که ایستاده بود. محمد از او پرسید او در چه حالتی به تو این انگشتر را داد، سائل گفت در حال رکوع بود. همانجا محمد آیه را به طور کامل برای دیگران خواند. بر اساس این روایت، در همان لحظه حسان، این آیه و رویداد را به شعر درآورد.[۵۴]
طبری، دیگر مفسر اهل سنت، پس از گزارش چهار روایت در مورد شأن نزول آیه و علی بن ابیطالب، روایتی دیگر که در آن، شأن نزول آیه عبادة بن صامت ذکر است را گزارش میکند.[۵۵] ابن کثیر، مفسر سنی مذهب، از کسانی است که شأن نزول را برای عبادة بن صامت ترجیح داده است. دلیل ابن کثیر، هماهنگی شأن نزول آیات قبلی و بعدی عنوان شدهاست.[۵۶][۵۷] ثعلبی، از مفسران سنی، در تفسیر خود، ماجرای عبادة بن صامت یا سعد فرزند او را چنین گزارش میکند در جریان حمله پیامبر اسلام به قبیله یهودی بنینضیر و بنیقریظه، عباده یا فرزندش دچار تردید شدند و نزد پیامبر آمدند و این آیه برای تسلی قلب آنان نازل شد. ثعلبی این روایت را به دو طریق از ابن عباس و جابر بن عبدالله انصاری گزارش میکند. از دیگر احادیثی که در مورد شأن نزول آیه در روایات اهل سنت گزارش شدهاست، نزول آیه در شأن ابوبکر است که روایتش را ثعلبی به نقل از ابن عباس گزارش میکند.[۵۸] آلوسی نیز شأن نزول را مورد اختلاف میان مفسران گزارش میکند و از ابوبکر نقاش نقل میکند که محمد باقر، آیه را در شأن مهاجرین و انصار میداند. او و رازی به روایت عکرمه در مورد شأن نزول آیه در خصوص ابوبکر نیز اشاره میکند.[۵۹][۶۰]
تفسیر
واژه انما
موحدی، پژوهشگر شیعه گزارش میکند که واژه «انما» در ادبیات عرب، به عنوان ادات حصر استفاده میشود. او در این خصوص به نظر تفتازانی و ابوحیان، دو ادیب اهل سنت اشاره میکند که این واژه را ادات حصر دانستهاند.[۶۱] مکارم شیرازی، مفسر شیعه نیز این واژه را دلالت بر حصر میداند که در فارسی مترادف کلمه «فقط» است. از نظر او مفهوم آیه با توجه به استفاده از این عبارت، چنین است: «ولی و سرپرست و متصرف در امور شما سه کس هستند که عبارتند از خدا، پیامبر و کسانی که ایمان آوردهاند و نماز را به پا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.»[۶۲]
در مقابل، فخر رازی، مفسر سنی، واژه «انما» را دلالت بر حصر نمیداند.[۶۳][۶۴] او برای مدعای خود، آیاتی چون آیه ۲۴ سوره یونس و ۳۶ سوره محمد را نمونه میآورد که واژه «انما» در آنها به صورت حصر به کار نرفتهاست.[۶۵]
واژه ولی
«ولی» در لغت به معنای سرپرست، قرب، باران پس از خشکسالی، مولی (بنده آزاد شده)، یاور، دوست، اولی به تصرف و رهبر به کار رفته شدهاست. این لغت در اصطلاح فقها و مفسران، بیشتر به معنای «متولی» و «اولی به تصرف» به کار رفتهاست.[۶۶] مکارم شیرازی، مفسر شیعه بر این باور است که «ولی» در این آیه به معنای «سرپرستی»، «تصرف» و «رهبری مادی و معنوی» به کار رفتهاست. از نظر او، به کار رفتن این واژه به معنای محب و ناصر، به جهت آنکه همه مومنان نسبت به یکدیگر دوست و یاور هستند، و با توجه به حصر ابتدای آیه، صحیح نیست.[۶۷] شیعیان معتقدند با توجه به این آیه، علی حتی در زمان حیات محمد نیز «اولی به تصرف» بودهاست و آنچه آیه در صدد اثبات آن است وجود مقام ولایت و نه اعمال آن مقام بودهاست. به عبارت دیگر، آیه تنها علی را به عنوان «ولی بالقوه بعد از پیامبر» و نه «ولی بالفعل در زمان نزول آیه» گزارش میکند.[۶۸][۶۹] بر اساس روایتی از جعفر صادق که در کتاب کافی نقل شدهاست؛ معنای عبارت «ولیکم» در این آیه، «شایستهترین بر شما» است.[۷۰]
فخرالدین رازی، مفسر اهل سنت، بر این باور است که معنای کلمه «ولی» در آیه، محب و ناصر (دوست و یاور) است و به معنای سرپرست نمیباشد. دلیل او برای این مدعا، قرائن قرآنی و آیات قبل و بعد این آیه است. بنابراین استدلال، از آنجا که کلمه «اولیاء» در آیه ۵۱ و آیه ۵۷ سوره مائده به معنای دوست و یاور است، کلمه «ولیکم» در آیه محل مناقشه نیز، به همین معنا به کار رفتهاست.[۷۱][۷۲] به نظر مفسران سنیِ همنظر با رازی، همچون آلوسی، اگر ولی به معنای اولی به تصرف در نظر گرفته شود، سیاق آیات مختل خواهد شد.[۷۳][۷۴] فخر رازی همچنین معتقد است علی در حین نزول آیه یعنی زمان حیات پیامبر امام نبوده و حق تصرف نداشتهاست، بلکه فقط پس از محمد میشود برای علی امامت قائل شد. پس اگر شیعه «ولایت» را در آیه، ولایت در تصرف و امامت معنا کند برای خدا و رسول ثبوت فعل دارد ولی برای علی در زمان نزول آیه ثابت نیست، این با ظاهر آیه در منافات است، ولی اگر ولایت به معنی یاری و محبت معنا شود، برای هر سه دسته ثبوت فعل دارد.[۷۵][۷۶] آلوسی، دیگر مفسر اهل سنت، این احتمال را مطرح میکند که ممکن است خبر جمله، حذف شده باشد. بر اساس این تقدیر، عبارت اینگونه بودهاست: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا أولياؤكم» و کلمه «اولیائکم» به جهت قرینه و تکرار، حذف شده است. احتمال بعدی آلوسی، ارتباط آیه با آیه قبل است. به عقیده او، مفهوم آیه ۵۵ با آیات قبل چنین است که: «لا تتخذوا أولئك أولياء لأن بعضهم أولياء بعض وليسوا بأوليائكم إنما أولياؤكم الله تعالى ورسوله والمؤمنون». به عقیده آلوسی، آیه به ترتیب در حال بیان سیر ولایت است؛ به این معنا که ولایت ذاتی برای خداوند است؛ پس از آن پیامبران و بعد از آنان مومنانی که نماز میخوانند و زکات میدهند (به معنای مومنان مطیع).[۷۷]
واژه زکات
فخر رازی معتقد است که کلمه «زکات» در قرآن برای عمل واجب به کار میرود اما عمل علی نمیتواند ادای زکات واجب باشد، زیرا در آن صورت باید قائل شویم که او ادای زکات را تا آن وقت به تأخیر انداختهاست و این از نظر بسیاری معصیت بوده و جایز نیست. اگر بخواهیم زکات در این عبارت را به معنای صدقه مستحبی بدانیم، خلاف اصل کلی است که زکات همواره در امور واجب استعمال شده است.[۷۸][۷۹] به عقیده فخر رازی، علی به مقدار زیادی مال نداشتهاست که زکات بر او واجب شود. او میزان اموال علی را با استناد به شأن نزول آیه اطعام، ناچیز دانستهاست که به سبب مورد توجه قرار گرفتنش برای بخشش سه قرص نان شدهاست. بنابر این استدلال، حمل آیه برای علی بن ابیطالب به جهت دادت زکات واجب در نماز، ممتنع است.[۸۰]
موحدی، پژوهشگر شیعه، اغلب کاربردهای «زکات» در قرآن را به عنوان «صدقه واجب» نمیداند. به عقیده او، این عبارت در آیات متعددی به معنای انفاق و صدقه مستحبی به کار رفتهاست. برای نمونه در آیه ۳۱ سوره مریم چنین آمدهاست: «وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا». به گزارش همو، حتی در آیات مکی نیز «زکات» به معنی صدقه و انفاق آمدهاست. بسیاری از مفسران اهل سنت مثل قرطبی، بر اینباورند که، صدقه مستحبی و زکات واجب، هر دو در قرآن زکات نامیده شدهاست.[۸۱] دژآباد گزارش میکند که، کاربرد زکات در آیات مکی، به معنای مستحبی آن بودهاست؛ چرا که تا پیش از سال دوم هجری در مدینه، حکم زکات وضع نشده بود.[۸۲]
بر اساس روایتی از جعفر صادق در کتاب کافی، آنچه که علی در هنگام نماز بخشیدهاست، «حُله» بوده است که هزار دینار ارزش داشته است. بنابر این روایت، آن سائل، یکی از فرشتگان بود که قصد آزمودن داشته است. در روایات دیگری نیز نوع بخشش و جنس بخشیده شده توسط علی بن ابیطالب مورد اختلاف گزارش شده است.[۸۳] مکارم شیرازی با افسانهای خواندن روایتی که در تفسیر البرهان در خصوص ارزش انگشتر علی بن ابیطالب آمدهاست، آن را مرسل دانسته و ضعف یا افسانهای بودن این روایت را دلیلی بر ضعف و اخلال به دیگر روایات اصل قضیه شأن نزول نمیداند.[۸۴]
واژه رکوع
«رکوع» در لغت به معنی انحنا و خضوع و در اصطلاح فقهی به معنی جزئی از اجزاء نماز است.[۸۵][۸۶] ابوحیان، از مفسران اهل سنت، منظور از «و هم راکعون» در آیه را به دو حالت وصفی و حالی بیان میکند. در این میان مفسرانی چون ابن عطیه، این واژه را مجازی دانستهاند. در فرض وصفی بودن، این عبارت یک جمله اسمیه است که صفت سومی «رکوع یا خضوع» را برای مومنان در نظر میگیرد. در صورت حالیه بودن، «واو» حرف حالیه و عبارت «راکعون» به معنای حالت پرداخت زکات بودهاست.[۸۷]
در این بین، مفسران اهل سنت همچون زمخشری و قاسمی، منظور از عبارت «راکعون» را «خاضعون» دانستهاند. آلوسی در علت اتخاذ چنین دیدگاهی توسط برخی مفسران سنی مذهب را، عدم جواز پرداخت زکات در هنگام نماز دانستهاست.[۸۸] به نظر می رسد که اولین بار، ابومسلم اصفهانی (د ۳۲۲ قمری) از مفسران معتزلی مذهب، رکوع در آیه را به معنای خضوع دانستهاست. ابن عطیه، دیگر مفسر سنی مذهب نیز کاربرد رکوع در آیه را مجازی میداند؛ او معتقد است که چون رکوع، یکی از ارکان نماز است، در اینجا رکوع به معنای نماز میباشد و معنای آیه، توصیف مومنان به زیاد نمازگزاردن است.[۸۹] شبیه به این مطلب را ثعلبی در صورت پذیرش شأن نزول آیه در خصوص عبادة بن صامت عنوان میکند.[۹۰] به عقیده ابوحیان، لازمه این دیدگاه، تکرار مفهوم نماز در آیه است؛ چرا که یک مرتبه با عبارت «یقیمون الصلاة» به نماز اشاره شده است و نیاز به تکرار نبودهاست، مگر آنکه اهمیت نماز، مورد تاکید قرار گرفته باشد. او همچنین گزارش میکند به نظر برخی از مفسران (از جمله ابن عاشور)، «یقیمون الصلاة» به نماز واجب و عبارت «هم راکعون» به نماز مستحب اشاره دارد. مراغی دیگر مفسر سنی مذهب، به نقل از زمخشری در اساس البلاغه، معقتد است که هرکسی را که به خدا ایمان آورده و بت نپرسد، راکع نامیده میشود و منظور از رکوع در این عبارت را، خضوع و ایمان در برابر خدا میداند.[۹۱] آلوسی مفسر اشعری مذهب اهل تسنن نیز با پذیرش حالیه بودن رکوع برای زکات و نماز، آن را به معنای خشوع میداند. با این وجود از قولی گزارش میکند که رکوع، به نماز اختصاص دارد و منظور همان اصطلاح فقهی است و نشانه علاقه و نهایت میل مومنان در امور نیکوکارانه است.[۹۲] به عقیده طیب حسینی، از نقل قول آلوسی چنین برداشت میشود که کار خیری که پس از صرف زمان، موقعیت آن از بین برود، به طریق اولی باید با سرعت بیشتری انجام شود، حتی اگر نماز به عنوان یک مهم دینی، مانع آن باشد.[۹۳] ابن کثیر نیز با توجه به دیدگاه ابومسلم اصفهانی، عبارت «و هم راکعون» را حال برای عبارت «یوتون الزکات» نمیداند و در صورتی که چنین باشد، لزوم ارجحیت پرداخت زکات در حالت نماز بر دیگر حالتها را مطرح میکند. به عقیده او چون فقیهان به چنین ارجحیتی حکم نکردند، چنین حالیتی برای عبارت، صحیح نیست.[۹۴][۹۵] فخر رازی، سه معنا در مورد رکوع در آیه را محتمل دانستهاست. اول آنکه رکوع به معنای خضوع باشد و وصف مومنان در حالت نماز و صدقه. دوم آنکه منظور از عبارت رکوع در آیه، بیان شأن مومنان، یعنی اقامه نماز باشد. سوم آنکه عبارت رکوع، حالت مومنان در هنگام نزول آیه را بیان کرده باشد. به این معنا که در هنگام نزول آیه، برخی از مومنان در حال نماز، برخی در حال رکوع و برخی در حال پرداخت زکات بودهاند.[۹۶][۹۷] رازی همچنین منظور از آوردن کلمه رکوع را به منظور تأکید و تشریف میداند و بر این اساس، معنی آیه چنین میشود: «در هنگام اقامه نماز و ادای زکات خاضع و خاشعاند.»[۹۸] کشاف و بیضاوی نیز این نظر را پذیرفتهاند.[۹۹]
تمام مفسران شیعه با توجه به روایات در خصوص شأن نزول آیه که مربوط به اعطای انگشتر توسط علی در حالت رکوع نماز است، کلمه رکوع را به معنای رکوع اصطلاحی در نماز میدانند. طوسی در اینباره، هرگونه تفسیر عبارت رکوع به احتمالات دیگر را به جهت بدون قرینه بودن و مجازی بودنش رد میکند. طبرسی نیز به نقد دلایل معتقدان به معانی مجازی رکوع پرداخته است. دیگر مفسران شیعه نیز، جز گزارش انتقادات طبرسی و طوسی و شرح و بسط آنها، چیز جدیدی گزارش نکردهاند.[۱۰۰] مکارم شیرازی، مفسر شیعه معقتد است که کلمه «رکوع» در این آیه به معنای رکوع اصطلاحی در نماز و نه به معنی خضوع است. ذکر جمله «یقیمون الصلوة» خود شاهدی بر این موضوع است، چرا که در هیچ جای قرآن نیامده زکات را با خضوع بدهید بلکه باید با اخلاص نیت و عدم منت داد. پس آوردن رکوع و نماز در کنار هم تبیین کننده کاربرد اصطلاحی رکوع است.[۱۰۱] مفسران شیعه استدلال کردهاند که اگر بخواهد رکوع به معنای خضوع به کار رود، باید به همراه قرینه باشد که در این آیه قرینهای بر این مبنا وجود ندارد.[۱۰۲] ضمن اینکه روایات در خصوص شأن نزول، خود قرینهای بر این مطلب است که رکوع در آیه، به معنای مصطلح آن، یعنی خمیدگی در نماز است.[۱۰۳] تنها مفسر شیعه که معنای رکوع را، خضوع دانستهاست، مصطفوی در تفسیر روشن است. مصطفوی این خضوع را وصف برای زکات و نماز، و نشانه ایمان خالص است. به عقیده مصطفوی این ایمان خالص، سبب مقام ولایت نسبت به افراد نیازمند خواهد شد و این ولایت سرانجام به جانشینی پیامبران میانجامد.[۱۰۴]
عبارت الذین آمنوا
فخر رازی معتقد است که با توجه به روایت عبدالله بن سلام و پذیرش ولایت مومنان در آن رویداد، منظور از عبارت «الذین آمنوا»، همه مومنان است. او بر این اساس، صفتهای بعدی را وصف همه مومنان دانسته و وجه بیان این صفات را تمایز دادن مومن و منافق میداند.[۱۰۵] فخر رازی با توجه به اینکه در ۷ موضع از این آیه، صیغه جمع به کار رفتهاست و این دلیلی است بر این که این آیه مختص به یک نفر نیست، در مورد اختصاص معنای آیه به علی بن ابیطالب، تردیدهایی را مطرح میکند.[۱۰۶]
به عقیده طبرسی، اگر معنای «الذین آمنوا»، با وجود جمع بودنش، همه مومنان باشد، این آیه دچار اشکال در مفهوم خواهد شد. به این صورت که، تمام مومنان به عنوان مخاطب آیه به ولایت تمام مومنان موظف شدند که این امر محال است، چرا که مضاف و مضاف الیه یکی خواهند شد.[۱۰۷] ابراهیمی گزارش میکند که در آیه ولایت، ادعای مفسران و متلکمان شیعه، عام بودن آیه و دلالت بر مفهومی خاص نیست؛ بلکه ادعا، عام بودن آیه و وجود تنها یک مصداق است که این مصداق توسط روایات مشخص میشود. به طور کلی، عام بودن الفاظ آیه با خاص بودن مصادیق آن در تنافی نیست.[۱۰۸] به عقیده و گزارش موحدی، پژوهشگر شیعه، وصف مقوم وصفیست که دلیل و ملاک حکم راهم بیان میکند. وصف مشیر وصفیست که تنها مصداق مورد نظر را معین میسازد و دلیل حکم را بیان نمیکند. در آیه ولایت وصف الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون برای موصوف الذین آمنوا وصف مشیر است. چرا که زکات دادن در حالت نماز نمیتواند دلیل ایمان باشد. پس وصف مقوم نیست. در این آیه با به کار بردن وصف مشیر، ولیِ مؤمنان که با توجه به شأن نزول علی بودهاست، مشخص میشود.[۱۰۹]
معتقدان به نزول آیه برای حاتم بخشی علی بن ابیطالب جمع آمدن آیه را توجیه میکنند. زمخشری در انتقاد به فخر رازی معتقد است که به کار بردن صیغه جمع در آیه، برای دعوت دیگر مؤمنان به چنین کاریست که علی انجام دادهاست. این احتمال که صیغه جمع در آیه برای بزرگ شمردن اقدام علی صورت گرفتهاست نیز از جانب برخی مفسران گزارش شدهاست.[۱۱۰] به گزارش مکارم شیرازی، در ادبیات عرب مکرر دیده میشود که لفظ جمع برای مفرد به کار رفتهاست؛[۱۱۱] امینی در الغدیر بیست آیه از قرآن را ذکر کردهاست که در آن لفظ جمع آورده شده ولی اراده یک نفر را دارد.[۱۱۲] به نظر طباطبایی، با توجه به کلمه «الذین» و «آمنوا» که جمع آمدهاند و مصداق آن علی بن ابیطالب است به این نکته توجه میشود که حمل جمع بر مفرد در قرآن بارها ذکر شدهاست. نمونهای از این موارد، آیه ۱ سوره ممتحنه، آیه ۸ سوره منافقون است. همچنین در قرآن بارها از عبارت «یسئلون» استفاده شدهاست که مراد آن تنها یک نفر بوده است.[۱۱۳] به عقیده مکارم شیرازی، آیه ۶۱ سوره آل عمران مشهور به آیه مباهله است که در آن، کلمه «نِساءَنا» و «أَنفُسَنا» به صورت جمع آمده در حالیکه تنها بر یک نفر دلالت دارد.[۱۱۴]
آیه ۵۶ سوره مائده
در مورد سیاق آیات، برخی از مفسرین شیعه از جمله طباطبایی در تفسیر المیزان و مکارم شیرازی در تفسیر نمونه معتقدند آیه ۵۶ (آیه بعدی) تکمیل کننده آیه قبل میباشد. در این آیه آمدهاست که: «وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ» ترجمه: «و كسانى كه ولايت خدا و پيامبر او و افراد با ايمان را بپذيرند (پيروزند زيرا) حزب و جمعيت خدا پيروز مىباشد».[۱۱۵][۱۱۶] مکارم شیرازی در تفسیر این آیه آورده است که خدا در این آیه، به مسلمانان بشارت میدهد که اگر ولایت کسانی که در آیه قبل مورد اشاره قرار گرفتهاند را بپذیرند، پیروز خواهند شد؛ چرا که در آن صورت در حزب خدا خواهند بود و حزب خدا، پیروز است. به عقیده مکارم، عبارت پیروزی حزب الله که در آیه مورد اشاره است، به حکومت اسلامی اشاره دارد که خود گواهی بر معنای سرپرستی در کلمه ولی در آیه گذشته است؛ چرا که یک دوستی ساده، نمیتواند سبب پیروزی حزب شود.[۱۱۷] شبیه به این استدلال را طباطبایی نیز بیان میکند و معتقد است این مفهوم، با سیاق آیه قبل در صورتی که منظور از ولایت، دوستی و نصرت باشد، هماهنگی و مناسبت ندارد.[۱۱۸]
کاربردهای کلامی
آیه ولایت از جمله آیاتی است که بین فرقههای اسلامی، خصوصا شیعه و سنی، مورد اختلافهای بزرگ کلامی قرار گرفتهاست و همین امر سبب نگارش تفاسیر متنوع و متعدد بر این آیه شدهاست.[۱۱۹]
اثبات امامت و برتری علی
شیعیان برای اثبات امامت و برتری علی بر دیگران، از این آیه استفاده کردهاند.[۱۲۰] در کتاب تلخیص الشافی از این آیه با عنوان قویترین دلیل بر اثبات امامت علی بن ابیطالب یاد شدهاست.[۱۲۱] مفسران شیعه با استناد به این آیه مقام ولایت مطلق پیامبر اسلام را به همه امامان تعمیم میدهند و معتقدند علاوه بر خدا و پیامبرش، دسته سومی که شامل این آیه میشوند امامان هستند.[۱۲۲] کیفیت استدلال به این آیه از جانب شیعیان چنین است که، عبارت انما، دلیل بر حصر است و عبارت ولی در آیه نیز دلالت بر سرپرستی میکند دارد. به این ترتیب، پذیرش ولایت علی همچون پذیرش ولایت محمد و خدا بر مسلمانان واجب فرض شدهاست.[۱۲۳][۱۲۴] شیعیان در خصوص احتمال اینکه معنای ولی چیز دیگری غیر از سرپرست باشد، با توجه به قرینههای حالی و مقالی، مدعیاند که چون عبارت ولایت پس از ولایت خدا و رسول آمدهاست، معنایی غیر از سرپرست نخواهد داشت.[۱۲۵][۱۲۶]
در مقابل اهل سنت، بر این باورند که عبارت ولی در آیه، به معنای دوست است. آنان با توجه به آیه ۵۱ سوره مائده که واژه اولیاء را به معنای دوست به کار بردهاست، به عنوان وحدت سیاق، این کلمه را نیز به معنای دوست ترجمه میکنند.[۱۲۷] همچنین برخی از اهل سنت سبب نزول آیه را ماجرای بخشیدن انگشتر به فقیر توسط علی بن ابیطالب نمیدانند و برخی مفاد آیه را به طور عام برای همه مومنان دانستهاند.[۱۲۸] آلوسی در اینباره معتقد است که ادعای وقوع بخشش انگشتر در حالت رکوع، فقط برای علی بن ابیطالب رخ دادهاست، دلیلی برای اثبات ولایت او نیست؛ چرا که منظور از رکوع در آیه، مشخصا خشوع بودهاست و نه رکوع اصطلاحی.[۱۲۹] فخر رازی بر این باورست که استدلالها برای اثبات امامت ابوبکر در آیه ۵۴ سوره مائده، کفایت میکند تا آیه ۵۴ با تفاسیرش در تناقض با آیه ۵۵ با تفاسیر شیعی باشد. از نظر او این تناقض خود یکی از دلایل نقض استدلال شیعیان در اثبات امامت علی است.[۱۳۰]
احتجاجها به آیه
فخر رازی در خصوص عدم دلالت این آیه بر ولایت علی بن ابیطالب، معتقد است که اگر کسی بخواهد از این آیه برای اثبات ولایت برای علی استفاده کند، خود علی بن ابیطالب بر همگان اولویت داشتهاست؛ چرا که او از همگان به تفسیر قرآن آگاهتر بودهاست.[۱۳۱][۱۳۲] علی بن ابیطالب در طول حیات خود بارها با استناد به این آیه برتری خود را نسبت به سایر اصحاب را متذکر شدهاست. این استدلالها بعضاً در منابع اهل سنت نیز گزارش شدهاند.[۱۳۳][۱۳۴] برخی از آنها عبارتند از:
- روز شورا و پیش از انتخاب عثمان برای تصدی خلافت با استناد به این آیه و آیه مباهله.[۱۳۵][۱۳۶][۱۳۷][۱۳۸]
- احتجاج با ابوبکر پس از درگذشت محمد[۱۳۹][۱۴۰]
- احتجاج با مهاجرین و انصار. قندوزی حنفی، از راویان این حدیث در منابع اهل سنت است.[۱۴۱]
- احتجاج در میدان صفین و در حضور مهاجرین و انصار برای اثبات حقانیت خود به این آیه و آیات دیگر[۱۴۲][۱۴۳]
علی بن موسی الرضا، از دیگر احتجاج کنندگان به این آیه برای اثبات ولایت و امامت اهل بیت پیامبر بود. او در استدلالی، معتقد است که ولایت اهل بیت پیامبر، با ولایت خدا و پیامبرش، در این آیه پیوند خوردهاست و ولایت این دو از یکدیگر غیر قابل انفکاک است. یه عقیده او، تمام وظایف و حقوق ولایت پیامبر و خدا برای اهل بیت او نیز مقرر است. به عقیده او، عبارت جمع والذین آمنو، در برگیرنده باقی امامان شیعه بوده و به همین خاطر جمع بیان شدهاست. برخی از شارحان این روایت بر این عقیده هستند که وظیفه مسلمانان اطاعت از رهبری است که در راس نمازگزاران است. برخی نیز بر این باورند که همه امامان شیعه، در حال رکوع، صدقه دادهاند. برخی دیگر نیز به انتقال القاب و صفات از پدر به فرزند اشاره کردند.[۱۴۴] غیر از شیعیان، عمروعاص نیز در نامهای به شأن نزول آیه در مورد علی بن ابیطالب استناد میکند تا اولویت علی در جانشینی محمد را برای معاویه به اثبات برساند.[۱۴۵]
نفی امامت از دیگر امامان
آلوسی از مفسران سنی مذهب، پس از بیان نظرات شیعیان در خصوص حصر ولایت برای علی بن ابیطالب بر اساس دیدگاه شیعیان، این مفهوم را مخالف با عقیده شیعه و سنی میداند. بنابر استدلال او، چون شیعیان به حصر ولایت برای علی باور دارند، بنابراین امامت امامان دیگرشان چون حسن، حسین و... و امامت خلفا چون ابوبکر، عمر و عثمان، از دیدگاه سنی مورد نفی قرار میگیرد.[۱۴۶] این شائبه نیز وجود دارد که اگر روایات، دال بر امامت امامان بعدی از جانب شیعیان اقامه شود، این روایات به جهت تعارض با آیه قرآن، از اعتبار ساقط شود. با این وجود، حسن بگی در تحقیقش در اینباره، روایات مورد اشاره شیعیان در خصوص روایات مورد اشاره شیعیان برای اثبات امامت امامان بعدی را، مخصص آیه و نه مخالف با آن میداند و از این جهت اعتبار آنها را پابرجا میداند. به عقیده او، تمام این اختلاف بر سر آن است که حصر در انما را حصر حقیقی تلقی کنیم.[۱۴۷]
کاربرد در هنر و ادبیات

در شعر و ادبیات
بر اساس روایتی از ابن عباس، در همان لحظه وقوع رویداد و انشاء آیه توسط محمد، شعری سروده شدهاست[۱۴۸] که متعلق است به صحابی شاعر حسان بن ثابت. او چنین سرودهاست:[۱۴۹][۱۵۰][۱۵۱]
| و انت الذی اعطیت اذ کنت راکعا | زکاه فدتک النفس یا خیر راکع | |
| فانزل فیک الله خیر ولایة | و بینّها فی محکمات الشرایع | |
| تو بودی که در حال رکوع زکات بخشیدی | جان به فدای تو باد ای بهترین رکوع کنندگان | |
| و به دنبال آن خداوند بهترین ولایت را دربارهٔ تو نازل کرد | و در ضمن قرآن مجید آن را ثبت نمود |
از برای او شعر دیگری نیز در این خصوص[۱۵۲] در دیوان حمیری گزارش شدهاست.[۱۵۳] خزیمة بن ثابت دیگر صحابی است که این آیه و شأن نزولش را به شعر درآوردهاست و در چندین جا استفاده کردهاست. یکی از سرودههای او چنین است:[۱۵۴][۱۵۵]
| فدیتُ علیاً امامَ الوَری | سِراجَ البریَّهِ ماوی التُّقی | |
| تَصَدَّقَ خاتَمهُ راکِعاً | فَاحسِن بِفِعل امامِ الوَری | |
| فدای علی شوم که امام عالمین است | چراغ خلایق است و معدن پاکیزگیست | |
| اوست که در رکوع نماز انگشترش را صدقه داد | پس چقدر نیکوست این عمل در مقابل عالمیان |
از دیگر شاعرانی که در این خصوص اشعاری سرودهاند میتوان به سید رضی، حمیری، دعبل خزائی[۱۵۶] و صاحب بن عباد اشاره کرد.[۱۵۷][۱۵۸]
شهریار تبریزی شاعر معاصر نیز در غزل معروف «علی ای همای رحمت» با اشاره ای به این آیه چنین سروده: برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
کتابشناسی
مفسران شیعه و سنی، از قرون نخستین سعی نمودند تا تفسیر صحیح از آیه ولایت را در آثار خود منعکس کنند. از آثار تکنگاری شده در موضوع این آیه، میتوان به کتاب بررسی تطبیقی آیات ولایت در دیدگاه فریقین اثر نجارزادگان اشاره کرد. نویسنده سعی کرده است تا در اثر نقطه نظرات شیعه و سنی را منعکس کرده و در نهایت مناقشات را با برتری دادن نظرات شیعه بر سنی، پاسخ دهد.[۱۵۹]
در زمینه آیه ولایت کتابهای بیشماری تألیف شدهاست که در این نوشتار به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:تأملی در معنای رکوع در آیه ولایت اثر جواد علاالمحدثین. تجلی امامت در آیه ولایت اثر محمدرضا کریمی؛ جستاری در معنای واژه ولی اثر محمدرضا جعفری و حسین حائری؛بررسی راویان شأن نزول آیه ولایتاثر سید محمد مرتضوی؛بررسی دیدگاههای فخر رازی پیرامون آیه ۵۵سوره مائدهاثر علی اصغر ایمان دوست؛آیه الولایةاثر حیدر الوکیل به زبان عربی؛آیه ولایت و نظریه اندیشمندان و مفسران شیعه و اهل سنتاثر علیرضا عظیمی فر؛انما (آیه ولایت) اثر محسن میر باقری؛آیه ولایة فی آثار مفکری و مفسری الشیعه الامامیه و اهل السنةاثر علیرضا عظیمی فربه زبان عربی؛ آیهها جلد ۸ اثر محمدعلی انصاری.[۱۶۰]
تجزیه و ترکیب
| شماره آیه | متن آیه | تجزیه و ترکیب |
| ۵۵ | «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» | إِنَّمَا از حروف کافة و مکفوفة، وَلِیُّکُمُ مبتدا و ضمیر کم مضاف الیه، اللّهُ خبر آن. وَ حرف عطف، رَسُولُهُ مضاف و مضاف الیه و معطوف. وَ حرف عطف، الَّذِینَ معطوف. آمَنُواْ فعل ماضی مبنی بر ضم و واو آن فاعلش. الَّذِینَ بدل یُقِیمُونَ فعل مضارع مرفوع به نون و واو فاعل آن. الصَّلاَةَ مفعول به. وَ حرف عطف. یُؤْتُونَ فعل مضارع مرفوع به نون و واو فاعل آن. الزَّکَاةَ مفعول به. وَ واو حالیه. هُمْ مبتدا. رَاکِعُونَ خبر. |
پینوشت
- ↑ رک: بخش تفسیر مقاله حاضر۔
پانویس
- ↑ موسوی عاملی، المراجعات، ۱۳۷.
- ↑ مرکز فرهنگ و معارف قرآن و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۱۲.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
- ↑ صادقی فدکی، «آیه ولایت»، دایرةالمعارف آستان قدس رضوی.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴: ۴۲۱.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۶: ۳.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲: ۳۸۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴: ۲۴۱.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۱: ۲۷۶.
- ↑ صادقی فدکی، «آیه ولایت»، دایرةالمعارف آستان قدس رضوی.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴: ۲۴۱.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴: ۴۲۴.
- ↑ حسکانی، شواهد التنزیل، ۱: ۲۱۰_۲۳۵.
- ↑ میلانی، جواهر الکلام فی معرفة الامام، ۲: ۲۵۴.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
- ↑ ثعلبی، الکشف و البیان، ۴: ۸۱.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ۳: ۳۵۲ و ۳۳۴.
- ↑ حسینی طهرانی، امامشناسی، ۵: ۲۰۰.
- ↑ ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۳: ۳۲۴_۳۲۵.
- ↑ ثعلبی، الکشف و البیان، ۴: ۸۱.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴: ۴۲۲.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲: ۳۸۳.
- ↑ صادقی فدکی، «آیه ولایت»، دایرةالمعارف آستان قدس رضوی.
- ↑ میلانی، جواهر الکلام فی معرفة الامام، ۲: ۲۵۳.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ حسکانی، شواهد التنزیل، ۱: ۲۲۳_۲۳۶.
- ↑ میلانی، جواهر الکلام فی معرفة الامام، ۲: ۲۵۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۶: ۱۹_۲۹.
- ↑ مرتضوی، «بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت»، مطالعات اسلامی.
- ↑ حسکانی، شواهد التنزیل، ۱: ۲۱۰_۲۳۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۶: ۲۹_۳۰.
- ↑ ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۳: ۱۲۶_۱۲۷.
- ↑ میلانی، جواهر الکلام فی معرفة الامام، ۲: ۲۷۰.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲: ۳۸۶.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴: ۴۲۸.
- ↑ میلانی، جواهر الکلام فی معرفة الامام، ۲: ۳۳۳.
- ↑ ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ میلانی، جواهر الکلام فی معرفة الامام، ۲: ۳۲۱.
- ↑ ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴: ۴۲۵.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهشهای تفسیر تطبیقی.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ۳: ۳۳۴.
- ↑ طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهشهای تفسیر تطبیقی.
- ↑ طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهشهای تفسیر تطبیقی.
- ↑ ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۳: ۱۲۶_۱۲۷.
- ↑ ثعلبی، الکشف و البیان، ۴: ۸۰_۸۱.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ۳: ۳۳۵.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲: ۳۸۲.
- ↑ موحدی، امامت تطبیقی، ۱۴۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴: ۴۲۳.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲: ۳۸۶.
- ↑ دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲: ۳۸۶.
- ↑ صادقی فدکی، «آیه ولایت»، دایرةالمعارف آستان قدس رضوی.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴: ۴۲۴.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
- ↑ طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهشهای تفسیر تطبیقی.
- ↑ ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲: ۳۸۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۶: ۴.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ۳: ۳۳۵.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲: ۳۸۴.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ۳: ۳۳۳_۳۳۴.
- ↑ دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲: ۳۸۶.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲: ۳۸۶.
- ↑ موحدی، امامت تطبیقی، ۱۶۳.
- ↑ دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
- ↑ طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهشهای تفسیر تطبیقی.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴: ۴۳۲.
- ↑ ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
- ↑ صادقی فدکی، «آیه ولایت»، دایرةالمعارف آستان قدس رضوی.
- ↑ طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهشهای تفسیر تطبیقی.
- ↑ ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
- ↑ طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهشهای تفسیر تطبیقی.
- ↑ ثعلبی، الکشف و البیان، ۴: ۸۰.
- ↑ طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهشهای تفسیر تطبیقی.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ۳: ۳۳۴.
- ↑ طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهشهای تفسیر تطبیقی.
- ↑ طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهشهای تفسیر تطبیقی.
- ↑ ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۳: ۱۲۶_۱۲۷.
- ↑ طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهشهای تفسیر تطبیقی.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲: ۳۸۲.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲: ۳۸۶.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهشهای تفسیر تطبیقی.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴: ۴۲۳.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
- ↑ طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهشهای تفسیر تطبیقی.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲: ۳۸۲.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۳: ۳۲۷.
- ↑ ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
- ↑ موحدی، امامت تطبیقی، ۱۲۵_۱۳۰.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴: ۴۲۶_۴۲۷.
- ↑ موحدی، امامت تطبیقی، ۱۵۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۶: ۱۰.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴: ۴۲۷.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۶: ۶_۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴: ۴۳۳.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴: ۴۳۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۶: ۷.
- ↑ طیب حسینی، «بازخوانی معنای «رکوع»»، پژوهشهای تفسیر تطبیقی.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ۳: ۳۳۴.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ موحدی، امامت تطبیقی، ۱۲۳.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ۳: ۳۳۴.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ۳: ۳۳۵.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲: ۳۸۵.
- ↑ دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۲: ۳۸۵.
- ↑ ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ جلاییان اکبرنیا، علی، نشریه الهیات و حقوق، شماره ۲۹، ص۹۱.
- ↑ طبری، محمدبن جریر، المسترشد فی الامامه،1415ق، ص353.
- ↑ دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴: ۴۳۱.
- ↑ طبرسی، احتجاج، ترجمه جعفری، ج۱، ص۲۵۶.
- ↑ میرزایی، مهدی، تاریخ مختصر امیرالمؤمنین،انتشارات نیک معارف،1398،.
- ↑ دژآباد، صادقی و فرامرزی، «پاسخ به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»»، پژوهشنامه کلام.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴: ۴۳۱.
- ↑ امینی نجفی، الغدیر، ج1، ص337و338.
- ↑ صادقی فدکی، «آیه ولایت»، دایرةالمعارف آستان قدس رضوی.
- ↑ مرتضوی، «بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت»، مطالعات اسلامی.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ۳: ۳۳۴.
- ↑ حسنبگی، «پاسخ به شبهه آلوسی»، مطالعات تفسیری.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ۳: ۳۳۴.
- ↑ خراسانی، «آیه ولایت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱: ۴۳۰.
- ↑ حسکانی، شواهد التنزیل، ۱: ۲۳۶.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۳: ۳۲۵.
- ↑ حسکانی، شواهد التنزیل، ۱: ۲۳۷.
- ↑ حسینی طهرانی، امامشناسی، ۵: ۲۱۱.
- ↑ مرتضوی، «بررسی راویان شأن نزول آیه ولایت»، مطالعات اسلامی.
- ↑ حسینی طهرانی، امامشناسی، ۵: ۲۰۹.
- ↑ حسینی طهرانی، امامشناسی، ۵: ۲۱۱_۲۱۵.
- ↑ حسینی طهرانی، امامشناسی، ۵: ۲۱۱_۲۱۵.
- ↑ حسکانی، شواهد التنزیل، ۱: ۲۳۷.
- ↑ ابراهیمی، تیموری و طهماسبی، «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین»، پژوهشنامه امامیه.
- ↑ «پرتال جامع علوم و معارف قرآن». www.maarefquran.com. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۵-۱۹.
- ↑ طنطاوی، معجم الاعراب، ۱۳۸.
منابع
- آلوسی، محمود بن عبدالله (۱۴۱۶). روح المعانی في تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی. به کوشش شمسالدین، ابراهیم؛ عبدالباری عطیه، علی؛ و شمسالدین، سناء بزیع. بیروت: دارالکتب العلمیه.
- ابراهیمی، ابراهیم؛ تیموری، محمد؛ طهماسبی، اصغر (۱۳۹۶). «واکاوی تفسیری آیه ولایت از منظر فریقین». پژوهشنامه امامیه. قم (۵): ۵۷_۸۰ – به واسطهٔ نورمگز.
- ابنکثیر، اسماعیل بن عمر (۱۴۱۹). تفسیر القرآن العظیم. به کوشش شمسالدین، محمدحسین. بیروت: دارالکتب العلمیة. شابک ۲-۷۴۵۱-۲۲۲۱-۵.
- ثعلبی، احمد بن محمد (۱۴۲۲). الکشف و البیان عن تفسیر القرآن. به کوشش ساعدی، نظیر؛ و ابنعاشور، ابیمحمد. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
- حسکانی، عبیدالله بن عبدالله (۱۴۱۱). شواهد التنزيل لقواعد التفضيل. به کوشش محمودی، محمدباقر. تهران: مؤسسة الطبع و النشر.
- حسنبگی، علی (۱۳۹۸). «پاسخ به شبهه آلوسی بر امامت امامان علیهم السّلام براساس نقش «انّما» در آیه ولایت». مطالعات تفسیری. قم (۳۹): ۷۵_۸۲ – به واسطهٔ نورمگز.
- حسینی طهرانی، محمدحسین (۱۴۲۶). امامشناسی. مشهد: علامه طباطبایی. شابک ۹۶۴-۶۵۳۳-۰۲-۷.
- خراسانی، علی (۱۳۸۲). «آیه ولایت». دائرة المعارف قرآن کریم. قم: بوستان کتاب.
- دژآباد، حامد؛ صادقی، علیرضا؛ فرامرزی، مهدی (۱۳۹۹). «پاسخهای نقضی به شبهات اهل سنت درباره «آیۀ ولایت»». پژوهشنامه کلام. مشهد (۱۳): ۹۷_۱۱۶ – به واسطهٔ نورمگز.
- صادقی فدکی، عباس (۱۳۹۳). «آیه ولایت». در مهدوی، محمدجواد. دایرةالمعارف آستان قدس رضوی. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی. شابک ۹۷۸۹۶۴۹۷۱۵۲۴۷.
- طباطبایی، محمدحسین (۱۳۷۸). المیزان فی تفسیر القرآن. ترجمهٔ موسوی همدانی، محمدباقر. قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
- طبرسی، فضل بن حسن (۱۴۰۸). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. به کوشش رسولی محلاتی، هاشم و یزدی طباطبایی، فضلالله. بیروت: دارالمعرفه.
- طنطاوی، محمد سید (۱۳۹۰). معجم اعراب الفاظ القرآن الکریم. قم: ژکان. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۸۳۳-۱۱-۹.
- فخر رازی، محمد بن عمر (۱۴۲۰). التفسیر الکبیر. به کوشش مکتب تحقیق دار احیاء التراث العربی. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
- مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۴). تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الاسلامیه. شابک ۹۶۴-۴۴۰-۰۳۰-۵.
- محمود، طیبحسینی (۱۳۹۷). «بازخوانی معنای «رکوع» در آیه ولایت از منظر فریقین». پژوهشهای تفسیر تطبیقی. قم (۸): ۲۱۵_۲۳۸ – به واسطهٔ نورمگز.
- مرکز فرهنگ و معارف قرآن و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی (۱۳۸۲). دائرة المعارف قرآن کریم. قم: بوستان کتاب.
- موحدی، عبدالعلی (۱۳۸۸). امامت تطبیقی: پژوهشی در مفهوم امامت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن. تهران: رادنگار. شابک ۹۷۸۹۶۴۹۶۵۹۸۲۴.
- موسوی عاملی، عبدالحسین شرفالدین (بیتا). المراجعات. به کوشش حسین الراضی. دارالاسلامیه. تاریخ وارد شده در
|سال=را بررسی کنید (کمک) - میلانی، علی (۱۳۹۰). جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام. قم: الحقایق. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۳۴۸-۴۲-۲.